جوان آنلاین: تغییر در ترکیب تیمهای فوتبال و کادر مربیگری امری عادی در فوتبال جهان محسوب میشود؛ تغییراتی که برای کارآمدی و موفقیت بیشتر تیمها صورت میگیرد؛ تغییراتی که باعث میشود گره تاکتیکی و تکنیکی تیمها باز و روند نتیجهگیری تیمها درست شود.
معمولاً رسم بر این است که این تغییرات در پایان هر فصل صورت میگیرد. طی دهههای اخیر یک برهه زمانی کوتاه به نام نقل و انتقالات نیمفصل هم درست شده تا تیمها بتوانند نقاط ضعف خود را با خریدهای درست و تغییرات بابرنامه برطرف کنند، البته در این میان برخی تغییرات انگشتشمار، اتفاقی و از سر اجبار هم هست که تعدادشان بسیار محدود است. به ویژه اگر پای تغییر در کادر فنی تیمها در میان باشد. اما....
اما داستان فوتبال ایران اینجا هم با تمام دنیا متفاوت است؛ فوتبالی که اتفاقاً در این یک مورد برخلاف تمام موارد دیگر کاملاً حرفهای برخورد میکند و جالب این است که این برخورد حرفهای کاملاً به ضرر و زیان فوتبال تمام میشود، چون پای دلالجماعت در میان است و آنها سر پولشان با کسی شوخی ندارند. بگذریم گفتیم که تغییرات و نقل و انتقالات در فوتبال جهان به چه منظوری انجام میشود و در چه سطحی است، اما اینجا و در فوتبال ایران شاهد تغییرات گستردهای هستیم که نگاه به آمار آن دود از کله هر منتقد و مفسری بلند میکند. در همین ۱۸ هفته سپری شده از لیگ برتر شاهد تغییرات گسترده و خارج از عرفی بودهایم که در هیچ منطقی نمیگنجد، البته تیمهایی، چون تراکتور، گلگهر، چادرملو، فولاد، ذوبآهن، ملوان، آلومینیوم اراک و استقلال خوزستان تا اینجای کار دست به ترکیب کادر فنی خود نزدهاند، اما هشت تیم باقیمانده چنان تغییرات گسترده و چند بارهای انجام دادهاند که جای خالی آنها را
پر کردهاند.
آنچه در پی میآید نگاهی گذرا به تغییرات گسترده و قابل تأملی است که هشت تیم لیگ برتری طی ۱۸ هفته داشتهاند؛ تغییراتی که بدون تردید در هیچ کجای فوتبال جهان با این حجم عجیب
دیده نمیشود.
رکوردزنی استقلال
بدونشک نیمکت استقلال یکی از پرحاشیهترین فصلهای تاریخ خود را پشتسر میگذارد. آبیهای تهران فصل گذشته سه هفته مانده به پایان لیگ، صدرنشینی را از دست دادند و در نهایت هم به خاطر یک امتیاز کمتر حسرت قهرمانی به دلشان ماند. آنها با جواد نکونام در کسب جام ناکام بودند، اما شرایط به گونهای پیش رفت که مدیران باشگاه و البته مالکان جدید تصمیم به ادامه همکاری با او گرفتند. از قبل شروع فصل جدید اختلافات ریز و درشت سرمربی با مدیرعامل وقت باشگاه مشخص بود و حواشی زیادی را به همراه داشت. در هر صورت نکونام روی نیمکت استقلال باقی ماند و تا آخرین لحظه با فرشید سمیعی و اطرافیانش کلکل کرد. پیروزی نزدیک مقابل شمسآذر در هفته نخست شکنندهتر از حد انتظار بود تا جاییکه پس از آن استقلال دو تساوی و دو شکست در لیگ متحمل شد. یکی از این باختها در دربی تهران و مقابل پرسپولیس بود، حتی پیروزی پرگل مقابل الغرافه در لیگنخبگان نیز نتوانست این تیم را نجات دهد و باخت به السد پایان رسمی همکاری نکونام با استقلال بود. سپردن مسئولیت تیم تهجدولی به سهراب بختیاریزاده موقت بود و مدیران باشگاه از همان اول حرف از انتخاب یک گزینه خارجی درجه یک زدند! بختیاریزاده در مدت کوتاهی که نفر اول نیمکت استقلال شد، شاگردانش