هادی قیصریانفرد: تغییرات در سطوح راهبردی و عملیاتی جنگ تحمیلی بخصوص پس از عزل بنیصدر از فرماندهی کل قوا در خرداد ۱۳۶۰ و آغاز دوران فرماندهی مشترک سپاه و ارتش (صیاد و محسن رضایی) باعث شد یک دوره طلایی در جنگ شکل بگیرد. از ویژگیهای مهم دوران فرماندهی مشترک که نقطه آغاز آن عملیات «ثامنالائمه» بود، ایجاد سازگاری منظم و پذیرش مسئولیت مشترک اداره جنگ در سطح راهبردی بود که در نتیجه آن یکی از مهمترین دستاوردهای نظامی ایران در دوره جنگ (آزادسازی خرمشهر) رقم خورد.
بعد از این دوره به نوعی شاهد تغییر رفتار نظامی و عقبنشینی عراق از مناطق مرزی در خرداد ۱۳۶۱ هستیم که همین امر زمینه را برای تبدیل جنگ به یک حالت سیاسی – نظامی و ایجاد تغییرات در سطوح راهبردی جنگ فراهم میسازد. از این دوره به بعد روش و چگونگی جنگیدن نیروهای نظامی ایران و همچنین تصمیمگیری راهبردی برای اداره جنگ از نگاه فرماندهان عملیاتی جنگ کاملاً متفاوت از هم دنبال شد و این امر به پیدایش اختلافات بین آنان که عمدتاً فنی بودند دامن زد. با توجه به بروز اختلاف نظر در سطوح فرماندهی نظامی جنگ، امام خمینی(ره) تصمیم گرفتند برای هماهنگی بیشتر بین فرماندهان و همچنین استفاده بهتر از ظرفیتهای موجود دو نهاد سپاه و ارتش، هاشمی رفسنجانی را به عنوان هماهنگکننده نیروهای نظامی و البته ادامهدهنده «والفجر»ها انتخاب کنند. اگرچه در پی انتخاب هاشمی رفسنجانی برای فرماندهی جنگ نتایج مثبتی حاصل شد ولی با این وجود فرماندهان ارشد نظامی کماکان در تلاش بودند با در اختیار گرفتن امکانات لازم، برنامهریزی برای اجرای عملیاتهای نظامی را مستقل انجام دهند؛ امری که بعد از عملیات «خیبر» در سال ۱۳۶۲ محقق، و از این تاریخ اجرای عمده عملیاتها به سپاه واگذار گردید.
دو تفکر متفاوت در آغاز جنگ
در روزهای آغازین جنگ تحمیلی که فرماندهی جنگ بر عهده بنیصدر گذاشته شده بود؛ دو تفکر برای دفاع و جنگیدن با کشور متجاوز عراق وجود داشت: یکی تفکر بنیصدر و تیم همراهان او بود که میگفتند ما بایستی با عقبنشینی در جبههها، زمین به دشمن بدهیم تا بتوانیم زمان بگیریم، تصور آنها این بود که میتوان از طریق عقبنشینی، سپاه دشمن را به داخل کشانید و سپس با شکستن سد دز و رها کردن آب، دشمن را با شکست مواجه ساخت.
در مقابل افرادی همچون آقایان آیتالله خامنهای و شهید مصطفی چمران به عنوان نمایندگان امام در شورای عالی دفاع، ضمن مخالفت با دیدگاه بنیصدر، معتقد بودند بایستی عملیات رودررو انجام داد؛ اما این جناح سلاح و تجهیزات کافی در اختیار نداشتند. از طرفی بنیصدر با حضور سپاه و نیروهای مردمی در جنگ مخالف، و از ارتش خواسته بود تجهیزات به نیروهای سپاهی ندهند، اما با این وجود، حدود ۲۵ عملیات کوچک و در مقیاس پایین با همکاری سپاه و ارتش در دوره بنیصدر انجام شد.
