شناسهٔ خبر: 71181990 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: ایرنا | لینک خبر

چشم بادومی؛ شروع قابل‌احترام سینما برای نسل زِد

تهران- ایرنا- «چشم بادومی» نگاه هوشمندانه‌ای به یکی از چالش‌های عمومی نسل زِد در حوزه فرهنگی و اجتماعی دارد؛ طراحی درستی برای ورود و آسیب‌شناسی به این حوزه نشان می‌دهد اما در فصل نهایی، مقهور نگاه سوررئالیستی شده و نتوانسته باورپذیری خود را تا انتها حفظ کند.

صاحب‌خبر -

«چشم بادومی» سه پرده روایی آشکار دارد: یک‌سوم ابتدایی وضعیت معمولی را از سر می‌گذراند، در یک‌سوم میانی، تاحدودی درخشان ظاهر می‌شود اما شیرازه روایت در یک‌سوم انتهایی کاملا از هم می‌پاشد و انسجام نوشتاری فیلمنامه، زیر سوال می‌رود.

در نقطه‌ای که مخاطب، کنجکاو تماشای فصل نتیجه‌گیری است، جهت‌دهی به سمت سوررئال و ارجاعات کمیک سوق پیدا می‌کنددر یک‌سوم ابتدایی، صورت‌مساله به‌خوبی به مخاطب عرضه می‌شود. قالب روایت نیز در جهت فهم بیشتر مخاطب و در جریان قرار گرفتن او تسهیل‌گری می‌کند. در یک‌سوم میانی، درام به سمت نگاه روانشناختی حرکت می‌کند و داده‌ها، در مسیر تاثیرگذاری پیش می‌روند اما این روند در یک‌سوم انتهایی، از آن حالت رئالیستی خارج شده و در موقعیت‌هایی، شکلی کمدی به خود می‌گیرد.

اینکه در این فیلم به یکی از مهم‌ترین چالش‌های شخصیتی و اجتماعی نسل زد پرداخته می‌شود، برگ برنده مهم فیلم است. ابراهیم امینی به‌عنوان سناریستی قهار و خوش‌نام، سوژه خوبی را دستمایه روایت قرار داده و به‌خوبی هم توانست هسته مرکزی را بسط دهد. همین که داستان را به ارجاعات روانشناختی گره زد، نبوغ بالای وی را نشان داد و این گزاره را حتمی می‌کند که در این اثر نسل زد را آسیب‌شناسی کرده است اما درست در نقطه‌ای که مخاطب، کنجکاو تماشای فصل نتیجه‌گیری است، جهت‌دهی به سمت فراواقع (سوررئال) و ارجاعات کمیک سوق پیدا می‌کند که قطعا نمی‌تواند انگاره قابل‌ دفاعی برای فیلم و البته ابراهیم امینی به حساب آید.

چشم بادومی؛ شروع قابل‌احترام سینما برای نسل زِد

فیلم یک زیرکی درخشان دارد؛ اینکه عامدانه از گرایش به سمت مقولات احساسی اجتناب می‌کندفیلم یک زیرکی درخشان دیگر نیز دارد؛ اینکه عامدانه از گرایش به سمت مقولات احساسی اجتناب می‌کند مانند صحنه‌ای که مائده نزد دعانویس می‌رود و پیرمرد، با ترکه به او ضرباتی می‌زند یا زمانی که پدر مائده، او را به آسایشگاه می‌برد. در این سکانس‌ها، مضمون داستان و آکسان دوربین، مهیای ورود به مقولات احساسی بود که اگر این اتفاق رخ می‌داد قطعا از چگالی رئالیستی فیلم کاسته و اثر از باورپذیری خود خارج می‌شد. حال آن‌که فیلم با هوشمندی از این بزنگاه عبور کرد اما در چاله بزرگ‌تری افتاد که تمام این آورده‌ها را به باد داد و ارزش هنری فیلم را خدشه‌دار کرد.

«چشم بادومی» با همین سروشکل نیز مهمترین اتفاق سینمایی درباره چالش کی‌پاپ در میان نسل زد و خانواده‌های آنهاست. فیلم به‌خوبی آن فضای شیدایی را به تصویر کشیده و توانسته موقعیت‌های ملتهب را به مخاطبانش منتقل کند. به‌عنوان نخستین تجربه سینمای بلند داستانی در این زمینه، شروعی قابل‌احترام است که باید در تولیدات بعدی این حوزه که یکی از مقتضیات فرهنگی مهم و ضروری چندمیلیون خانوار ایرانی است، با ظرافت بیشتری مراعات شده و به فینال باورپذیری ختم شود.