هوادار را ۲ بر یک شکست دادند، اما سه گل از ذوبآهن خوردند و به النصر هم باختند. پس از این سه بازی نوبت روی کار آمدن پیتسو موسیمانه شد؛ مربی آفریقاییای که برای همه ما ناشناخته بود، اما مدیران باشگاه تمام تلاششان را کردند تا بگویند او گزینهای درجه یک است! موسیمانه اولین مربی آفریقایی تاریخ فوتبال ایران لقب گرفت و برخلاف وعدههایش عملاً نتوانست تغییری اساسی در استقلال ایجاد کند. باخت به خیبر خیرمقدمی بود برای او تا متوجه اوضاع بحرانی آبیها شود. دو باخت سنگین به تراکتورسازی و الهلال نیز پس از آن رقم خوردند. هواداران در بازی چهارم آرزویشان محقق شد و استقلال توانست مس رفسنجان را ببرد. در ادامه، اما نتایج ضعیف و پرنوسان تیم ادامه پیدا کرد. تساویهای متوالی و از دست دادن امتیازهای زیاد، تغییری در جایگاه استقلال در جدول به وجود نیاورد و این تیم همچنان در میانه جدول قرار دارد. ادامه این روند باعث شد موسیمانه حساب کار دستش بیاید و بدقولی مدیران باشگاه در پرداخت مطالبات بهترین بهانه برای رفتن بدون خداحافظی بود. مرد آفریقایی بیخبر از ایران رفت و استقلال را تهدید به شکایت کرد. در روزهایی که موسیمانه برای گرفتن بیش از یک میلیون دلار دست به کار شده، بختیاریزاده دوباره سرمربی موقت استقلال است و پیروزی بر همنام خوزستانی شوک مثبت رفتن موسیمانه از این تیم بود. اینبار نیز اسامی و گزینههای خارجی زیادی مطرح شده و پرواضح است که باشگاه دوباره برای انتخاب سرمربی جدید دچار سرگیجه شده است. نکونام و موسیمانه که نتوانستند استقلال را نجات دهند ولی هواداران این تیم منتظرند تا شاید سرمربی سوم معجزه کند و تیم محبوبشان را به جمع مدعیان بازگرداند.
پرسپولیس؛ اخراج اخراجی
موفقیتهای اخیر پرسپولیس چه در دوران برانکو و چه یحیی گلمحمدی بیتردید نتیجه ثباتی بود که کادرفنی سرخپوشان در دوران این دو سرمربی داشتند. هرچند کالدرون در اندک زمان حضورش روی نیمکت پرسپولیس، ثمره کاشتههای پروفسور را درو کرد و اوسمار در ادامه راهی که یحیی در پیش گرفته بود، موفقیتهای این تیم را ادامه داد، اما پرواضح بود اوضاع به همین منوال ادامه نخواهد یافت، وقتی در انتخابهای بعدی نه خبری از صلابت و دانش برانکو بود و نه جدیت و پشتکار یحیی. ۲۳ خرداد ماه بود که باشگاه پرسپولیس اعلام کرد اوسمار، دستیار یحیی که هدایت سرخپوشان را بعد از جدایی او به دست گرفته و موفق به کسب عنوان قهرمانی شده بود، به دلیل برخی مشکلات خانوادگی نمیتواند پرسپولیس را همراهی کند و همین مسئله مسئولان این باشگاه را به صرافت انتخاب جایگزینی مناسب برای نیمکت سرخپوشان انداخت؛ انتخابی که دو هفته بیشتر زمان نبرد و درویش بعد از بازی با نامهای مختلف، از خوان کارلوس گاریدو رونمایی کرد؛ سرمربی ۵۹ ساله اسپانیایی که سابقه هدایت الوداد کازابلانک مراکش، اسماعیلی مصر و کاستیون اسپانیا را داشت، اما بیتردید ویارئال اسپانیا (فصل ۲۰۱۰- ۲۰۱۱) مهمترین تیمی بود که گاریدو هدایت آن را برعهده داشت ولی گاریدو ۵۰ روز قبل از آغاز رقابتهای لیگ که سکان هدایت پرسپولیس را به دست گرفت، طی پنج سال از پنج باشگاه اخراج شده بود و حضور طولانیمدتی در هیچ باشگاهی طی این سالها نداشت. همانطور که حضورش در پرسپولیس نیز طولانی نشد. او هرگز نتوانست