دعا، از دیرباز نهتنها وسیلهای برای تقرب به پروردگار، بلکه ابزاری برای آرامش روح، تلطیف جان و برقراری پیوندی عمیق میان انسان و عالم معنا بوده است. در فرهنگ اسلامی، دعا جایگاهی فراتر از یک نیایش ساده دارد؛ چراکه در کلمات ائمه معصومین(ع)، دعا همزمان مدرسهای از معارف توحیدی، اخلاقی و اجتماعی به شمار میآید. در این میان، صحیفه سجادیه، اثر گرانسنگ امام سجاد(ع)، نمونهای برجسته از این سنت دعا در اسلام است؛ گنجینهای که از دل سختترین دوران تاریخی شیعه برخاسته و هنوز پس از قرنها، همچون مشعلی فروزان، راهگشای مؤمنان در مسیر بندگی، معرفت و پایداری است.
اما چرا این اثر که از آن به عنوان «زبور آل محمد» و «انجیل اهل بیت» یاد میشود، هنوز در میان عامه مردم آنچنان که شایسته است، شناخته نشده؟ چگونه میتوان مضامین بلند آن را به زبانی امروزی و قابل فهم برای نسل جدید بازتعریف کرد؟ آیا میتوان از آموزههای این کتاب نهفقط در ساحت عبادی، بلکه در عرصههای اجتماعی و فرهنگی نیز بهره برد؟
به مناسبت میلاد امام سجاد(ع)، با حجتالاسلام محمدرضا اعوانی، پژوهشگر و اندیشمند دینی که در زمینه صحیفه سجادیه صاحب کتب متعددی از جمله «گوشهای از زندگانی نورانی امام سجاد(ع): همراه شاهد مثالهایی از صحیفه سجادیه»، «ترجمه و توضیح مختصری از زیارت جامعه کبیره»، و «درسنامه صحیفه سجادیه» است به گفتوگو و بررسی نقش بیبدیل این صحیفه در انتقال معارف اسلامی و راههای معرفی و ترویج این اثر در میان اقشار مختلف جامعه پرداخته ایم.
وی در ادامه نگاهی تازه به ظرفیتهای مغفولمانده این میراث ماندگار خواهد داشت.
راه رسیدن به خداوند در صحیفه سجادیه چگونه تعریف شده است؟
راه رسیدن به خداوند متعال در عین حال که واضح است، هموار نیست و برای اینکه بتوانیم به سمت خداوند سرعت بگیریم، نیازمند دو مؤلفه هستیم. مؤلفه اول این است که برای سرعتگیری به سمت خدا باید یک نقشه راه داشته باشیم و مؤلفه دوم اینکه مانعی در این راه وجود نداشته باشد. اگر در این راستا فقط نقشه راه را در اختیار داشته باشیم، ممکن است در نهایت به مقصود برسیم، اما قطعاً بدون رفع موانع نمیتوانیم سرعت بگیریم. انس با صحیفه سجادیه موانع راه را برای انسان از میان میبرد. این کتاب نورانی در عین حال که راه را ازسوی راهبلدی در تراز ولی بزرگوار خدا به انسان نشان میدهد، موانع را نیز هموار میکند.
موانع اصلی در این راه در یک بیان کلی، دو مانع بزرگ هستند. البته تعداد موانع راه بسیار زیاد است و امام سجاد(ع) در دعای هفتم صحیفه سجادیه به ۴۴ مانع اشاره کرده و از آنها به خدا پناه میبرند؛ اما در بیان کلی دو مانع عمده در این زمینه وجود دارد که شامل نفس اماره درونی انسان و شیطان خبیث است. همچنین، در این رابطه باید به اهمیت و چرایی انس با صحیفه نیز از دو جهت دعا بودن و معارفی بودن این کتاب نورانی بپردازیم. مانع دومی که از آن یاد شد، شیطان خبیث است. واقعیت این است که خداوند متعال در قرآن کریم مکرراً از این مانع صحبت کرده و به انسان هشدار داده است. نکته عجیب اینجاست که خداوند آنچنان وجود شیطان خبیث و وسوسههای او را به انسان یادآوری میکند که جای شگفتی دارد.
برای مثال در سوره بقره از شیطان صحبت شده و بلافاصله در سوره بعدی یعنی آل عمران نیز بدان پرداخته شده است. در ادامه و در سوره نساء نیز از شیطان صحبت شده و در سوره بعدی یعنی سوره مائده نیز به شیطان اشاره شده است. نکته عجیب اینکه در ادامه و در سوره انعام نیز از شیطان صحبت شده و در سوره اعراف نیز بدان پرداخته شده است. همچنین، در ادامه و در سورههای انفال و توبه نیز از شیطان سخن به میان آمده است. لذا خداوند متعال در جای جای قرآن از شیطان صحبت کرده و این مسئله را رها نمیکند. لذا این مسئله نشان از اهمیت این مانع دارد. در آیات سوره اعراف بعد از اینکه خداوند متعال به شیطان امر کرد که به انسان سجده کند، وقتی شیطان سجده نکرد و استکبار ورزید، خداوند متعال او را اخراج کرد و آن خبیث به خداوند متعال گفت، حال که مرا از بارگاه الهی بیرون میاندازید، من در صراط مستقیم نشسته و نخواهم گذاشت تا انسانها از صراط مستقیم عبور کرده و به سوی خداوند بروند. بنابراین، اهمیت نقش شیطان به عنوان مانع مهم انسان در رسیدن به خداوند کاملاً برجسته است و متأسفانه بسیاری از انسانها از آن غافل هستند.