بعدها با تشدید درگیریهای سیاسی و نیز با توجه به ویژگیهای دوره فرماندهی و مدیریت نظامی بنیصدر که ناشی از کمبود اطلاعات نظامی بود، او از فرماندهی کل قوا برکنار شد و از سوی امام، تیمسار فلاحی به عنوان جانشین موقت فرماندهی نیروهای مسلح منصوب شد. دوره فرماندهی شهید فلاحی هرچند کوتاه بود، اما او توانست برای نخستین بار نیروهای ارتش و سپاه را با هم هماهنگ کند و عملیات موفق «ثامنالائمه(ع)» را به انجام برساند. شایان ذکر است که در این برهه برای نخستین بار از نیروهای نظامی ارتش خواسته شد تا در طرح سپاه برای شکستن حصر آبادان (که درکمیسیون دفاع مجلس شورای اسلامی با حضور آیتالله خامنهای رئیس کمیسیون، رجایی نخستوزیر، ظهیرنژاد فرمانده نیروی زمینی ارتش و یوسف کلاهدوز به عنوان قائممقام سپاه، مورد بررسی قرار گرفته بود) حضور یابد. نکته مهم دیگر آنکه برای نخستین بار مفهوم جنگ عاشورایی در این دوره به کار گرفته شد که براساس آن عملیاتهای موفقی چون «دارخوین»، «بازی دراز»، «امام علی(ع)»، «امام مهدی(ع)»، «گیلان غرب» و «مریوان» انجام شد.
مجموع این عوامل موجب شد ارتش متجاوز عراق، علیرغم اطلاع از انجام عملیات «ثامنالائمه(ع)» (به لحاظ باور و ذهنیت غلط گذشته در مورد توانایی نیروهای ایرانی از نظر تاکتیک) غافلگیر شود و ناچار به اسارت نیروها و انهدام تجهیزاتش تن دهد. از همین رو نیروهای نظامی ایران توانستند به طور مشترک در ادامه عملیاتهای مهم خود، اولین و بزرگترین ضربه روانی را به دشمن وارد کنند. به گفته محسن رضایی؛ «بعد از عملیات ثامن الائمه(ع) قرار شد ۱۲ عملیات شامل کربلای یک تا ۱۲ با همکاری مشترک سپاه و ارتش طرحریزی شود.» حدود دو ماه بعد نیز عملیات «طریقالقدس» در ۸ آذر ۱۳۶۰، به منظور وارد کردن دومین ضربه اساسی به دشمن متجاوز انجام گرفت.
با پایان یافتن عملیات طریقالقدس، طرحریزی سومین عملیات بزرگ ایران به نام «فتحالمبین» در دستور کار قرار گرفت. این عملیات در دوم فروردین ۱۳۶۱ و در غرب شوش تا مرز فکه به طول ۸۰ کیلومتر اجرا شد و در نتیجه آن حدود ۲۴۰۰ کیلومترمربع از خاک کشور شامل؛ ارتفاعات عینخوش، علیگره زرد، تینه، ابوغریب، تنگه رقابیه، دشتعباس و تپههای ابوصلیبی خات از تصرف دشمن بیرون آمد و شهرهای شوش، جاده اندیمشک به اهواز و دزفول نیز از زیر آتش خمپاره دشمن خارج شوند.
با انجام سلسله عملیاتهای بزرگ ثامنالائمه(ع)، طریقالقدس و فتحالمبین که منجر به آزادسازی بخش وسیعی از مناطق اشغالی کشور شد، انگیزه و روحیه نیروهای ایرانی برای عملیات جدید و بیرون راندن دشمن از بقیه خاک کشور تقویت شد. بدین منظور چهارمین و بزرگترین عملیات از سلسله عملیاتهای آزادسازی مناطق اشغالی، به نام عملیات «بیتالمقدس» انجام گرفت. با اجرای این عملیات ۵۳۸۰ کیلومترمربع از مناطق اشغالی آزاد شد و در نتیجه تحول سیاسی و نظامی بزرگی را به نفع ایران درصحنه نظامی و حتی سیاسی پدید آورد.
