به گزارش پایگاه خبری 598، ۸۷۰ میلیون برای یک سنگ مزار! آن هم نه یک مزار معمولی، بلکه مدلی سفارشی، با طرح ولنتاین تا رنگهای پاستلی و زیتونی یا طرح کورش کبیر! این یک شوخی نیست، بلکه بخشی از واقعیت تلخی است که در اینستاگرام تبلیغ میشود؛ واقعیتی که نشان میدهد حتی مرگ هم از چنگال تجملگرایی و مصرفزدگی در امان نمانده و رنج قیمت سنگ مزارها از ۸۰ میلیون تومان به بالا تعیین شده است.
اینجا دیگر صحبت از یک کسبوکار عادی نیست؛ بلکه با نشانهای از سقوط ارزشهای انسانی روبهرو هستیم. کجای این نمایش فانتزی قرار است غم واقعی بازماندگان را نشان دهد؟ این تجارت از چه چیزی تغذیه میکند؟ از فقدان، از داغ عزیزان، از رنج کسانی که حالا مرگ هم برایشان تبدیل به یک مسابقه شده است.
مرگ لاکچری؛ وقتی قبر هم از طبقهبندی اجتماعی پیروی میکند
سنگ مزارهای لاکچری چیزی نیستند جز ادامه همان فرهنگی که میخواهد همهچیز را به یک نمایش پر زرقوبرق تبدیل کند. برای این گروه، انگار کافی نیست که در زندگی تفاوت طبقاتی را به رخ بکشند؛ بلکه حالا میخواهند در مرگ هم «متفاوت» باشند اما این «تفاوت» چه معنایی دارد؟ این سنگها برای چه کسانی ساخته میشوند؟ برای بازماندگانی که هنوز در شوک از دست دادن عزیزشان هستند، یا برای آنهایی که میخواهند ثابت کنند حتی در سوگواری هم از بقیه یک سر و گردن بالاترند.
قبرهای فانتزی، مزارهای ولنتاینی، سنگهای پاستلی… اما در حقیقت اینها چیزی جز تلاش برای بزک کردن حقیقت تلخ مرگ نیست مسئله فقط یک سنگ مزار نیست، مسئله این است که چه شد که کار به اینجا رسید، جامعهای که در آن حتی داغ عزیزان هم به یک بستر برای نمایش تبدیل میشود، جامعهای است که در آن احساسات واقعی به حاشیه رفتهاند.
شاید سالهای بعد شاهد قبرستانهایی خواهیم بود که هر مزار به یک «آرتورک» شخصی تبدیل شده است اما اینجا دیگر مسئله فردی نیست. این یک زنگ خطر است؛ نشانهای از جامعهای که در آن حتی برای مرگ هم باید هزینهای نجومی پرداخت تا دیده شد.
مصرفگرایی تا کجا؟
چنین پدیدههایی نیازمند نظارت و بحث عمومی هستند. آیا نباید پرسید که اینگونه کسبوکارها چگونه به خود اجازه میدهند مرگ را به یک نمایش تبلیغاتی تبدیل کنند؟ آیا نهادهای فرهنگی و اجتماعی نباید در برابر چنین تغییراتی واکنش نشان دهند؟
سنگ مزارهای لاکچری، مرگ را به یک صحنه نمایشی تبدیل کردهاند. در جامعهای که مردم برای ابتداییترین نیازهای زندگی در مضیقهاند، چنین هزینههایی نهتنها توجیهپذیر نیست، بلکه نشان از یک شکاف عمیق اجتماعی دارد؛ شکافی که ارزشهای اصیل را با زرقوبرقهای بیمعنا جایگزین کرده است.
این یک نشانه است. نشانهای از تغییر اولویتها، از محو شدن مرز میان معنا و نمایش و از جامعهای که در آن، حتی مرگ هم به بستری برای رقابتهای طبقاتی تبدیل شده است. واقعاً بهجایی رسیدهایم که برای احترام به عزیزان از دسترفته، باید سنگ مزار را هم به یک کالای لاکچری تبدیل کنیم؟ یا شاید، چیزی در ارزشهای ما تغییر کرده که نیاز به بازنگری جدی دارد!