شناسهٔ خبر: 71176622 - سرویس اجتماعی
نسخه قابل چاپ منبع: قدس آنلاین | لینک خبر

خط کشی دو وزارتخانه بر سر آموزش پزشکی

۳۹ سال پیش با رأی نمایندگان مجلس شورای اسلامی و به منظور افزایش کیفیت آموزش و ایجاد عدالت در دسترسی به خدمات درمانی در کشور، بخش آموزش پزشکی از وزارت علوم جدا و به وزارت بهداشت و درمان منتقل شد.

صاحب‌خبر -

تصمیمی که گرچه خشنودی وزارت بهداشت و درمان را در پی داشت؛ اما با نارضایتی وزارت علوم همراه بود؛ به‌گونه‌ای که در دو دهه گذشته این وزارتخانه بارها بر بازگشت آموزش پزشکی به این وزارتخانه تأکید کرده است.

با آغاز به کار دولت سیزدهم بار دیگر زمزمه‌های ادغام این دو عرصه آموزشی مطرح شد و برای نخستین بار این محمدعلی زلفی‌گل، وزیر علوم بود که با انتقاد از شیوه فعلی آموزش پزشکی تأکید کرد باید هر چه سریع‌تر آموزش پزشکی به وزارت علوم بازگردد.

وزیر علوم وقت گفته بود: شخصیت علمی باید متوازن باشد. شخصیت را مثل جورچینی در نظر بگیرید که اگر تکه‌های آن را از هم جدا کنید، شالوده‌اش از حالت متوازن می‌افتد. تحقیقات بین‌رشته‌ای و چندرشته‌ای همگی کنار گذاشته شده است؛ حال چه زمانی این گسستگی اصلاح خواهد شد! مگر می‌توان رشته داروسازی را از شیمی و داروسازی را از بیوشیمی جدا کرد! مگر می‌توان رشته انگل‌شناسی پزشکی را از دامپزشکی و کشاورزی جدا کرد.

درخواست زلفی‌گل با واکنش منفی وزارت بهداشت و رؤسای دانشگاه‌های علوم پزشکی روبه‌رو شد؛ به‌طوری که غلامرضا حسن‌زاده، دبیر شورای عالی برنامه‌ریزی علوم پزشکی به وی پاسخ داد: اگر وزیر علوم عنوان می‌کند باید داروسازی را در کنار شیمی قرار دهیم، باید دید آیا توانسته‌اند میان بیولوژی، شیمی و فیزیک که در یک دانشکده بوده ارتباط برقرار کنند؟ اگر الگویی وجود دارد به ما هم بگویند تا از آن الگوها استفاده کنیم.

اما سعیدرضا عاملی، دبیر وقت شورای عالی انقلاب فرهنگی همزمان در خصوص این پیشنهاد گفته بود: ستاد نقشه جامع علمی کشور باید به صورت جدی ادغام دانشگاه‌های علوم پزشکی و دانشگاه‌های دیگر را پیگیری کند، چرا که جداسازی این دانشگاه‌ها از یکدیگر موجب استفاده نکردن بهینه از ظرفیت‌های رشته‌ای و برخوردار نبودن از حوزه‌های بین‌رشته‌ای و ضعیف شدن توان دانشگاهی در سطح جهانی می‌شود.

با این حال، حسینعلی شهریاری، رئیس کمیسیون بهداشت و درمان مجلس با مخالفت با طرح این موضوع به قدس گفته بود: این طرح برخلاف اسناد بالادستی «سیاست‌های کلی سلامت» و «سیاست‌های علم و فناوری» است که از سوی رهبر معظم انقلاب ابلاغ شده‌اند. بنابراین اصلاً قابل طرح در مجلس نیست، حالا هر کسی هرچه می‌خواهد بگوید.