در این دوره از جنگ، محسن رضایی به عنوان فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و صیاد شیرازی به عنوان فرمانده نیروی زمینی ارتش منصوب شدند. از مهمترین دستاوردهای این دوره که با همکاری فرماندهان سپاه و ارتش همراه بود میتوان به ایجاد همخوانی و همدلی بین سپاه و ارتش؛ تشکیل قرارگاه مشترک کربلا (متشکل از عناصر سپاه و ارتش)؛ حضور دو فرمانده در خط به شکل تاکتیکی؛ اتخاذ راهبرد بیرون راندن دشمن؛ حضور مستمر کادرهای مؤثر نیروی ارتش در قرارگاه کربلا؛ خط دهی قرارگاه کربلا در سطح راهبردی؛ جلوگیری از تکروی نیروهای رزمنده و سطوح بالای فرماندهی؛ طرحریزی مشترک و در نهایت همفکری و همبستگی در سطح راهبردی جنگ اشاره کرد. ناگفته نماند که یکی از اقدامهای مهمی که در قرارگاه کربلا در دوره فرماندهی مشترک انجام گرفت، تصمیمسازی برای جنگ بود که در نهایت راه را برای تصمیمگیرنده اصلی جنگ، که شخص امام بود هموار کرد. اگرچه سکان هدایت جنگ به دست امام بود و ایشان در سطح راهبردی تصمیمگیرنده بودند؛ ولی در صحنه نبرد و اجرای عملیات، این صیاد شیرازی و محسن رضایی بودند که تصمیمگیرنده بودند.
اختلاف سپاه و ارتش
اما دلایل اختلاف بین سپاه و ارتش در این دوره از جنگ را میتوان در دو سطح فرماندهی و تخصص نیروها مشخص کرد. در سطح فرماندهی، ارتش وحدت فرماندهی را مطرح میکرد، اما فرماندهان سپاه حاضر به همکاری مشترک نبودند؛ چون معتقد بودند کار کردن با دو فرمانده امکانپذیر نیست. اختلاف بعدی در خصوص تخصص نیروها بین ارتش و سپاه بود. در این برهه برای نخستین بار در تاریخ نظامی قرن بیستم میلادی، روش ورود افراد داوطلب بسیجی ایران به صفوف نیروهای رزمنده به مرحله اجرا درآمد؛ بنابراین هیچگونه قانون و مقررات ویژهای برای حضور افراد داوطلب در میدانهای نبرد اعمال نمیشد، آنچنان که حتی افراد داوطلب میتوانستند تا هر موقع بخواهند به خدمت ادامه دهند یا مناطق عملیاتی را ترک نمایند. این امر از نگاه برخی فرماندهان ارتش پذیرفتنی نبود؛ زیرا احتمال داشت در حساسترین زمان جنگ که فرماندهان نیاز به نیروهای رزمنده داشتند عدهای از نیروها به علت تمام شدن تعهد اخلاقی یا مسائل دیگر منطقه را ترک کنند. این روش هدایت جنگ طبعاً برای فرماندهان ارتش کاملاً جدید و ناشناخته بود. آنها که با روش ارتشهای کلاسیک آشنایی داشته و مطابق آن آموزش دیده بودند به سادگی نمیتونستند کاربرد این نیروها را با روش غیرکلاسیک درک کنند.
علاوه بر این دو نیروی نظامی هر یک دارای چارچوب فکری خاص خود برای انجام عملیاتها بودند. به عنوان مثال سپاه بر نیروی پیاده، غافلگیری و جنگ در شب تأکید داشت، اما ارتش به نیروی توپخانه، جنگ در روز و نیروی زرهی تأکید داشت. از دیگر اختلافهای بین سپاه و ارتش آن بود که سپاه نیروی انسانیمحور بود، اما ارتش بر تجهیزات تأکید داشت و بر این اعتقاد بود که چنانچه زیر ۴۰ درصد استعداد و توان جنگیدن نباشد، عملیات نباید انجام گیرد. درواقع ارتش سبک و سیاق کلاسیک برای جنگیدن داشت، ولی سپاه با توان زیر ۴۰ درصد هم عملیات انجام میداد. اختلافات پیشآمده موجب شد تا بعد از عملیات خیبر، سپاه و ارتش براساس مصوبات شورای عالی دفاع، عملیاتها را جداگانه طرحریزی و اجرا کنند. اختلاف نظر در سطح فرماندهان نظامی ارتش و سپاه در نحوه اتخاذ استراتژی و اجرای عملیاتها برای تداوم جنگ، امام خمینی(ره) را به این نتیجه رساند تا با انتخاب هاشمی رفسنجانی به عنوان هماهنگکننده نیروهای مسلح، از ظرفیتهای سپاه و ارتش علیه نیروهای عراقی بهتر استفاده کند.