خداوند متعال در آیه ۵۰ سوره کهف به صراحت اشاره میکند که شیطان از اجنه است و چون جنس او از جن است، ناپیدا بوده و از دیده انسان پنهان است، مگر اینکه خداوند متعال اراده کند و یا خود شیطان بخواهد تا دیده شود. مشکل اینجاست که قرآن کریم شیطان را دشمن معرفی میکند و معنی آن این است که انسان دشمنی دارد که از سمت او دیده میشود اما او از سوی انسان دیده نمیشود که این مسئله کار را برای انسان دشوار کرده و به نوعی نبردی نابرابر است. قرآن کریم در انتهای آیه ۲۷ سوره اعراف میفرماید: «إِنَّهُ یَرَاکُمْ هُوَ وَقَبِیلُهُ مِنْ حَیْثُ لَا تَرَوْنَهُمْ إِنَّا جَعَلْنَا الشَّیَاطِینَ أَوْلِیَاءَ لِلَّذِینَ لَا یُؤْمِنُونَ؛ در حقیقت او و قبیلهاش شما را از آنجا که آنها را نمیبینید، میبینند؛ ما شیاطین را دوستان کسانی قرار دادیم که ایمان نمیآورند». اگر خداوند متعال به جدال بین انسان و شیطان ورود نکند، واقعا جنگی نابرابر بین این دو وجود دارد. در آیه ششم سوره فاطر نیز آمده است: «إِنَّ الشَّیْطَانَ لَکُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوًّا إِنَّمَا یَدْعُو حِزْبَهُ لِیَکُونُوا مِنْ أَصْحَابِ السَّعِیرِ؛ در حقیقت شیطان دشمن شماست، شما نیز او را دشمن گیرید. او فقط دار و دسته خود را میخواند تا آنها از یاران آتش باشند».
لذا شیطان خبیث کمر همت بسته و بر سر صراط مستقیم نشسته است تا انسان را گمراه کند. خداوند متعال در رابطه با صراط مستقیم در آیه ۶۱ سوره یاسین میفرماید: «وَأَنِ اعْبُدُونِی هَذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِیمٌ؛ و اینکه مرا بپرستید این است راه راست». این بدان معناست که با وجود شیطان، حرکت در صراط مستقیم دشوار است و نکته جالب اینکه خداوند از انسان میخواهد که در این صراط مستقیم سرعت بگیرد. بنابراین، قرآن کریم شیطان را مانع انسان در رسیدن به مقصود معرفی میکند. حضرت امیر(ع) نیز در نهجالبلاغه تأکید جدی بر این مسئله دارند. نهجالبلاغه امروز حدود ۲۴۱ خطبه دارد و حال آنکه مسعودی در مروجالذهب بیان کرده که حدود ۴۸۰ خطبه حضرت امیر(ع) در بین مردم موجود است، یعنی جناب سید رضی(ره) چون با سبقه بلاغی عبارات امیرالمؤمنین(ع) را تألیف کرده، دقیقا نیمی از خطبههای حضرت امیر(ع) را در نهجالبلاغه آورده است. همچنین، نوع خطبههای نهجالبلاغه نیز مقطوع است یعنی برای مثال مرحوم سید رضی(ره) از یک ساعت سخنان امیرالمؤمنین(ع) فقط ۲۰ دقیقه از این سخنان را بیان کرده است. با این وجود که خطبهها تقطیع شده است، اما امیرالمؤمنین(ع) مکرراً از شیطان سخن گفته و انسانها را به دوری از آن تشویق میکنند.
بنابراین، هم خداوند در قرآن کریم و هم اولیای الهی انسانها را نسبت به شیطان هشدار و تحذیر دادهاند. برای مثال حضرت امیر(ع) در خطبه ۱۹۲ نهجالبلاغه که معروف به خطبه قاصعه بوده و خطاب به کسانی بیان شده که حضرت امیر(ع) قصد دارند تا با ایشان کارهای بزرگی در جامعه انجام دهند، مدام افراد را به شیطان توجه میدهند؛ چراکه ایشان بزرگمرد اسلام و مرد میدانهای بدر و احد بوده و در گذشته و در خلال جنگهای بدر و احد دشمنی شیطان را به وضوح مشاهده کرده است. در آیات سوره آل عمران که بخش قابل توجهی از جریان جنگ احد در آن نقل شده است، به نقش شیطان در تبدیل پیروزی مسلمانان به شکست با دشمنیهای شیطان اشاره شده است. شیطان در این جنگ مسلمانانی که از سوی پیامبر(ص) برای حفاظت از تنگه میان مسلمین و کفار تعیین شده بودند را فریب داده و ایشان به طمع غنایم، تنگه را رها کردند. همین مسئله باعث شد تا دشمن مسلمانان را دور زده و از پشت سر آنها را شکست دهد. این غفلت باعث شد تا ۷۰ نفر از بزرگان سپاه اسلام از جمله حضرت حمزه(ع) به شهادت برسند. بعد از این جنگ بود که حتی برخی مسلمانان ناامید شدند و به همین دلیل آیه نورانی ۱۳۹ سوره آل عمران نازل شد که «وَلَا تَهِنُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ؛ و اگر مؤمنید، سستی مکنید و غمگین مشوید که شما برترید».
