شناسهٔ خبر: 71219351 - سرویس فیلم
نسخه قابل چاپ منبع: مفدا | لینک خبر

کاری از مفدا مازندران؛

پادکست مفدا غزل / شماره شصت و هشتم

شکر ایزد را که دیدم روی تو یافتم ناگه رهی من سوی تو/صدا: نیایش جوادپور؛ تنظیم: نگین رحیم پور

صاحب‌خبر - دریافت 1 MB

شکر ایزد را که دیدم روی تو
یافتم ناگه رهی من سوی تو


چشم گریانم ز گریه کند بود
یافت نور از نرگس جادوی تو


بس بگفتم کو وصال و کو نجاح
برد این کو کو مرا در کوی تو

از لب اقبال و دولت بوسه یافت
این لبان خشک مدحت گوی تو


تیر غم را اسپری مانع نبود
جز زره‌هایی که دارد موی تو


آسمان جاهی که او شد فرش تو
شیرمردی کو شود آهوی تو


شاد بختی که غم تو قوت او است
پهلوانی کو فتد پهلوی تو


جست و جویی در دلم انداختی
تا ز جست و جو روم در جوی تو


خاک را هایی و هویی کی بدی
گر نبودی جذب‌های و هوی تو


آب دریا تا به کعب آید ورا
کو بیابد بوسه بر زانوی تو


بس که تا هر کس رود بر طبع خویش
جمله خلقان را نباشد خوی تو

مولانا