ارتباطی که باید را با هواداران پرسپولیس برقرار کند و به دلیل تغییرات زیاد در ترکیب بارها صدای آنها و حتی پیشکسوتان را هم درآورده بود. جدایی او که بارها و بارها هواداران شعار حیا کن، رها کن را برایش از روی سکوها سرداده بودند، بعد از چهار شکست متوالی از هفته دهم تا سیزدهم مقابل استقلال خوزستان، نساجی، سپاهان و مسرفسنجان بود که قطعی شد تا مرد اسپانیایی که دربی را برده بود و باید جایی در دل هواداران برای خود باز میکرد، بعد از ۲۰ بازی در تورنمنتهای مختلف (۹ برد، پنج تساوی و شش باخت)، از جمع سرخپوشان جدا شد، آن هم قبل از پایان نیمفصل. بعد از برکناری گاریدو سکان هدایت پرسپولیس به طور موقت به دست کریم سپرده شد و او کار خود را با دو برد آغاز کرد، اما تأکید داشت سرمربیگری را نمیپذیرد. کریم سوپرجام را با شکست و نیمفصل دوم را هم با تساوی مقابل ذوبآهن پشت سر گذاشت تا سرانجام درویش بعد از یکماه بازی با اسامی و از دست دادن زمان، با اسماعیل کارتال (دومین سرمربی ترکیهای پرسپولیس بعد از دنیزلی) به توافق برسد، هر چند در بازی با تراکتور هم که با برتری سرخپوشان به پایان رسید کریم مربی بود و کارتال تماشاگر، اما سرانجام باقری سکان هدایت پرسپولیس را به مرد ۶۳ ساله ترکتباری تحویل داد که سابقه سرمربیگری در تیمهای فنرباغچه، غازیانتپاسکور، آنکاراگوچو، ریزهاسپور، سیواساسپور و قونیهاسپور و حضور در یکچهارم نهایی لیگ کنفرانس را دارد.
سپاهان فرانسوی
نخستین روزهای تیرماه ۱۴۰۱ بود که زردپوشان اصفهانی رسماً با دستیار سابق مورینیو به توافق رسیدند تا مورایس، جایگزین محرم نویدکیا شود. مرد پرتغالی که در اینترمیلان، چلسی و رئال مادرید دستیار مورینیو بود، بعد از کسب چهار قهرمانی (دو بار در کرهجنوبی) یک قهرمانی در لیگ عربستان با الهلال و یک قهرمانی در سوپرجام این کشور به ایران آمد، اما تنها موفقیتش در طول دو سال و چند هفته حضورش در جمع زردپوشان اصفهانی، کسب تنها یک قهرمانی در رقابتهای حذفی بود و بس. سپاهان لیگ بیستو چهارم را با برد آغاز کرد و این رویه را تا پایان هفته چهارم نیز ادامه داد تا خود را از همان ابتدا به عنوان یکی از مدعیان این فصل معرفی کند، اما نوار بردهای این تیم را ذوبآهن در دربی اصفهان پاره کرد و بعد از آن بود که این تیم نخستین باخت خود را هم برابر تراکتور تجربه کرد، هرچند این برد هفته بعد جبران شد، اما هفتههای هشتم و نهم به ترتیب با تساوی مقابل نساجی و باخت به فولاد خاتمه یافت تا مورایس بعد از برتری مقابل آلومینیوم اراک در هفته دهم به دلیل جو هواداری به جای کنفرانس راهی رختکن شده و ضمن خداحافظی با شاگردانش استعفا کند؛ استعفایی که پذیرفته شد تا هوگو آلمیدا به عنوان مربی موقت سپاهان را تا انتخاب سرمربی جدید همراهی کند. سپاهان با این مربی شارجه امارات را در لیگ قهرمانان ۲ آسیا شکست داد، اما او هم بعد از تساوی مقابل نساجی سپاهان را ترک کرد تا این تیم فصل را با کارترون فرانسوی ادامه دهد؛ مربیای که در طول ۱۱ حضورش روی نیمکت زردپوشان هیچ شکستی را تجربه نکرده به رغم ادامه حضورش در صدر جدول، از هفت بازی که با این مربی در لیگ داشته چهار برد و سه تساوی کسب کرده، اما در کل، کسب ۳۹ امتیاز از ۱۸ بازی بهترین عملکرد سپاهان در تاریخ لیگ برتر است.