حالا هم علیرضا منادی سفیدان، رئیس کمیسیون آموزش مجلس به‌تازگی در اجلاس معاونان آموزشی دانشگاه‌های علوم پزشکی کشور با بیان اینکه ما در مجلس حامی حوزه آموزش پزشکی هستیم، گفته است: شاید در دنیا تنها کشوری هستیم که دو بخش آموزش پزشکی و آموزش عالی از یکدیگر جداست و بر این اساس آموزش در حوزه پزشکی همیشه مورد هجمه است. نباید اجازه دهیم آموزش پزشکی به آموزش عالی برگردد.

ادغام آموزش علوم پزشکی در نظام سلامت تصمیمی مهم بود

غلامرضا حسن‌زاده، دبیر سابق شورای عالی برنامه‌ریزی علوم پزشکی با بیان اینکه پیش از انقلاب، ایران با کمبود شدید نیروی انسانی در حوزه کادر درمان مواجه بود، به خبرنگار ما می‌گوید: در آن زمان پزشکانی از کشورهای مختلف ازجمله بنگلادش، هند و پاکستان که حتی مدرک دکترای پزشکی نداشتند، در ایران فعالیت می‌کردند. این مشکل حتی در تهران نیز احساس می‌شد و در شهرهای دورتر، شرایط به مراتب بحرانی‌تر بود.

در آن مقطع، تعداد دانشکده‌های پزشکی ایران محدود به هفت مرکز و ظرفیت تربیت نیروی متخصص بسیار کم بود. برای حل این مشکل، در دهه۶۰ تصمیم گرفته شد آموزش علوم پزشکی با نظام سلامت ادغام شود. این اقدام دو مزیت کلیدی داشت؛ نخست گسترش عرصه‌های آموزشی از طریق بهره‌گیری بیشتر از بیمارستان‌ها برای تربیت دانشجویان پزشکی و دوم، تربیت نیروی درمانی ماهر که بتواند به‌طور مستقیم وارد فضای طبابت و فعالیت‌های درمانی شود. این سیاست موجب شد بیمارستان‌های بیشتری در فرایند آموزش پزشکی مشارکت کنند و زمینه‌ای برای افزایش کیفیت آموزش و مهارت عملی دانشجویان فراهم شود.

او معتقد است: ادغام آموزش علوم پزشکی در نظام سلامت که در سال۱۳۶۴ انجام شد، یکی از مهم‌ترین تصمیمات در راستای توسعه بهداشت و درمان در کشور بود. اگرچه پیش از انقلاب، دانش‌آموختگان رشته پزشکی مهارت کافی را کسب می‌کردند، اما کشور از نظر کمیت پزشکان مشکل جدی داشت و توزیع نیروی درمانی به‌شدت نامتعادل بود. این موضوع موجب شده بود در بسیاری از مناطق، به‌ویژه شهرهای کوچک و روستاها، دسترسی به خدمات پزشکی با چالش‌های جدی همراه باشد. پس از تصویب قانون ادغام و تشکیل وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، عرصه‌های آموزشی به‌شکل قابل‌توجهی گسترش یافت. بیمارستان‌های بیشتری به‌عنوان مراکز آموزشی وارد چرخه آموزش پزشکی شدند و امکان تربیت تعداد بیشتری از دانشجویان پزشکی فراهم شد. از سوی دیگر توسعه نظام شبکه بهداشت شامل بهورزان، خانه‌های بهداشت و پایگاه‌های بهداشتی، نقش مهمی در ارتقای سطح سلامت عمومی ایفا کرد. این تحول سبب شد علاوه بر افزایش تعداد پزشکان، مقوله پیشگیری و بهداشت عمومی نیز به‌طور جدی در برنامه‌های دانشگاه‌های علوم پزشکی کشور گنجانده شود.