دوگانگی تشدید شد
احمد غلامپور درخصوص انتخاب هاشمی رفسنجانی دو دلیل ذکر میکند: «یکی حل اختلافات فنی بین سپاه و ارتش و دوم، استفاده از توانمندی او برای بسیج امکانات دولتی بود که آن هم بهخوبی انجام نگرفت و توقع فرماندهان عملی نشد.» بنابراین دوگانگیها در جنگ تشدید شد و در زمان طرحریزی برای اجرای عملیات خیبر به اوج خود رسید. البته باید عنوان کرد که اجرای عملیات موفق خیبر و ابتکار عملیاتی فرماندهان نظامی جنگ ایران در هورالهویزه، عقبماندگی جبهه خودی را در برابر پیچیده شدن جنگ پس از ورود به خاک عراق، جبران کرد و گونهای از خلاقیت نظامی را به نمایش گذاشت که تاثیرات قابل ملاحظهای در تصمیم گیری و برنامهریزی نظامی- سیاسی عراق داشت. عملیات خیبر با ۲۲۰ گردان سپاه پاسداران در هورالهویزه و جزایر مجنون و ۶ گردان از ارتش در پاسگاه زید با سازماندهی قرارگاههای عملیاتی نجف و کربلا و پشتیبانی قرارگاه نوح در ساعت ۲۱ و ۳۰ دقیقه روز سوم اسفندماه ۱۳۶۲ و با رمز یا رسولالله (ص) آغاز شد. از اهداف مهم عملیات خیبر میتوان به تصرف و تأمین جزایر مجنون شمالی و جنوبی و بخشی از هورالهویزه اشاره کرد. همچنین در عملیات خیبر دو قرارگاه کربلا (ارتش) و نجف (سپاه) ماموریت داشتند ضمن تامین اهداف محوله، روی پل دوعیجی در شمال نشوه (غرب نهر کتیبان) الحاق کرده و سپس به سوی بصره ادامه عملیات دهند. ضمن آنکه نیروی هوایی ارتش نیز ماموریت یافته بود تا نیروهای قرارگاه نجف (سپاه) را توسط بالگردهای هوانیروز با عبور از هورالهویزه به منطقه خضر در محور بصره به العماره و بین شهرهای القرنه و العُذیر هلیبرن کند.
به گفته یکی از فرماندهان هوانیروز، قبل از شروع عملیات خیبر سه موضوع نگرانکننده برای هوانیروز وجود داشت: اول اینکه برتری هوایی یا بهتر است بگوییم حاکمیت هوایی با عراق بود. مخصوصاً با خرید و بهکارگیری هواپیماهای شناسایی «پی.سی.سِوِن» از سوئیس که می بایست این مشکل حل میشد. دوم اینکه هوانیروز و به طور کلی ارتش هیچگونه شناسایی نسبت به منطقه عملیاتی نداشت و کلیه شناساییها را سپاه پاسداران انجام داده بود و اجازه نمیداد حتی هوانیروزهم که میخواست نیروهای رزمنده آن را هلیبرن نماید به آن منطقه آشنایی پیدا کند و نگرانی سوم ناوبری شبانه بود.