برو بیا در مس
بیتردید یکی از پررفت و آمدترین نیمکتهای این فصل لیگ برتر را مسرفسنجان در اختیار دارد که بدون در نظر گرفتن پیروانی (به عنوان مربی موقت) سه مرتبه دستخوش تغییر شده است! مس رفسنجان که همچنان پرونده فساد آن در جریان است، لیگ بیست و چهارم را با محرم نویدکیا آغاز کرد؛ مربیای که از نیمفصل لیگ بیست و سوم به جمع نارنجیپوشان اضافه شده بود و بعد از کشمکشهای فراوان، رضایت هواداران و مسئولان باشگاه آنها را به ادامه همکاری با او متقاعد کرد، اما در پایان هفته هفتم و بعد از باخت مقابل شمسآذر که چهارمین باخت این فصل مس بود، نویدکیا که جز دو مساوی و یک برد عمده بازیها را باخته بود، بحث استعفا را پیش کشید؛ درخواستی که فتحاللهی، مدیر تیم مس مدعی شد مدیرعامل باشگاه با قاطعیت آن را رد کرده، اما تنها چند ساعت بعد، امیرحسین پیروانی به عنوان مربی موقت مس معرفی شد تا مشخص شود مدیریت باشگاه چندان هم با جدایی نویدکیا مخالف نبوده! چندی بعد، مس با مسعود شجاعی برای ادامه راه به توافق رسید، اما نکته جالب این بود که همزمان با حضور شجاعی در تمرینات مس، خبری از معارفه رسمی او نبود چراکه اختلافات مسئولان باشگاه با محرم نویدکیا بر سر مسائل قراردادی مانع عقد قرارداد با شجاعی شده بود، این در حالی بود که ۱۵ روز قبل نویدکیا در اعتراض به مشکلات این تیم، مس را ترک کرده بود، هرچند مس با شجاعی قرارداد بست، اما او تنها ۱۰ بازی روی نیمکت این تیم نشست و بعد از چهار برد، یک تساوی و پنج باخت در لیگ و جام حذفی، از جمع نارنجیپوشان جدا شد تا سیروس پورموسوی به عنوان سومین مربی، سکان هدایت مس رفسنجان را به دست گیرد؛ جداییای که البته گفته میشود به اختلافات شجاعی با مدیرعامل ارتباط داشته نه مسائل فنی! اما باید دید سومین مربی چند هفته میتواند روی نیمکت مس دوام بیاورد.
شمسآذر بیوفا
لیگ برتر فوتبال ایران پر است از اتفاقات عجیب و غریبی که به ذهن هیچکس خطور نمیکند. جابهجایی سرمربیان دو تیم شمسآذر قزوین و ملوان یکی از همین اتفاقات است. پیش از شروع فصل بیست و چهارم این رقابتها، سعید دقیقی در ملوان و مازیار زارع در شمسآذر، از شرایطشان رضایت نداشتند و تصمیم به جدایی از تیمهایشان گرفتند. با درخواست هر دو مربی و همچنین توافق باشگاهها، دقیقی به تیم سابقش شمسآذر بازگشت و زارع هم به ملوان! سعید دقیقی فصل گذشته هم در اولین حضور نماینده قزوین در لیگبرتر هدایت شمس آذر را یک نیمفصل برعهده داشت و امسال نیز دوباره به تیم سابقش برگشت. در این مدت شمسآذر مشکلات مالی زیادی را تحمل کرد و نتایج مطلوبی به دست نیاورد. تیم دقیقی طی هشت هفته اول فقط توانست هفت امتیاز کسب کند و در رده دوازدهم جای بگیرد. از اینجا دیگر همراهی مسیر با تیم قزوینی میسر نبود و این مربی به صورت توافقی از شمسآذر جدا شد. مدیران باشگاه خیلی زود دست به کار شدند و با رضا مهاجری به توافق رسیدند. این مربی پس از جدایی از خیبر بیکار نماند و با شمسآذر قرارداد همکاری بست. شاگردان مهاجری در اولین حضور این مربی ۲ بر صفر مغلوب پرسپولیس شدند. مهاجری تنها هشت بازی روی نیمکت این تیم نشست و در این مدت شمسآذر پنج باخت و سه برد به دست آورد. سیدمهدی رحمتی مرد اول نیمکت شمسآذر شد؛ مربیای که طی ۱۳ هفته ابتدایی فصل هدایت هوادار را برعهده داشت و هنگام جدایی هوادار با هشت امتیاز قعرنشین لیگ بود. نماینده قزوین در ادامه کار را با دروازهبان سابق استقلال ادامه داد و در اولین حضور رسمی رودرروی تیم سابقش قرار گرفت. شمسآذر موفق شد با یک گل آبیهای تهران را شکست دهد و این شروعی رؤیایی برای رحمتی محسوب میشود.