به گفته استاد دانشگاه علوم پزشکی، برخی از بخش‌های این ادغام هنوز به‌طور کامل تحقق نیافته است. او توضیح می‌دهد: به‌عنوان نمونه، دانشکده‌های بهداشت نتوانستند به‌طور مؤثر در این فرایند مشارکت کنند و در نتیجه، حضور دانشجویان و اعضای هیئت علمی این دانشکده‌ها در حوزه عملیاتی کمتر از میزان مورد انتظار بوده است. اگر این دانشکده‌ها نقش فعال‌تری در عرصه‌های بهداشتی ایفا می‌کردند، وضعیت کشور در حوزه پیشگیری از بیماری‌ها می‌توانست به مراتب بهتر باشد. علاوه بر این، نظام ارجاع پزشکی نیز هنوز به‌طور کامل اجرایی نشده و کارکرد مطلوب خود را پیدا نکرده است. با وجود این چالش‌ها نظام آموزش علوم پزشکی ایران به‌عنوان یکی از برترین مدل‌های آموزشی در سطح بین‌المللی مطرح است. فدراسیون بین‌المللی آموزش پزشکی که در حوزه استانداردهای آموزشی فعالیت دارد، بارها از مراکز آموزشی علوم پزشکی ایران بازدید و نظام آموزشی کشور را به‌عنوان یک الگو معرفی کرده است. بسیاری از کارشناسان بر این باورند مدل آموزشی ایران، به دلیل ادغام آموزش با خدمات درمانی یکی از موفق‌ترین مدل‌های جهان است که منجر به ارتقای مهارت‌های عملی دانشجویان پزشکی شده است.

تأثیرات مثبت ادغام بر آموزش پزشکی

حسن‌زاده با تأکید بر اینکه ادغام آموزش پزشکی در نظام سلامت، در طول سالیان متمادی تأثیرات مثبتی بر روند آموزش علوم پزشکی کشور داشته، بیان می‌کند: با وجود تغییرات متعدد در مدیریت وزارت بهداشت، روند بهبود کیفیت آموزش پزشکی همواره حفظ شده و اقدامات مؤثری در این حوزه صورت گرفته است. ازجمله این اقدامات، ایجاد مراکز توسعه آموزش پزشکی در دانشگاه‌ها بوده که نقش مهمی در به‌روزرسانی و ارتقای سطح علمی و مهارتی دانشجویان پزشکی ایفا کرده است. یکی از مهم‌ترین نتایج این سیاست، افزایش فاصله آموزش علوم پزشکی با سایر حوزه‌های آموزش عالی بوده است، به‌گونه‌ای که حتی مسئولان وزارت علوم نیز اذعان دارند وزارت بهداشت در حوزه آموزش به‌مراتب جلوتر و پیشرفته‌تر عمل کرده است. این مسئله به دلیل تمرکز جدی وزارت بهداشت بر ارتقای کیفیت آموزش، بهره‌گیری از امکانات بیمارستانی در فرایند یادگیری و توجه ویژه به مهارت‌های عملی دانشجویان بوده است. با این حال، این برتری به معنای رقابت و برتری‌جویی در برابر وزارت علوم نیست، بلکه هدف اصلی این است که دیگر حوزه‌های آموزشی نیز بتوانند از تجربیات موفق آموزش علوم پزشکی بهره‌مند شوند. تقویت تعامل میان آموزش عالی و جامعه، گسترش عرصه‌های یادگیری عملی و افزایش ارتباط میان دانشگاه‌ها و نیازهای واقعی کشور، از جمله اقداماتی است که می‌تواند به بهبود کلی نظام آموزشی کشور منجر شود.

