شناسهٔ خبر: 71198113 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: دفاع پرس | لینک خبر

مرور دستاورد‌های انقلاب اسلامی ایران/ ۶

معنویت میراث به یغما رفته در رژیم پهلوی

معنویت میراثی بود که در رژیم پهلوی جای خود را با ارعاب و تهدید و استحاله فرهنگی به مظاهر فرهنگ غربی داد، اما با پیروزی انقلاب اسلامی این میراث ماندگار به جامعه بازگشت.

صاحب‌خبر -

به گزارش خبرنگار فرهنگ دفاع‌پرس، معنویت مهم‌ترین وجه تمایز بین نظام اسلامی و حکومت پهلوی است؛ به گونه‌ای که هدف اصلی حکام پهلوی مبارزه با دین و دینداری بود؛ ولی در مقابل، هدف اصلی نظام جمهوری اسلامی ترویج اسلام ناب محمدی (ص) است. حکومت پهلوی با تمام توان، فحشا و ابتذال را ترویج و از مشروب فروشی‌ها، کاباره‌های فحشا، قمارخانه‎ها و.. حمایت جدی می‌کردند.

از سویی بی‌بندوباری و فحشا را ترویج می‌کردند و از دیگر سو، با معنویت و به خصوص برگزاری مجالس سید و سالار شهیدان (ع) مبارز جدی می‌کردند؛ به طوری که نخستین گام‌های مبارزه با معنویت نیز در ابتدا با تقلیل ایام عزاداری محرم برداشته شد. مطابق گزارش یکی از سیاحان از مراسم محرم در سال ۱۳۱۱ چنین آمده است: «امسال، شاه روز‌های تعطیل را از چهار روز (چهار روز آخر دهۀ اول محرم) به سه روز تقلیل داده و از کار‌های فرعی و قدیمی مرسوم در دسته‌ها جلوگیری شده است.»

در سال ۱۳۱۶، طی اطلاعیۀ محرمانۀ وزارت داخله، به طورکلی روضه خوانی ممنوع شد. در این اعلامیه، هدف از ممنوعیت روضه خوانی، خارج کردن مردم از خرافات و آشنا کردن مردم به تمدن آن روز، به عنوان وظیفۀ اساسی دولت در امور داخلی دانسته شده بود. به دنبال این حکم، عمال رضاخان دست به کار شدند.

این روند، تا هنگام سقوط پهلوی اول و تبعید او به موریس ادامه داشت. رضاخان که بحق، خاطره‌ای تلخ از خود در تاریخ به جای گذاشته است، در اذهان ملت مؤمن ایران که دل در گرو امام حسین (ع) دارند، سال‌هایی از رنج و تنگنا را آفرید. در این دوره تا می‌توانستند مردم را اذیت و آزار کردند و دیگر کسی جرئت نمی‌کرد برای امام حسین (ع) عزاداری کند. اوضاع به گونه‌ای بود که حتی از جلسات چند نفری هم جلوگیری می‌شد و نمی‌گذاشتند سه نفر با هم روضه بخوانند. اگر کسی به مجلسی می‌رفت و نام امام حسین (ع) را می‌برد و گزارش می‌دادند، او را دستگیر می‌کردند. 

اما اوج شاهکار‌های رضاشاه در محرم سال ۱۳۱۹ اتفاق افتاد. دولت رضاخانی به سران اصناف و بنگاه‌ها دستور داده بود تا همزمان با ماه محرم کارناوال شادی به راه بیندازند و در سال ۱۳۱۹، جشن با ایام تاسوعا و عاشورا مصادف شد. در آن شب، عده‌ای عملۀ طرب و فواحش، سوار برکامیون‌های روباز، به رقص و پایکوبی در خیابان‌ها پرداختند.

در دوران محمد رضا شاه نیز مبارزه با اسلام و ترویج اباحی‌گری ادامه پیدا کرد؛ به طور مثال، فرح کنگرۀ زرتشتیان جهان را در ماه رمضان در تهران برپا کرد و به این مناسبت، مجلس پذیرایى با شامپانى (شراب فرانسوی) در کاخ سلطنتى ترتیب داد. رژیم پهلوی برای مقابله با اسلام، سعی کرد تا فرقۀ ضالۀ بهائیت را تقویت کند. 