در نهایت به مدت ۱۷ روز هوانیروز موفق شد حدود ۱۹۵۰۰ نفر از نیروهای سپاه پاسداران را به مناطق هدف برساند و جزایر مجنون به تصرف نیروهای ایرانی رسید که هدف اصلی آن تصرف العماره و محاصره بصره و در ادامه تصرف بصره بود. اما با تصرف و تسخیر جزایر مجنون نیروهای عراقی ۱۷ بار پاتک و جزیره را بمباران شیمیایی کردند و نیروهای ایرانی متحمل تلفات زیادی شدند. به دنبال بمباران شدید عراق در جزایر مجنون، سرتیپ قاسمعلی ظهیرنژاد فرمانده ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی دستورات و توصیههای لازم را به تمامی قرارگاههای مستقر در منطقه عملیاتی خیبر صادر کرد. موضوع مهم دیگر آنکه کلیه مستندات و مدارک بیانگر این است که شناساییها، برنامهها و اقدامات اولیه این عملیات، در اختفای کامل و از یک سال قبل توسط فرماندهان سپاه انجام شده بود و حتی صیاد شیرازی فرمانده نیروی زمینی ارتش نیز کمتر از یک ماه قبل از شروع این عملیات از آن آگاهی پیدا کرد.
اگر چه در بررسی نتیجه نهایی عملیات خیبر آمار تلفات نسبت به حجم عملیات بسیار اندک بود و ایران توانست بیش از ۲۳ یگان دشمن را منهدم، همچنین حدود ۱۱۸۰ کیلومتر از زمینهای منطقه را آزاد کند؛ اما از نظر فرماندهان ارتش این عملیات رضایتبخش نبود. ازجمله علل عدم موفقیت کامل در عملیات خیبر می توان به پای کار نبودن به موقع یگانها، لزوم مکرر تغییرات در طرح عملیاتی، کمبود اطلاعات از دشمن، عدم فرصت جهت سازماندهی و تلفیق یگانهای سپاه و ارتش، عدم همکاری لازم بین سپاه و ارتش، بیاعتبار کردن دستورات فرماندهان ارتش از طرف سپاه، بیاطلاع نگه داشتن ارتش از طرح سپاه که حدود یک سال بر روی آن کار شده بود، عدم اطلاع قرارگاه کربلا (ارتش) از وضعیت پیشرفت عملیات قرارگاه نجف (سپاه) و فدا کردن بخشی از اصول جنگ شامل هدف، مانور، تمرکز و... اشاره کرد.
بدین ترتیب اجرای این عملیات بار دیگر اختلاف نظرهای جدی بین فرماندهان ارتش و سپاه را آشکار ساخت. شیوهها و تاکتیکهای رزمی سپاه و ارتش کاملاً از هم متمایز بود. نوع نگاه به جنگ و صحنه عملیات از عوامل اصلی این اختلاف بود که در شرایط سخت خود را بیشتر نشان میداد. به همین دلایل این تصور و انتظار پدید آمد که باید درباره سازماندهی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران برای ادامه نبرد و انجام عملیاتهای جدید تدابیری دیگری اتخاذ شود؛ چراکه اختلاف بین فرمانده نیروی زمینی ارتش و فرمانده کل سپاه کاهش نیافته بود. از طرفی صیاد شیرازی با تاکید بر نظریه وحدت فرماندهی در تلاش بود، فرماندهی یگانهای رزمی سپاه پاسداران را به دست آورد و سپاه را تحت امر خود بگیرد؛ در حالی که عملاً یک ارتشی نمیتوانست بر نیروهای داوطلب بسیجی که دارای فرهنگ و ارزشهای خاص خود بود فرماندهی کند. اختلافات در سطح فرماندهی سپاه و ارتش بارها در سطوح بالاتر و با حضور فرماندهی جنگ (هاشمی رفسنجانی)، رئیسجمهور و فرزند امام مورد بررسی قرار گرفت ولی به نتیجه مطلوب نرسید و به این دلایل صیاد شیرازی نیز از سمت خود کنارهگیری کرد و به عضویت شورای عالی دفاع منصوب شد. مدتی بعد امام نیز ضمن تقدیر از زحمتهای طاقتفرسای صیاد شیرازی و با پیشنهاد سران قوا سرهنگ حسینی حسنی سعدی را در ۱۱ مرداد ۱۳۶۵ به عنوان فرماندهی ارتش نیروی زمینی منصوب کرد تا داستان اختلافات ماهیتی بین فرماندهان ارتش و سپاه همچنان ناتمام بماند. البته در اواخر جنگ طرحی برای ادغام ارتش و سپاه از سوی هاشمی رفسنجانی و محسن رضایی مطرح شد که با وجود بیماری امام نیمه کاره ماند، مدتی بعد نیز با مخالفت آیتالله خامنهای (رهبری) از دستور کار خارج شد.