وی می‌افزاید: ادغام آموزش علوم پزشکی در نظام سلامت، یکی از مهم‌ترین تصمیمات آموزشی و درمانی کشور بوده که تأثیرات مثبتی در توانمندسازی دانش‌آموختگان رشته‌های پزشکی، پرستاری، علوم آزمایشگاهی و دیگر حوزه‌های مرتبط داشته است. امروز دانشجوی پرستاری، علوم آزمایشگاهی و پزشکی پس از دانش‌آموختگی، بدون نیاز به دوره‌های تکمیلی طولانی‌مدت، به‌طور مستقیم وارد بازار کار شده و در بیمارستان‌ها و مراکز درمانی مشغول به فعالیت می‌شوند. اما یکی از چالش‌های این سیستم، کمبود آموزش‌های عملی در حوزه بهداشت عمومی است. در حالی که پزشکان عمومی می‌توانند پس از دانش‌آموختگی در بیمارستان‌ها فعالیت کنند، در حوزه بهداشت نیاز به آموزش‌های بیشتری دارند. این موضوع نشان‌دهنده ضرورت تقویت عرصه‌های بهداشتی در فرایند آموزش پزشکی است. برای رفع این چالش، باید اعضای هیئت علمی دانشکده‌های بهداشت به‌طور فعال‌تری در آموزش مشارکت کرده و نقش پررنگ‌تری در ارتقای مهارت‌های عملی دانشجویان ایفا کنند. همچنین دانشکده‌های پیراپزشکی و داروسازی نیز باید نقش بیشتری در فرایند ادغام داشته باشند تا این مدل آموزشی به‌طور کامل و یکپارچه در سراسر نظام سلامت اجرایی شود.

همکاری دو وزارتخانه بدون ادغام ساختاری

حسن‌زاده ادغام آموزش علوم پزشکی در نظام سلامت را یک دستاورد بزرگ برای جمهوری اسلامی ایران می‌داند و می‌گوید: از این ادغام باید حمایت شود، زیرا این مدل موجب شده ایران در آموزش پزشکی به سطح استانداردهای بین‌المللی برسد و الگویی موفق در تربیت نیروی انسانی حوزه سلامت ارائه دهد. همچنین برای ارتقای کیفیت این نظام، پیشنهاد می‌شود وزارت علوم و وزارت بهداشت همکاری عملکردی داشته باشند، اما بدون ادغام ساختاری. از طرفی تفکیک دوباره آموزش پزشکی از وزارت بهداشت و بازگرداندن آن به وزارت علوم، علاوه بر تحمیل هزینه‌های سنگین به کشور، می‌تواند موجب اختلال در روند آموزشی و درمانی شود. در نتیجه، تغییر ساختار کنونی نه‌تنها به نفع نظام آموزشی و سلامت کشور نیست، بلکه می‌تواند چالش‌های جدیدی را به همراه داشته باشد. به جای این تغییرات، تمرکز بر تقویت ارتباط عملکردی میان دو وزارتخانه و بهبود روندهای اجرایی، می‌تواند بهترین راهکار برای توسعه پایدار آموزش علوم پزشکی در کشور باشد.

او در پاسخ به این پرسش که اگر ادغامی صورت گیرد، مباحث آموزشی بر مبنای مباحث تئوریک تعریف می‌شود یا خیر، اظهار می‌کند: آموزش علوم پزشکی در ایران به‌گونه‌ای توسعه یافته که در مقایسه با بسیاری از رشته‌های دیگر آسیب‌پذیری کمتری دارد و ساختار آن از استحکام بالایی برخوردار است. اما یکی از چالش‌های اصلی در این زمینه، نگاه تئوریک از سوی سیاست‌گذاران و تصمیم‌گیران کلان کشور است. اگر تفکر غالب در مدیریت کلان آموزش عالی صرفاً نظری باشد، طبیعی است چالش‌هایی در مسیر پیشرفت ایجاد شود. ضروری است به جای تمرکز بر تفکیک آموزش علوم پزشکی از وزارت بهداشت و سپردن آن به وزارت علوم، به بهبود کیفیت آموزش در دیگر رشته‌ها توجه شود. همان‌طور که علوم پزشکی توانسته جایگاه برجسته‌ای در آموزش و مهارت‌آموزی کسب کند، رشته‌های مهندسی، علوم انسانی و علوم پایه نیز باید به سطحی برسند که بتوانند نه‌تنها در علم، بلکه در حوزه‌های عملی و کارآفرینی نیز بدرخشند. بنابراین به جای پرداختن به موضوعات مربوط به ادغام یا تفکیک، باید تمرکز اصلی بر ارتقای کیفیت آموزش در تمامی رشته‌ها باشد. لازم است سیاست‌گذاران و مسئولان آموزش عالی، به جای تغییرات ساختاری که ممکن است هزینه‌های هنگفتی به کشور تحمیل کند، بر توسعه شیوه‌های آموزشی نوین، مهارت‌محوری، ارتباط دانشگاه با صنعت و ارتقای کارآفرینی در همه رشته‌ها تمرکز کنند.