خداوند متعال در آیه ۱۵۵ سوره آل عمران میفرماید: «إِنَّمَا اسْتَزَلَّهُمُ الشَّیْطَانُ بِبَعْضِ مَا کَسَبُوا وَلَقَدْ عَفَا اللَّهُ عَنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ حَلِیمٌ ؛ در حقیقت جز این نبود که به سبب پارهای از آنچه (از گناه) حاصل کرده بودند شیطان آنان را بلغزانید و قطعاً خداوند از ایشان درگذشت زیرا خدا آمرزگار بردبار است». طبق این آیه شریفه مشخص میشود که شیطان پیش از جنگ احد میدانست که حساسیت برخی از مسلمانان چگونه است. شیطان مطمئن بود که برخی از مسلمانان نسبت به دنیا و متاع دنیایی حساس هستند و دقیقاً از همین زاویه وارد شد و آنها را فریب داد. به همین دلیل بود که چندین بار خواسته خود را به مسلمانان برای جمعآوری غنایم القا کرد و توانست در آنها نفوذ کند. لذا القای شیطان دوام دارد و چندین بار خواستههای خود را به انسان القا میکند. خداوند متعال نیز در قرآن کریم اشاره میکند این شیطان بود که دل برخی از مسلمانان را در جنگ احد لرزاند و باعث شکست آنها شد. وقتی امیرالمؤمنین(ع) در خطبه قاصعه موضوع شیطان را با نیروهای نظامی و کسانی که قصد دارد با ایشان کارهای بزرگ انجام دهد، مطرح میکند، به این دلیل است که ایشان نفوذ شیطان در جنگهای بدر و احد را به وضوح مشاهده کرده است.
در آیه ۴۸ سوره انفال به نقش پررنگ شیطان در جریان جنگ بدر اشاره شده است که ابوسفیان را که در آن هنگام با کاروان تجاری خود عازم شام بود، تحریک به جنگ با پیامبر(ص) و قتل ایشان کرد. در این آیه از سوره انفال آمده است: «وَإِذْ زَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطَانُ أَعْمَالَهُمْ وَقَالَ لَا غَالِبَ لَکُمُ الْیَوْمَ مِنَ النَّاسِ وَإِنِّی جَارٌ لَکُمْ فَلَمَّا تَرَاءَتِ الْفِئَتَانِ نَکَصَ عَلَی عَقِبَیْهِ وَقَالَ إِنِّی بَرِیءٌ مِنْکُمْ إِنِّی أَرَی مَا لَا تَرَوْنَ إِنِّی أَخَافُ اللَّهَ وَاللَّهُ شَدِیدُ الْعِقَابِ؛ و (یاد کن) هنگامی را که شیطان اعمال آنان را برایشان بیاراست و گفت امروز هیچ کس از مردم بر شما پیروز نخواهد شد و من پناه شما هستم، پس هنگامی که دو گروه یکدیگر را دیدند (شیطان) به عقب برگشت و گفت من از شما بیزارم، من چیزی را میبینم که شما نمیبینید من از خدا بیمناکم و خدا سخت کیفر است». بنابراین، شیطان مانع بزرگی در راه رسیدن به کمال انسانی و صراط مستقیم است ولی صحیفه سجادیه دارویی برای درمان این درد بزرگ است.
حضرت امیر(ع) در خطبه قاصعه در رابطه با شیطان از واژه «ومَا تُکْدِی» استفاده کردهاند. این واژه از «اکدیالحافر» گرفته شده است. حافر به معنای چاهکن است و اعراب زمانی از این واژه استفاده میکنند که چاهکن هنگام حفر چاه وقتی مقداری از زمین را حفر میکند، به سنگ بزرگی برخورد میکند و دیگر قابل حفاری نیست. این بدان معناست که چاهکن از ادامه حفر چاه عاجز شده است. لذا امیرالمؤمنین(ع) درباره شیطان میفرمایند: «مَا تُکْدِی ابدا؛ هرگز از شما ناامید نخواهد شد». البته امیرالمؤمنین(ع) در اینجا عامه مردم را درنظر گرفتهاند وگرنه شیطان به مؤمنان و مخلصان راهی ندارد. حضرت امیر(ع) در ادامه میفرمایند: «وَ لاتُشْوِی أَحَداً؛ کسی از هلاکتش جان سالم به در نمیبرد». واژه «تُشْوِی» به معنای تیراندازی است که تیرش به هدف نمیخورد. لذا امیرالمؤمنین(ع) اینگونه بیان میکنند که احدی از انسانها نیست مگر اینکه تیر شیطان به او برخورد میکند. حضرت امیر(ع) در ادامه این خطبه میفرمایند: «لاعَالِماً لِعِلْمِهِ، وَ لامُقِلاًّ فِی طِمْرِهِ.؛ شیطان نه از عالم به جهت علم و دانش او و نه فقیر به سبب لباس کهنهاش ناامید نخواهد شد». این سخنان امیرالمؤمنین(ع) واقعا انسان را نگران میکند. ایشان در ادامه این خطبه میفرمایند: «اِحْذَرُوا عِبَادَ اللّهِ عَدُوَّ اللّهِ أَنْ یعْدِیکُمْ بِدَائِهِ؛ ای بندگان خدا! از این دشمن خدا (ابلیس) بر حذر باشید. نکند شما را به بیماری خویش (کبر و غرور و تعصّب) مبتلا کند».