هوادار نا آرام
هوادار آخرین تیمی بود که سرمربیاش را برای حضور در لیگ بیستوچهارم معرفی کرد. این تیم چهارمین فصل حضور در لیگبرتر را تجربه میکند، با اینحال باز هم هوادار با خطر سقوط به دسته پایین مواجه است. هوادار دو فصل ابتدایی را با قرار گرفتن در میانه جدول به پایان رساند و فصل پیش نیز به سختی و با حضور مسعود شجاعی توانست از منطقه سقوط فرار کند. تیم رده سیزدهمی اینبار نیز شرایط خوبی ندارد و مسابقات این فصل را با سیدمهدی رحمتی شروع کرد. رحمتی پیش از این تجربه سرمربیگری در تیمهای شهرخودرو، آلومینیوم و نساجی مازندران را در کارنامه داشت و خودش هم میدانست در هوادار کار آسانی نخواهد داشت. رحمتی طی ۱۳ هفته فقط یک بار طعم پیروزی را با هوادار چشید و آن هم برد ۲ بر صفر مقابل ملوان بود. در این مدت هوادار به ذوبآهن باخت و خیلی زود از گردونه جامحذفی هم کنار رفت. نتایج ضعیف این تیم بالاخره کار دست رحمتی داد و این سرمربی با کسب تنها هشت امتیاز از هدایت هوادار برکنار شد. هفت شکست، پنج تساوی و یک برد حاصل حضور رحمتی روی نیمکت هوادار بود. گزینه بعدی هوادار امید روانخواه بود؛ یک استقلالی دیگر که اتفاقاً عملکرد خوبی در تیم پیکان داشت و پیشنهاد تیم لیگبرتری او را برای جدایی از پیکان وسوسه کرد. در آن زمان پیکان تیم سوم لیگ دسته اول بود و خطیبی، مدیرعامل باشگاه راضی به جدایی روانخواه نمیشد، منتها اصرارهای این مربی سرانجام باعث توافقش با پیکان و جدایی از این تیم شد. روانخواه ترجیح داد مسئولیت هوادار قعرنشین را قبول کند ولی در لیگبرتر حضور داشته باشد. آمدن سرمربی جدید نیز مشکلات هوادار را حل نکرده و این تیم در حضور روانخواه باختهای سنگینی را مقابل سپاهان و پرسپولیس متحمل شده است. هوادار همچنان قعرنشین لیگ و گزینه اصلی سقوط به لیگدسته اول به حساب میآید.