منابع
- اردستانی، حسین، تجزیه و تحلیل جنگ ایران و عراق. (جلد۳)، تهران: مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، ۱۳۹۵
- تاریخ شفاهی موزه انقلاب اسلامی و دفاع مقدس، مصاحبه باامیر سرتیپ یوسف علی قربانی، ۱۳۹۶/۱۰/۲۳
- تاریخ شفاهی موزه انقلاب و دفاع مقدس، مصاحبهامیر سرتیپ عبدالحسین مفید، ۱۳۹۳/۸/۲۵، تهران: موزه انقلاب اسلامی و دفاع مقدس
- حسینی، سید یعقوب، نبردهای سال ۱۳۶۲ تا سال ۱۳۶۴، تهران: انتشارات سبز ایران، ۱۳۸۹
- خمینی، روح الله، صحیفه امام؛ «مجموعه آثار امام خمینی(س) (بیانات، پیامها، مصاحبهها، احکام، اجازات شرعی ونامهها، تهران، مؤسسه تنظیم ونشرآثارامام خمینی(ره)، ۱۳۷۸
- درودیان، محمد، تجزیه و تحلیل جنگ ایران و عراق؛ در آمدی بر یک نظریه، تهران: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، ۱۳۹۴
- درودیان، محمد، جنگ بازیابی ثبات، تهران: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، ۱۳۹۱
- درودیان، محمد، خونین شهر تا خرمشهر، تهران، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه، ۱۳۹۷
- رشید، غلامعلی و دیگران، اطلس جغرافیایی دفاع مقدس، تهران: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، ۱۳۹۱
- رضایی میر قائد، محسن، جنگ به روایت فرمانده، تهران: بنیاد حفظ آثار و ارزشهای دفاع مقدس، ۱۳۹۰
- رضایی میرقائد، محسن، درسهای تجزیه و تحلیل جنگ ایران و عراق، تهران: دانشکده فرماندهی و ستاد سپاه، دوره عالی، ۱۳۷۴
- علایی، حسین، تاریخ تحلیلی جنگ ایران و عراق، تهران: انتشارات مرز و بوم، ۱۳۹۵
- عملیات بیتالمقدس (آزادسازی خرمشهر) چاپ چهارم، تهران، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه، ۱۳۸۷
- مرکز اسناد و تحقیقات جنگ، پرونده نزاجا، اسناد شماره ۸۰۲-۳۰۰ و شماره ۳-۲۲ مرکز نزاجا
- مصاحبه با امیر مسعود بختیاری، ۱۳۹۴/۲/۱۶ تهران: موزه انقلاب اسلامی و دفاع مقدس
- مصاحبه با سردار احمد غلامپور، ۹۶/۱۲/۲۴ و ۹۷/۲/۱۴ تهران: موزه انقلاب اسلامی و دفاع مقدس
- مصاحبه با سردار سرتیپ سید یعقوب زهدی، موزه انقلاب اسلامی و دفاع مقدس؛ ۱۳۹۶/۱۲/۲۴
- هاشمی رفسنجانی، اکبر، «عبور از بحران؛ کارنامه و خاطرات هاشمی رفسنجانی در سال ۱۳۶۰»، به اهتمام یاسر هاشمی، تهران: دفتر نشر معارف انقلاب اسلامی، ۱۳۷۸
- هاشمی رفسنجانی، عماد، اوج دفاع؛ کارنامه و خاطرات سال ۱۳۶۵ اکبر هاشمی رفسنجانی، تهران: دفتر نشر معارف انقلاب، ۱۳۹۷
۲۵۹