در ایام کرونا، یک بیمار کرونایی حامل ویروس کرونا بود و میتوانست این بیماری را به دیگران انتقال دهد و کسانی که به این بیماری مبتلا میشدند نیز همگی حامل و ناقل ویروس بودند. امیرالمؤمنین(ع) میفرمایند که اگر شیطان شما را وسوسه کرد و به زمین زد، فکر نکنید که شما فقط بیمار شدید، بلکه ناقل نیز هستید و میتوانید دیگران را نیز گمراه کنید. به همین دلیل است که در آیه پایانی سوره ناس آمده است: «مِنَ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ؛ چه از جن و چه از انس». اینکه از کلمه ناس به معنای مردم در این آیه شریفه استفاده شده است به این معناست که انسان ممکن است بیماری را از شیطان دریافت کرده باشد و آن را به دیگران نیز انتقال دهد. لذا شیطان انسانهای زیادی را همراه خود کرده و حزب شیطان به معنای واقعی کلمه جدی است. قرآن کریم نیز در کلام نورانی خود در سوره مجادله دو حزب را به بشریت معرفی میکند که اولی، حزبالله و دومی حزب شیطان است. بنابراین، نهجالبلاغه نیز شیطان را مانع برجستهای میداند.
ایکنا ـ نگاه صحیفه سجادیه به شیطان چگونه است؟
امام سجاد(ع) نیز در صحیفه سجادیه سخنان عجیبی راجع به شیطان دارند و به دلیل اهمیت این موضوع، دعای هفدهم خود را به صورت جداگانه به شیطان اختصاص دادهاند که مبانی مهمی نیز دارد. در اینجا باید به این موضوع بپردازیم که صحیفه سجادیه به عنوان یک کتاب دعا چگونه مانع شیطان را هموار میکند. امام سجاد(ع) در دعای ۲۵ صحیفه در مورد فرزندانشان با خداوند سخن میگویند. امام سجاد(ع) طبق نقل جناب شیخ مفید(ره) در کتاب الارشاد ۱۵ فرزند شامل ۱۱ پسر و چهار دختر داشتند. امام سجاد(ع) به عنوان یک پدر، دغدغه فرزندان خود را داشتند تا جایی که ایشان در رساله حقوق که حدیث مفصلی بوده و مرحوم حرانی آن را در تحفالعقول در ذیل کلمات امام سجاد(ع) نقل کرده، از ۵۰ حق نام میبرند. وقتی امام سجاد(ع) به حقوق فرزند میرسند، میفرمایند: «و أمّا حَقُّ وَلَدِکَ فَأن تَعلَمَ أنَّهُ مِنکَ ، و مُضافٌ إلَیکَ فی عاجِلِ الدُّنیا بِخَیرِهِ وَشَرِّهِ وأَنَّکَ مَسؤولٌ عَمّا وَلیتَهُ؛ و اما حق فرزندت این است که بدانی او از توست و با خوب و بدش در دنیا، منتسب به توست و بیگمان، تو درباره آنچه بر عهدهات است، خوب تربیت کردن او و او را به سوی خداوند عز و جل راهنمایی کردن و به فرمانبرداری از او (خداوند) یاری کردن، مسئولی».
اگر پدر و مادر واقعا نگران خیر و شر خود در زندگی هستند، باید فرزندان خود را به سمت خیر روانه کنند؛ چراکه باید بدانند در پیشگاه الهی در رابطه با فرزندان مورد سؤال قرار میگیرند. امام سجاد(ع) که خود پیشوای بزرگ مسلمانان بودند، این دعا را برای تمامی انسانها در ادوار مختلف تاریخ بیان کردهاند، چراکه ایشان خود از معصومین بودند و مسلماً فرزندان خود را به بهترین شیوه تربیت میکردند اما این ادعیه برای انسانهایی است که به دنبال سعادت و صراط مستقیم هستند. ایشان در ادامه این دعا میفرمایند: «وَ أَعِنِّی عَلَی تَرْبِیتِهِمْ وَ تَأْدِیبِهِمْ، وَ بِرِّهِمْ، و مرا در تربیت و خوبیکردن در حقشان یاری فرما». باید بدانیم در شرایطی که تمام شیاطین عالم به دنبال یارگیری بوده و منافع خود را دنبال میکنند، شیطان دقیقاً از فرزندان مردم یارگیری میکند. در خطبه ۱۶۰ نهجالبلاغه، امیرالمؤمنین(ع) وقتی به ماجرای حضرت عیسی(ع) اشاره میکنند، اینگونه بیان میکنند که عیسی بنمریم(ع) فرزندی نداشت که محزونش کند. برای تفسیر این بیان باید به آیه دهم سوره مجادله بپردازیم. در این آیه آمده است: «إِنَّمَا النَّجْوَی مِنَ الشَّیْطَانِ لِیَحْزُنَ الَّذِینَ آمَنُوا وَلَیْسَ بِضَارِّهِمْ شَیْئًا إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ وَعَلَی اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ؛ چنان نجوایی صرفا از القائات شیطان است تا کسانی را که ایمان آوردهاند دلتنگ گرداند ولی جز به فرمان خدا هیچ آسیبی به آنها نمیرساند و مؤمنان باید بر خدا اعتماد کنند».