بررسی نشریه‌ها در زمان شاه نشانگر این امر است که این مکتوبات سعی در رواج فرهنگ برهنگی داشتند و از طریق آنها مطالب مستهجن در جامعه پخش می‌شد. 

در جشن هنر شیراز به ریاست فرح پهلوی، در خیابان فردوسی شیراز، برنامۀ آمیزش جنسی زن و مرد را در ماه رمضان ۱۳۵۶ به صورت زنده و در ملأ عام اجرا کردند. این جشن که به تعبیر فرح به منظور بزرگداشت هنر و هنرمند ایرانی و شناساندن هنر قدیم و جدید ایران به ایرانیان و خارجیان و نیز برای پاسداشت هنرمندان خارجی و نمایاندن شیوۀ کار آنان به ایرانیان طراحی و اجرا می‌شد، چیزی جز ابتذال و صحنه‌های مستهجن نبود.

رژیم پهلوی سعی می‌کرد از ظرفیت مدرسه و دانشگاه برای تغییر فرهنگ ایران استفاده کند و مکانی را که باید فرهنگ‌ساز و محل رشد باشد، به مکانی برای از بین رفتن عفت و حیا تبدیل کند. رژیم پهلوی در عصر رضاشاه با تأسیس سازمان پیشاهنگی و سپس در عصر محمدرضا شاه با ایجاد کاخ جوانان و کانون پرورش فکری کودکان، سیاست‌ها و برنامه‎های پیش گفته را اجرا کرد.

لیلی امیرارجمند، از دوستان قدیمی فرح پهلوی و از فاسدترین زنان دربار، مسئول کانون پرورش فکری کودکان شد تا کودکان این سرزمین زیر نظر چنین فردی آموزش ببینند. پیشاهنگی دختران به ریاست شمس پهلوی نیز چیزی جز مرکز فساد و فحشا نبود. «تدین»، از وزرای معارف عصر رضا شاه، پس از شهریور ۱۳۲۰ چنین گفته است: «وزارت فرهنگ که در ابتدای دورۀ رضا شاه به نام وزارت معارف بود، طوری شده بود که هدف آن تحصیل نبود. من با پیشاهنگی مخالف نیستم؛ اما با این پیشاهنگی که فقط به منظور تظاهر و مسخره بازی درست شده بود، مخالف بودم. من حاضر نبودم جوانان را به دست اشخاص ناصالح بسپارم که آنها را به کوه و بیابان به گردش ببرند. آنها استخر درست کرده و دختران را در حضور مردم لخت می‌کردند. ناموس مملکت وقتی خواست در استخر عمومی و در حضور مردم شنا کند، این دیگر به درد مملکت نمی‌خورد.» 

برای نمونه، فرخ روپارسا، بهایی فاسد و وزیر آموزش و پرورش در دولت هویدا، در تربیت و پرورش فرزندان ایران چنین دیدگاهی داشت: «بکارت برای دختران چه معنا دارد؟! مگر در اروپا و آمریکا دختران باکره هستند؟»

دانشکدۀ هنر‌های زیبا در سال ۱۳۴۳ ش، طی بخشنامه‌ای میزان حق‎الزحمۀ مدل‌های زنده و حتی عریان برای رشته‌های نقاشی و مجسمه سازی را به این قرار اعلام کرد: «مدل چهرۀ مرد، هر ساعت ۱۰۰ ریال»؛ «مدل چهرۀ زن، هر ساعت ۱۰۰ ریال»؛ «مدل زن تمام تنه با لباس، هر ساعت ۱۵۰ ریال»؛ «مدل برهنۀ مرد، هر ساعت ۲۰۰ تا ۳۰۰ ریال»؛ «مدل برهنۀ زن، هر ساعت ۲۵۰ تا ۴۰۰ ریال».

جریان وابستۀ فراماسونری با نفوذ در نظام دانشگاهی، مأموریت تغییر فرهنگ را به خوبی انجام داد. برای نمونه، هوشنگ سیحون، فراماسونر فاسد، سال‌ها به عنوان استاد و رئیس دانشکدۀ هنر دانشگاه تهران، در بی‌هویت کردن نسل جوان دانشجو برنامه‌ریزی کرد.

منبع: صعود چهل ساله

انتهای پیام/ 161