نیمکت بیاخلاق نساجی
اوایل اسفند سال گذشته بود که نساجی بعد از تغییرات پیدرپی، بار دیگر دست به دامان ساکت الهامی شد؛ مربیای که در گذشته و زمانی که این تیم در شرایط بهتری بود، نه فقط موفق به جدایی نماینده قائمشهر از قعر جدول شده بود که موفق به کسب عنوان قهرمانی با این تیم در رقابتهای حذفی کشور نیز شده بود. ساکت الهامی این بار هم موفق به نجات نساجی شد و این تیم توانست همچنان در سطح نخست فوتبال کشور باقی بماند و همین مسئله دلیل خوبی بود برای ادامه همکاری با این مربی در لیگ بیست و چهارم، اما اینبار همکاری ساکت الهامی با نساجی بیش از ۱۱ ماه به طول نینجامید و او پس از ۱۶ هفته از سمت خود کنارهگیری کرد، آن هم درشرایطی که کمیته انضباطی فدراسیون رأی به محرومیت او تا اطلاع ثانوی داده بود. ساکت الهامی این فصل شروع خوبی نداشت و کارش را با باخت مقابل فولاد آغاز کرد و با شکست مقابل این تیم در دور برگشت به پایان برد. نساجی در طول ۱۶ هفتهای که با الهامی سپری کرد دو برد، ۹ مساوی و چهار باخت کسب کرد، اما تیمهایی، چون استقلال، سپاهان و تراکتور را هم متوقف کرد. در نهایت ساکت الهامی در پایان هفته شانزدهم و بعد از شکست در خوزستان و حواشی بازی با فولاد از این تیم جدا شد. بعد از جدایی الهامی، مجتبی حسینی به طور موقت روی نیمکت تنها نماینده قائمشهر در لیگ برتر نشست تا سرانجام مسئولان این باشگاه برای ادامه مسیر با ساوو میلوشویچ به توافق برسد. میلوشویچ با ۱۰۲ بازی ملی و ۳۷ گل زده، حضور در دو جام جهانی، آقای گلی در یورو ۲۰۰۰، بازی در استون ویلا، ساراگوسا، اسپانیول، سلتاویگو، حضور در کادرفنی مونتهنگرو به عنوان مربی و پنج سال مدیریت در پست نایب رئیسی فدراسیون فوتبال مونته نگرو و فعالیتهای دیگر در عرصه فوتبال، روی نیمکت نساجی نشست که البته در نخستین تجربه حضورش در این تیم به گلگهر باخت.
خیبر عجول
اولین تغییر نیمکتها در این فصل به نام خیبر خرمآباد نوشته شد؛ تیمی که مدیرانش پس از پنج هفته کاسه صبرشان لبریز شد و ترجیح دادند رضا مهاجری را برکنار کنند. خیبر با همین مربی فصل گذشته در لیگ یک خوش درخشید و با پشتسر گذاشتن همه رقبا ضمن قهرمانی در لیگیک، برای نخستینبار به لیگبرتر صعود کرد. این صعود شادمانی هواداران خیبر را به همراه داشت و پای لُرها را به لیگبرتر باز کرد. شاگردان مهاجری در اولین بازی فصل هوادار را شکست دادند ولی شروع خوب آنها خیلی دوام نیافت. باخت به سپاهان و تراکتور و تساوی مقابل ذوبآهن و فولاد باعث شد خیبر از پنج بازی اول فقط پنج امتیاز کسب کند. پس از اتمام هفته پنجم بود که خبر برکناری رضا مهاجری منتشر شد. مدیران باشگاه برای پیدا کردن جانشین مهاجری، خیلی تلاش نکردند و دمدستترین گزینه را برگزیدند؛ مارکو اورلیو! دستیار برزیلی مهاجری خیلی زود سمت سرمربیگری را برعهده گرفت. با همهکاره شدن اورلیو نه تنها شرایط خیبر بهتر نشد بلکه تیم خرمآباد دو باخت و یک تساوی دیگر نیز متحمل شد و هفت امتیاز دیگر از کف خیبریها رفت. تنها بعد از سه هفته مالک و مدیران باشگاه نارضایتیشان را از شرایط خیبر اعلام کردند و به همکاریشان با اورلیو پایان دادند. گزینه بعدی کسی نبود جز سعید دقیقی. سرمربی سابق شمسآذر تنها یک روز پس از جداییاش از این تیم رسماً بهعنوان سرمربی جدید خیبر معرفی شد. مدت قرارداد دقیقی ۵/۱ سال است و این مربی در اولین حضور رسمیاش موفق به کسب پیروزی ۳ بر یک مقابل استقلال بحرانزده شد، با اینحال نتایج سینوسی خیبر همچنان ادامه دارد و با وجود سه بار تغییر کادرفنی، تغییرات محسوسی در عملکرد این تیم به وجود نیامده است. باید دید دقیقی تا چه زمانی میتواند روی نیمکت خیبر دوام بیاورد.