امام علی(ع) در خطبه ۸۳ نهجالبلاغه میفرمایند: «نَفَثَ فِی الْآذَانِ نَجِیّاً؛ آهسته در گوشها راز میگوید». با توجه به آیه ۱۰ سوره مجادله، دلیل نجوای شیطان در گوش مؤمنان، محزون کردن آنهاست. اگر شیطان در موردی نتواند انسان را فریب دهد، برای محزون کردن او، در گوش فرزندانش نجوا میکند. لذا بنابر این تعبیر، عیسی بنمریم(ع) نیز فرزندی نداشت که او را محزون کند. بسیاری از والدین یک عمر برای تربیت فرزندان خود زحمت میکشند، اما به جایی میرسند که مرام فرزندان با ایشان تفاوت دارد که این مسئله باعث حزن فراوان والدین میشود. به همین دلیل است که امام سجاد(ع) که دغدغه والدین برای فرزندان را میدانند، دست به دعا برمیدارند. در این دعا امام سجاد(ع) دغدغههای والدین برای فرزندان همچون دغدغه جسم، دین، اخلاق و ... را بیان کرده و برای آن دعا میکند. ایشان میفرمایند: «وَ أَصِحَّ لِی أَبْدَانَهُمْ وَ أَدْیانَهُمْ وَ أَخْلَاقَهُمْ، وَ عَافِهِمْ فِی أَنْفُسِهِمْ وَ فِی جَوَارِحِهِمْ؛ و بدنها و دینشان و اخلاقشان را برایم به سلامت دار، و آنان را در جان و اعضا و هر کارشان که به آن اهتمام دارم عافیت بخش». همچنین، امام سجاد(ع) در ادامه این دعا میفرمایند: «وَ أَعِذْنِی وَ ذُرِّیتِی مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ؛ من و فرزندان مرا از شر شیطان رجیم پناه بده». امام سجاد(ع) در این دعا شخص خود را نیز مورد توجه قرار میدهند؛ در حالی که امام سجاد(ع) مصداق اتم «الّا عبادک منهم المخلصین» است که خود شیطان آنها را استثنا کرده و خود میداند که قدرت فریب ایشان را ندارد. شأن عبودیت این است که انسان وقتی قصد سخن گفتن با خداوندرا دارد، همیشه خود را در معرض ضعف دیده و از موضع ضعف و فقر با خداوند قوی و غنی صحبت کند.
عبارتی در دعای ابوحمزه ثمالی وجود دارد که بسیار زیبا بوده و میتوان آن را حفظ کرده و در قنوت نیز از آن استفاده کرد. در این دعا آمده است: «وَ اجْعَلْ ثَوَابَ مَجْلِسِی وَ ثَوَابَ مَنْطِقِی وَ ثَوَابَ دُعَائِی رِضَاکَ وَ الْجَنَّهَ؛ و پاداش نشستن و سخن گفتن و دعا و تضرعم را رضا و خوشنودیت و بهشت ابدت قرار ده». لذا طبق این دعا زمانی پاداش بر دعا مترتب است که برای خدا باشد. پاداش این دعا نیز نهایت رضای الهی و بهشت است. لذا پیش از آنکه استجابت دعا برای امام سجاد(ع) موضوعیت داشته باشد، این رضای خداست که برای ایشان موضوعیت دارد. بنابراین، وقتی امام سجاد(ع) به هر صورت و شکل به درگاه الهی دعا میکنند، نشان دهنده آن است که این نوع درخواست مورد رضای خداست که امام سجاد(ع) به این صورت با خداوند متعال سخن میگویند. خداوند زمانی خشنود میشود که انسان از موضع ضعف با او صحبت کند. لذا امیرالمؤمنین(ع) در مناجات مسجد کوفه میفرمایند: «مَوْلاَیَ یَا مَوْلاَیَ أَنْتَ الْقَوِیُّ وَ أَنَا الضَّعِیفُ وَ هَلْ یَرْحَمُ الضَّعِیفَ إِلاَّ الْقَوِیُ؛ ای آقای من! ای آقای من! تویی قوی و توانا و من ضعیف و ناتوان و آیا در حق ضعیفی ناتوان جز شخص قوی توانا که ترحم خواهد کرد؟» حضرت امیر(ع) با این بیان به دنبال جلب رحمت خداوند است. امام سجاد(ع) نیز به دنبال همین موضوع است و از موضع ضعف با خداوند صحبت میکند تا رحمت ذات لایزال الهی را جلب کند.
صحیفه سجادیه مجموعهای از ادعیه است که چگونه دعا کردن را به انسان میآموزد. در زمان رسول خدا(ص) یکی از اصحاب به بیماری سختی مبتلا شد. خبر بیماری وی به پیامبر(ص) رسید. وقتی رسولالله(ص) به عیادت او رفتند، از او سؤال کردند که علت بیماری چیست؟ در پاسخ بیان کرد که من از خدا خواستم اگر گناهانی بر من مترتب است، عقوبت آن را در همین دنیا از من بگیرد تا به عذاب آخرت دچار نشوم؛ چراکه تحمل عذاب آخرت را ندارم. پیامبر(ص) فرمودند که اشتباه کردهای! خداوندی که میتواند عقوبت گناهان تو را در این دنیا بدهد، میتواند در همین دنیا تو را ببخشد. لذا به جای اینکه به درگاه خدا استغفار و توبه کنی، از او خواستهای تا عقوبت گناهانت را در دنیا بدهد؟ لذا این بیماری سخت کفاره همان گناهانی است که انجام دادهای. نکته مهم این است که انسانها نمیدانند که چگونه با خداوند متعال صحبت کنند. امام سجاد(ع) در صحیفه به همگان میآموزند که چگونه با خداوند سخن بگویند.
