نگاه
ایران، کدام روایت؟
صاحبخبر - مصطفی تشیعی: قدرت واقعی یک کشور در فقدان چالش یا نقص نیست، بلکه قوت و قدرت یک مملکت در توانایی آن برای شناخت نقصها و مشکلات و چالشها و سپس مدیریت آن نهفته است. گاهی چالش و نقص به واسطه شناخت سریع پیشگیری و قبل از وقوع، مدیریت میشود و زمانی که پیشبینی و پیشگیری از یک چالش میسر نیست، قدرت یک کشور در حل آن چالش و بحران پس از وقوع نمود مییابد. * قوت، ضعف و تعریف تضاد دیالکتیک تضاد دیالکتیک به معنای فلسفی، وضعیتی است که در آن ۲ عنصر یا قدرت متقابل درون یک واحد یا پدیده با یکدیگر در تضاد هستند. این تضاد، عامل اصلی حرکت و تغییر و تحول در طبیعت، جامعه و فکر محسوب میشود. به زبان سادهتر، بعضی پدیدهها شامل ۲ ضد یا 2 قطب متفاوت است، مثل خیر و شر یا قوت و ضعف که با یکدیگر در تضاد و تعامل هستند. این تعامل منجر به تغییر و تحول میشود. در دنیای واقعی، قوت و ضعف همواره در حال تعامل به شکل تضاد و حرکت هستند، قوت و ضعف مفاهیمی کلی هستند که میتوانند بر عناوین و مفاهیم جزئیتر تطبیق شوند. به عنوان مثال اگر ما تورم فزاینده یا رکود را ضعف اقتصادی در نظر بگیریم، از مهار آن تعبیر به قوت میشود. یا اگر ناامنی - اعم از ناامنی داخلی مانند قتل و دزدی تا ناامنی خارجی مثل تروریسم - را ضعف در نظر بگیریم، قوت پیشگیری یا مقابله با آن است. حال در این حرکت و تضاد اگر یکی از ۲ قطب بر دیگری غلبه یابد، به آن انقلاب یا ثوره کیفی گفته میشود که باعث نمود و ظهور یک قطب خواهد شد؛ به عنوان مثال مهار تورم و رکود میشود قوت اقتصادی و شکست داعش میشود قوت امنیتی. * روایتهای بینقص و سراب قدرت در تلاش برای مقابله با تصویر «ایران ضعیف» که توسط دشمنان در حال ترویج است، گاهی روایتی از ایران قوی ارائه میشود که مبتنی بر آمارهای ناقص، تبلیغات اغراقآمیز یا گزینشی است. این نوع روایتسازی، امروز حتی تاثیرات کوتاهمدت هم ندارد و البته در بلندمدت آثار منفی جدی به همراه دارد. علت این نوع روایتسازی اولا نشناختن قوت و قدرت با توجه به تعریف و واقعیت فلسفی و جامعهشناختی آن است و ثانیا این پندار است که بیان ضعف یا مطرح شدن ضعف ولو در کشاکش حل آن باعث تضعیف است که چون چنین پنداری برخلاف واقعیت و تعریف قدرت است ... پندار نادرستی است و علت اینکه افکار عمومی هم از این نوع روایتسازیها تلقی قدرت ندارند و نزد مردم ایجاد دافعه میکند، همین تضاد نوع روایت با واقعیت فلسفی و جامعهشناختی قدرت است، زیرا مبنای فکر مردم واقعیات فلسفی و جامعهشناختی است. * آسیبهای روایت تبلیغاتی از قدرت بنابراین این روایات یکسویه و تبلیغاتی صرفا سرابی از قدرت و قوت ایجاد میکند و تاثیرش بلکه مضر است. از جمله ضررهای ایجاد سراب قدرت این است: روایتسازی تبلیغاتی و سرابی باعث سلب اعتماد عمومی از رسانهها و نهادهای رسمی است. مثلا وقتی مردم در زندگی روزمره خود مشکلات اقتصادی، اجتماعی یا زیرساختی را تجربه میکنند اما رسانهها روایت دیگری ارائه میدهند، این شکاف میان واقعیت و تبلیغات، منجر به بیاعتمادی گسترده میشود. دومین آسیب روایت تبلیغاتی این است که وقتی ضعفها و مشکلات بدرستی مطرح نشود و به جای آن، تصویری اغراقشده از پیشرفت و قدرت ارائه شود، سیاستگذاران و مدیران نیز در فضای غیرواقعی قرار میگیرند و ضرورت اصلاحات را احساس نمیکنند و این میتواند به بحران بینجامد. سومین آسیب این است که نخبگان علمی، اقتصادی و فرهنگی جامعه معمولا به دادههای واقعی و تحلیلهای دقیق دسترسی دارند. وقتی تبلیغات رسانهای و آمارهای رسمی غیرواقعی باشد، نخبگان احساس میکنند رسانه به دنبال فریب افکار عمومی است، به این ترتیب، هم در صدد مقابله برمیآیند و هم بین نخبگان و حاکمیت ایجاد فاصله میشود و هم اینکه به واسطه این فاصله به سختی میتوان از ظرفیت آنان در اصلاح مشکلات استفاده کرد. * روایت صحیح از قدرت؛ نشان دادن ایران قوی به جای ایران بینقص روایت صحیح از قدرت باید روایتی مطابق واقعیت و تعریف فلسفی و جامعهشناختی از آن باشد، یعنی همان چیزی که مبنای افکار عمومی نیز هست. در روایت قدرت نباید ضعف و نقص کتمان یا سانسور شود یا به واسطه آمار یکسویه یا ناقص جوری جلوه داده شود که در کشاکش مقابله با چالشها نیستیم و به صورت مطلق بر آن فائق آمدهایم. در روایت صحیح ایران قوی، میتوان از الگوی «چالش + راهحل» استفاده کرد. یعنی به جای پنهان کردن مشکلات، باید آنها را مطرح کرد و در کنار آن، راهحلهای عملی یا کیفیت تلاش برای رفع آن را ارائه داد. این کار هم اعتماد عمومی را حفظ میکند و هم مسیر اصلاح را باز میگذارد. راهحل دیگر، مشارکت نخبگان در روایتسازی رسانهای است. برای این مهم هم باید از نخبگان رسانهای برای فرم و از نخبگانی که متخصص در موضوع مورد بحث هستند در محتوا استفاده شود. نخبگان اقتصادی، اجتماعی و علمی باید در فرآیند روایتسازی رسانهای مشارکت داده شوند تا گزارشها و تحلیلها دقیقتر و معتبرتر باشد. در نهایت باید گفت کشوری که مشکلاتش را صادقانه شناسایی و مطرح کند و برای حل آنها برنامه داشته باشد، قویتر خواهد شد و رسانه باید در این بین به جای ابزار تبلیغاتی، به واسطه بین حاکمیت نخبگان و مردم تبدیل شود و به این ترتیب کشور را در رسیدن به قدرت که همان غلبه قوت بر نقص است، کمک کند.∎