روزنامه جوان در سرمقاله خود به قلم سردبیر نوشت: اعتراف سران و مدیران به اینکه اگر کمکاری و گرانی و کمبودی هست، بر گردن خود ما مدیران ارشد و سران قوای مملکت است، یک نقطه امید به حساب میآید که حقیقتاً رسیدن به چنین نقطهای در جلسه دیروز سران سهقوه و مدیران ارشد، حاصل سالها تلاش مطبوعات و رسانههاست که متذکر میشدند مخاطب «باید» هایی که مسئولان میگویند خود ایشان هستند و اگر میدانند باید عمل کنند، وگرنه حرفزدن که نه حد دارد نه مالیات! عادت همیشگی بر این بود که سران قوا یا صریحاً چنین حرفی نمیزدند یا بر گردن دیگران میانداختند یا طلبکارانه با مردم حرف میزدند اما در جلسه دیروز گفته شد که خوب و بد امورات بر گردن تمامی کسانی است که زیر سقف همان جلسه حضور دارند. با این حال این اعتراف فقط گام اول است و برای اینکه به یک لفظ خالی و تعارف تبدیل نشود، لوازم و شرایطی دارد. نخستین شرط و لازمه آن صداقت است.
وظیفه دولتها اداره و حفظ دولت نیست. وظیفه مجلس هم اداره مجلس و استمرار همین نمایندگان و جریان در دور بعدی نیست. اما تاکنون رویکرد دولتها و مجلسها اگر نگوییم بر همین پاشنه میچرخیده، دستکم نیمنگاهی به آن داشتهاست. با این رویکرد و روحیه مشکلات کشور و مردم معلوم است که حلشدنی نیست. اگر قرار بر حفظ و استمرار جناحبندی قوا باشد، عموماً در دام پوپولیسم میافتیم و از انجام کارهای بزرگ با این نگرانی که ممکن است فشار آن کارها یا موفقنشدنش مردم را از اطراف ما پراکنده کند، دوری میکنیم.
سران سهقوه در جلسات خصوصی هرچقدر نقد و ایراد به یکدیگر دارند، صریحاً بازگو و از یکدیگر وظایف قانونی را مطالبه کنند، اما در جلسات عمومی و پشت تریبونها فقط وحدت قوا را به نمایش بگذارند. این نیز تاکنون کموبیش برعکس بوده است. سران قوا وقتی به جلسات داخلی یا تریبونهای عمومی میروند، از تیکهاندازی تا نقد و اعتراض به یکدیگر کم نمیگذارند. هرچند برخی از این اعتراضها برای همه مردم ملموس نیست و فقط مخاطب آن نقدها و اهل رسانه متوجه آن میشوند که شاید منظور گویندگان نیز همین باشد!
زندگی شخصی مسئولان باید به تناسب در ردیف قشر مستضعف باشد. مطابق اعلام اداره آمار کشور نزدیک به یکسوم جمعیت کشور، درآمد بسیار اندکی دارند و ۲۷ درصد مردم درآمد روزانه ۲ دلار دارند. واضح است که شرایط زندگی یک مسئول اقتضا میکند که از حداقلها برخوردار باشد، اما اگر به حداکثرها نزدیک شد، دیگر چه درکی از زندگی این ۲۷ درصد دارد؟ وقتی نمایندگان مجلس علیه مسئولان دولتی افشاگریهایی میکنند که در یک مورد اعلام شد ستاد یکی از خودروسازان ۲۰ هزار نیروی مازاد دارد که حقوق مدیری میگیرند، این مسیر دیگر بوی صداقت نمیدهد. کار انقلابی و جهادی یعنی ریشهکنی این نابهنجاریها.
شرط دیگر دورشدن از حرف و رسیدن به عمل در میان سهقوه، تلاش هر قوه برای تقویت ۲ قوه دیگر است، نه تضعیف آنها. اکنون چنین چیزی را نمیبینیم. راه آن ابتدا رسیدن به یک دیدگاه میانه مشترک در سیاست داخلی و خارجی و در مرحله بعد دورشدن از مسائل فرعی و تمرکز بر مسائل اصلی است. اگر میان مجلس و دولت بر سر چگونگی مواجهه با مسئله تحریمها از زمین تا آسمان تفاوت باشد، چند تعارف مثل وفاق و باهمبودن، کاری از پیش نمیبرد. اکنون که دولت و مجلس به ظاهر از دو جناحاند، نمیشود بدون رسیدن به یک دیدگاه واحد حرکت کرد.
اینها که گفته شد ظاهراً از بدیهیات کشورداری است، اما اکنون سخت و ناممکن شده است. دیروز در جلسه سران قوا و مدیران ارشد گفته شد: «مردم زیر فشارهای اقتصادی له میشوند ولی به حرمت اهل بیت و اسلام و دین چیزی به ما نمیگویند.» بدانید که اگر این جلسات ختمبهخیر نشود، ضرر اصلیاش را شما نه به مردم که به اسلام زدهاید!