امام سجاد(ع) وقتی در دعای خود میفرمایند: «وَ أَعِذْنِی وَ ذُرِّیتِی مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ؛ من و فرزندان مرا از شر شیطان رجیم پناه بده»، دلیل خواستن پناهندگی خود و فرزندان از خداوند در برابر شیطان را توضیح میدهند. امام صادق(ع) فرمودند که خداوند میداند انسان چه میخواهد اما دوست دارد تا حوائج به درگاه او نشر داده شود. لذا امام سجاد(ع) برای خدا توضیح میدهند که چرا از ایشان پناه میخواهند. باید بدانیم که انس با صحیفه، مانع شیطان را برای انسان هموار میکند. توضیح دادن برای خداوند مانند این است که روزی فرزندی بیمقدمه برای خود از پدر درخواست مبلغی پول کند، اما پدر عذر آورده و از دادن پول امتناع کند اما اگر همین فرزند که درس ضعیفی در حوزه ریاضیات دارد، برای پدر توضیح دهد که قصد دارم تا از این پول برای خرید کتابی استفاده کنم که راه حلهای ریاضی در آن آمده و به تقویت من در این درس کمک زیادی میکند، پدر او با رضایت کامل پول را در اختیار او قرار میدهد؛ چراکه فرزندش قضیه را به خوبی برای پدر توضیح داده است. لذا دلیل اینکه پدر برای خرید کتاب به فرزند خود پول داد، این بود که فرزند علت درخواست پول را برای پدر توضیح داد. البته توضیحی که ارائه میشود باید از منظر پدر مورد قبول باشد نه اینکه پدر هر توضیحی را بپذیرد.
در مثالی دیگر ممکن است فرزندی به پدر یادآوری کند که زمانی بیماری او در فصل زمستان و به علت برودت هوا اوج گرفته و در بیمارستان بستری شد که مدتی را نیز در کما به سر میبرد. پدر که علت این یادآوری را جویا میشود، فرزند از او درخواست لباس گرم میکند تا دوباره بیمار نشود و پدر نیز درخواست او را اجابت میکند. امام سجاد(ع) در صحیفه سجادیه بهگونهای با خداوند صحبت میکنند که خدا به واسطه توضیحاتی که بنده برای او داشته است، دعای او را استجابت کند. امام سجاد(ع) دلیل دعای خود را در صحیفه برای خدا توضیح میدهد. امام(ع) در جایی که میفرمایند: «وَ أَعِذْنِی وَ ذُرِّیتِی مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ؛ من و فرزندان مرا از شر شیطان رجیم پناه بده»، علت پناه خواستن خود را برای خداوند متعال توضیح میدهند. امام سجاد(ع) در توضیح این درخواست میفرمایند: «فَإِنَّک خَلَقْتَنَا وَ أَمَرْتَنَا وَ نَهَیتَنَا وَ رَغَّبْتَنَا فِی ثَوَابِ مَا أَمَرْتَنَا وَ رَهَّبْتَنَا عِقَابَهُ وَ جَعَلْتَ لَنَا عَدُوّاً یکیدُنَا،؛ که تو ما را آفریدی و به ما امر و نهی فرمودی و در اجر اطاعت از امر خود تشویق، و به عذاب ارتکاب نهی خود تهدیدمان کردی و برای ما دشمنی قرار دادی که با ما نیرنگ میکند». امام سجاد(ع) در این دعا به نقش بزرگ دشمنی شیطان با انسان اشاره میکنند. اینکه خداوند متعال در قرآن میفرماید که مکر و کید شیطان ضعیف است، بدان معناست که مکر شیطان در برابر خدا و نه در مقابل انسانها ضعیف است.
ایکنا ـ امام سجاد(ع) چگونه دعا میکردند؟
وقتی امام سجاد(ع) به درگاه الهی دعا میکنند، به ذات اقدس الهی توضیح میدهند که انسانها در برابر دشمنی شیطان ضعیف هستند و از خداوند میخواهند که مکر و حیله شیطان را خنثی کند. امام سجاد(ع) در ادامه میفرمایند: «لَا یغْفُلُ إِنْ غَفَلْنَا، وَ لَا ینْسَی إِنْ نَسِینَا؛ اگر ما از او غفلت کنیم او از ما غافل نگردد و اگر فراموشش کنیم او ما را فراموش نکند». انسانها شب و روز در معرض دشمنی شیطان قرار دارند و وقتی در خواب هستند، شیطان همچنان بیدار بوده و در فکر انحراف انسانهاست. لذا انسان دشمن بزرگی در تراز شیطان دارد که به هیچ وجه از انسان غافل نمیشود. امام سجاد(ع) در ادامه میفرمایند: «أَسْکنْتَهُ صُدُورَنَا، وَ أَجْرَیتَهُ مَجَارِی دِمَائِنَا؛ او را در دلهای ما جای دادی و در مجاری خونمان روان کردی». امام علی(ع) در خطبه ۲۷ نهجالبلاغه در رابطه با تجاوزات معاویه و یارانش بیاناتی را مطرح کرده و میفرمایند: «فواللّه ِ ما غُزِیَ قَومٌ قَطُّ فی عُقْرِ دارِهِم إلّا ذَلّوا؛ به خدا سوگند با هیچ مردمی در دل سرزمین شان جنگ نشد مگر آن که به خواری و شکست افتادند». امام سجاد(ع) با این جملات خود در دعا به درگاه الهی به خوبی ضعف انسان در برابر شیطان را به خدا عرضه داشته و از خداوند متعال برای هدایت انسان استعانت میکند.
