به گزارش خبرنگار سینمایی ایرنا، «بچه مردم» فیلمنامه پُرملاتی دارد که هسته مرکزی آن حول محور ایجاد انگیزهها و پاسخدادن به آنها میچرخد؛ به این معنا که انگیزه کاراکترها، موقعیتها را پیش میبرد، انگیزههایی که کاذب نیستند و قلابهای پیشینی دارند تا مخاطب را تا لحظه رسیدن به مقصود، تشنه نگه دارند.
«بچه مردم» از همان اولین سکانس، قلاب خود را محکم میاندازد، ترس و طنز را چاشنی ماجرا میکند و انگیزه اول را میسازد. چند نوجوان که به یک پرورشگاه دستبزد میزنند تا پروندههای خود را دزدیده و پدر و مادرشان را پیدا کنند. نیروی محرکی قوی که با وجود چهار شخصیت، میتوانست ۴ قصه مجزا در دل فیلم ایجاد کند.
«بچه مردم» از همان اولین سکانس، قلاب خود را محکم میاندازد، ترس و طنز را چاشنی ماجرا میکند و انگیزه اول را میسازد
فیلمنامهنویس اما سرنوشت یکی از کاراکترها را بر دیگری ترجیح داده و تصمیم میگیرد فیلم را با همان پیش ببرد. از اینجا، انگیزه بزرگ فیلم یعنی یافتن مادر ابوالفضل با بازی مهبد تاجبخش شکل میگیرد و با ایجاد نشانههایی از مادر همچون ساندویچ نصفه و نیمه، عکاسخانه و دستبند به مخاطب گرا میدهد و او را تا یک سوم پایانی با اثر همراه میکند.
فیلم در این بین که نخِ تسبیح انگیزه ابوالفضل را رها نمیکند، سرنوشت دیگر کاراکترها را نیز به سرانجامی مشخص میرساند تا تنهایی ابوالفضل، او را به پرده دوم فیلم و ایجاد انگیزه بزرگ بعدی برساند. عشق، اکسیری میشود که در کنار جستوجو برای یافتن مادر قرار میگیرد و تبدیل به دومین نیروی محرکهای میشود که فیلم به آن پاسخی نمیدهد تا مخاطب را با خود همراه کند.
ابوالفضل در آتش عشق میسوزد اما به وصال نمیرسد تا آنجا که از دامن همین عشق، انگیزه سومی برایش شکل میگیرد و او را در یک سوم نهایی وارد سفر قهرمان میکند. نویسنده، این کهن الگو را فشرده کرده تا به هدف نهایی خود برسد.
نخستین ساخته محمود کریمی حاصل تعمق در موضوع و ایجاد انگیزههای منطقی است. فیلم، وجه طنز ماجرا در لحن کاراکترها قرار میدهد و دیالوگها را آغشته به کمدی نمیکند
«بچه مردم» به شکلی خلاقانه از جنگ و مفهوم شهادت در جهت تبیین هدف غایی خودش بهره برده؛ نه آنکه به شیوه اغلب فیلمهای چند سال اخیر به سبب نبودِ قصه، جنگ و جبهه را در مرکز قرار بدهد و باقی اتفاقات را دور آن بچیند.
در واقع عشق به لیلا مسبب ایجاد انگیزه والاتری میشود تا کاراکتر اصلی را به جبهه بکشاند. در این بین فیلمنامهنویس، هوشمندانه عمل میکند و پیش از آنکه مخاطب سردرگم شود، به انگیزه اول یعنی یافتن مادر پاسخ میدهد. حالا همچنان نامه نوشتن به لیلا ادامه دارد و انگیزه بزرگتر که ماحصل کنار زدن ترس کاراکتر اصلی است، نمایان میشود.
نخستین ساخته محمود کریمی حاصل تعمق در موضوع و ایجاد انگیزههای منطقی است. فیلم، وجه طنز ماجرا در لحن کاراکترها قرار میدهد و دیالوگها را آغشته به کمدی نمیکند. علاوه بر آن از نیروی پرکشش عشق مادر و فرزندی بهره میبرد و همان را دستمایه ایجاد تحول در کاراکتر ابوالفضل میسازد. کسی که قرار بود با یافتن مادر هویت پیدا کند اما با ضربهای که در دقایق پایانی میخورد، پوست میاندازد و تکامل مییابد.