امام سجاد(ع) در ادامه دعای خود میفرمایند: «اللَّهُمَّ فَاقْهَرْ سُلْطَانَهُ عَنَّا بِسُلْطَانِک حَتَّی تَحْبِسَهُ عَنَّا بِکثْرَةِ الدُّعَاءِ لَک فَنُصْبِحَ مِنْ کیدِهِ فِی الْمَعْصُومِینَ بِک؛ خداوندا زبردستی او را به زبردستی خودت از ما دور کن، تا به سبب کثرت دعایمان او را از ما بازداری، تا در پناهت از نیرنگ او در طایفه بیگناهان قرار گیریم». امام(ع) در این عبارت از کثرت دعا سخن به میان آورده و تأکید میکنند که کثرت دعا انسان را از گناهان دور کرده و او را در برابر مکر شیطان در زمره معصومان قرار میدهد. البته منظور از این عصمت در برابر شیطان، عصمت عملی است؛ چراکه عصمت علمی فقط در اختیار ۱۴ معصوم(ع) قرار دارد. منظور از عصمت عملی این است که انسان میتواند به مقامی برسد که در مقام عمل، متناسب با شریعت زمان خود گناه نکند. معصومین(ع) به صورت همزمان هم از عصمت علمی و هم از عصمت عملی برخوردار هستند. شیطان به دنبال مخدوش کردن عصمت عملی انسان است. شیطان نفس اماره انسان را تحریک میکند تا از خدا نافرمانی کند. بنا به فرمایشات امام سجاد(ع)، اگر انسان کثرت دعا داشته باشد، در زمره معصومین در برابر مکر شیطان قرار میگیرد. درست است که نفس اماره انسان را تحریک میکند اما اگر شیطان نبود؛ واقعا کار انسان خیلی سادهتر بود. امام سجاد(ع) در دعای ۳۷ صحیفه میفرمایند: «فَلَوْ لَا أَنَّ الشَّیْطَانَ یَخْتَدِعُهُمْ عَنْ طَاعَتِکَ مَا عَصَاکَ عَاصٍ، وَ لَوْ لاَ أَنَّهُ صَوَّرَ لَهُمُ الْبَاطِلَ فِی مِثَالِ الْحَقِّ مَا ضَلَّ عَنْ طَرِیقِکَ ضَالٌّ؛ بنابراین چنانچه شیطان ایشان را برای منصرف کردن از طاعتت نفریبد، هیچ عصیانگری تو را معصیت نکند و اگر باطل را در نظرشان مانند حق جلوه ندهد، هیچ گمراهی از راه تو گمراه نشود».
البته امام سجاد(ع) خود قائل به نفس اماره بوده و نقش آن در انحراف انسان را نادیده نمیگیرند. ایشان در دعای نهم صحیفه به نقش نفس اماره در دوراهیهای زندگی اشاره کردهاند. اما ایشان در ادامه همواره به نقش شیطان به عنوان مانع مهم و بزرگ زندگی انسان تأکید داشته و بیان میکنند که اگر شیطان نبود، کار انسان خیلی آسان بود. برای مثال اگر کشوری از جهات مختلف جغرافیایی یعنی شرق، غرب، شمال و جنوب مورد تجاوز قرار گیرد، مجبور است تا ادوات، تجهیزات و نیروهای نظامی خود را در جهات مختلف توزیع کند که این کار در نهایت موجب تضعیف نیروها خواهد شد. انسان در عرصه جهاد، با نفس خود درگیر است که از آن به عنوان جهاد اکبر یاد میشود، اما همزمان در این جنگ با جبهه دیگری به نام شیطان مواجه میشود که باید با آن نیز مقابله کند. امام سجاد(ع) به این موضوع در دعای خود اشاره کرده و به خداوند متعال بیان میکنند که انسان اگر در جهاد با نفس بود، از وجود مقدس باریتعالی کمک میگرفت و به یاری خدا لنگان لنگان پیش میرفت اما اینجا جبهه دیگری در برابر شیطان خبیث نیز باز شده که جز با یاری خداوند نمیتوان بر او غلبه کرد. لذا امام سجاد(ع) نقش شیطان را بسیار برجسته میدانند.
صحیفه سجادیه به عنوان یک کتاب دعا که منبع غنی معارف الهی است، میتواند مانع شیطان را دفع کند، یعنی انس با صحیفه به انسان کمک میکند تا در برابر مکر و کید شیطان در زمره معصومین قرار گیرد. در آیه ۱۵۲ سوره بقره آمده است: «فَاذْکُرُونِی أَذْکُرْکُمْ وَاشْکُرُوا لِی وَلَا تَکْفُرُونِ؛ پس مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم و شکرانهام را به جای آرید و با من ناسپاسی نکنید». طبق این آیه انسان باید همواره در قالب دعا خدا را یاد کند. همچنین، در آخرین آیه سوره فرقان نیز آمده است: «قُلْ مَا یَعْبَأُ بِکُمْ رَبِّی لَوْلَا دُعَاؤُکُمْ فَقَدْ کَذَّبْتُمْ فَسَوْفَ یَکُونُ لِزَامًا؛ بگو اگر دعای شما نباشد، پروردگارم هیچ اعتنایی به شما نمیکند. در حقیقت شما به تکذیب پرداختهاید و به زودی عذاب بر شما لازم خواهد شد. این بدان معناست که وقتی انسان دعا میکند، نزد خدا ارزشمند خواهد شد. وقتی انسان خداوند را به کثرت یاد کند، خدا نیز او را به کثرت یاد خواهد کرد و همین موضوع باعث میشود تا انسان از کید شیطان در امان بوده و در زمره معصومین قرار گیرد.
مرحوم کلینی(ره) در کتاب اصول کافی بابی به نام بابالتوبه آورده است. در روایت یازدهم این باب، امام باقر(ع) اینگونه میفرمایند که خداوند متعال به حضرت داوود(ع) وحی فرمود که به بنده من، دانیال اینطور ابلاغ کن که یک بار مرا عصیان کردی و من تو را بخشیدم. سپس، برای بار دوم و سوم مرا عصیان کردی و من دوباره تو را بخشیدم، اما اگر برای چهارمین بار عصیان کنی، دیگر تو را نخواهم بخشید. جناب داوود(ع) سخنان الهی را بدون و کم و کاست برای دانیال بیان کرد. جناب دانیال نیز در پاسخ به داوود(ع) بیان کرد که سخن خدا را شنیدم و خداحافظی کرد و رفت. امام باقر(ع) میفرمایند که در نیمههای شب، جناب دانیال از بستر برخاست و به خداوند متعال عرض کرد که خدایا! تو به داوود(ع) وحی کردی که سخنت را به من ابلاغ کند و من نیز در پاسخ تو اینگونه عرضه میدارم که به عزتت قسم اگر تو خود را مرا حفظ نکنی، من باز هم چندین مرتبه عصیان میکنم. این به معنای اهمیت دست عصمت خدا برای انسان بوده و این منظور را میرساند که خدا باید خود، انسان را در برابر شیطان و نفس حفظ کند.
بنابراین، بنا به فرموده امام سجاد(ع) کثرت دعا باعث میشود تا خداوند انسان را از شر شیطان خبیث مصون بدارد. مرحوم شیخ جعفر شوشتری(ره) از کسانی بود که ذکر زیادی گفته و یاد خداوند میکرد، حتی نقل میکنند که زمانی ایشان در بازار مولوی تهران حرکت میکرد که مردم متوجه شدند ایشان در حال اشک ریختن و گریه کردن است. زمانی که گریه شیخ جعفر(ره) آرام گرفت، از ایشان سوال کردند که چرا اینگونه اشک میریختید؟ ایشان در پاسخ بیان کردند که حیوانی که در آن سوی خیابان بود، با زبان بیزبانی به من گفت که من بارم را به به منزل رساندم، آیا تو نیز بار خود را به منزل رساندهای؟ این حکایت میزان التزام شیخ جعفر شوشتری(ره) به یاد خدا، قیامت و آخرت را نشان میدهد و به انسان میآموزد که باید برای آخرت آماده بوده و با یاد خدا از شیطان دوری کند.
زمانی فردی نسبت به شیخ جعفر شوشتری(ره) بابت نعمتی حسادت کرد. این فرد حسود تدبیری اندیشید و به این فکر افتاد که باید لقمه حرام به شیخ جعفر(ره) بدهد. یادآوری این نکته مهم است که انسان وقتی حرامخور شود، ممکن است حتی امام حسین(ع) را نیز در روز عاشورا به شهادت برساند. آن فرد حسود روزی از غفلت چوپان شهر استفاده کرد و گوسفندی را دزدید و سپس، گوسفند دزدیده شده را ذبح کرده و از آن غذایی تهیه کرد و خدمت شیخ جعفر(ره) رفت و از او خواست تا از غذا تناول کند. شیخ جعفر(ره) نیز پذیرفت که غذا را میل کند. وقتی شیخ غذا را صرف کرد، درب خانه به صدا درآمد و فرد حسود که در را باز کرد با چوپان شهر مواجه شد که قصد دیدار با شیخ جعفر(ره) را داشت. وقتی چوپان با شیخ(ره) مواجه شد، به تضرع افتاده و عرض کرد ای شیخ! مرا ببخش؛ چون دیروز دزد به گله زده و گوسفند شما را دزدیده است! فرد حسود فهمید شیخ خطایی مرتکب نشده و گوسفند خود را خورده است. این همان معنای حقیقی یاد خداست. وقتی انسان خدا را یاد کند، خداوند نیز به موقع او را یاد خواهد کرد.
لذا انسان بنا به فرمایش امام سجاد(ع) برای روانه کردن دست عصمت خدا به سمت خود باید کثرت دعا داشته باشد. خداوند متعال اراده کرده که از کسی که در قالب دعا با او انس میگیرد، در برابر شیطان محافظت کرده و دست عصمت خود را همراه او کند. بنابراین، انس با صحیفه سجادیه از این جهت که یک کتاب دعاست، حقیقتاً مانع شیطان را نیز هموار میکند. البته تمامی ادعیه موجود در کتب دینی و مذهبی ظرفیت خود را دارند اما صحیفه سجادیه به تعبیر رهبر انقلاب اسلامی عصاره تفکرات اهل بیت(ع) است. منظور از بعد معارفی صحیفه این است که انسان در عرصه جهاد با دشمنی به نام نفس اماره و نیز در عرصه دشمنی با شیطان خبیث، نیازمند یک فرمانده در تراز ولی بزرگوار خداوند است که تک و پاتک دشمن را به خوبی بشناسد و این زمینه را فراهم کند تا انسان بتواند این دوران را به سلامتی بگذراند. فرماندهی این میدان در صحیفه سجادیه به امام سجاد(ع) واگذار شده است و انسان در پای تعالیم ایشان به خوبی میآموزد که چگونه با نفس اماره مجاهده کرده و چطور با شیطان خبیث جهاد کند تا پیروز میدان باشد.