بحران‌های اصلی نظام سلامت و چالش‌های پرداختی

اما احمد مهری، پژوهشگر مرکز مطالعات راهبردی ژرفا درخصوص شرایط کنونی نظام سلامت که با مشکلات اساسی مواجه است به خبرنگار ما می‌گوید: یکی از مهم‌ترین این چالش‌ها، میزان بالای پرداخت از جیب مردم برای هزینه‌های درمانی است. در حال حاضر دولت موفق به پرداخت ۱۰۰هزار میلیارد تومان بدهی خود به بیمه‌ها نشده است. این مسئله موجب شده بیمه‌ها نتوانند بدهی‌های هشت‌ماهه خود به بخش دارو و درمان را تسویه کنند و مردم با مشکلات جدی در تأمین دارو و دریافت خدمات درمانی مواجه شده‌اند. علاوه بر این، مسئله توزیع عادلانه پزشکان در سراسر کشور یکی از معضلات جدی نظام سلامت محسوب می‌شود. کمبود پزشک در برخی مناطق و تمرکز بیش از حد پزشکان در مناطق خاص، نابرابری در دسترسی به خدمات درمانی را تشدید کرده است.

او ادامه می‌دهد: در چنین شرایطی، مطرح شدن برخی موضوعات کم‌اهمیت‌تر می‌تواند سلامت مردم را به خطر بیندازد. به نظر می‌رسد این مسائل در مقطع کنونی حاشیه‌ای هستند و نباید در اولویت سیاست‌گذاری‌های نظام سلامت قرار گیرند. همچنین باید در حوزه آموزش بررسی شود آیا نظام آموزشی فعلی در وضعیت مناسبی قرار دارد یا خیر. در صورتی که ساختار آموزشی ناکارآمد باشد، ادغام آن با مجموعه‌های دیگر می‌تواند راهکاری مؤثر باشد. اما اگر عملکرد آن قابل دفاع است، نباید با ساختارهایی که از نظر کیفی ضعیف‌تر هستند، ادغام شود.

چالش‌های ادغام آموزش پزشکی در وزارت علوم

مهری معتقد است: در نظام سلامت، دانشجویان پزشکی از همان ابتدای تحصیل، آموزش خود را در میدان عمل آغاز می‌کنند. آن‌ها از روزهای نخست در بیمارستان‌ها، مراکز بهداشتی و درمانی و دیگر بخش‌های مرتبط حضور دارند و آموزش آن‌ها مبتنی بر واقعیات جامعه است. این روش آموزشی که تلفیقی از آموزش تئوری و عملی است، یکی از نقاط قوت نظام سلامت محسوب می‌شود. اما پیشنهاد جداسازی آموزش پزشکی و انتقال آن به وزارت علوم می‌تواند مشکلات بزرگی ایجاد کند و هزینه‌های هنگفتی به همراه داشته باشد.

به گفته مهری، تجربه تاریخی نشان داده تغییرات ظاهری و ساختاری بدون توجه به واقعیت‌های اجرایی نمی‌تواند مشکلات را حل کند. او تصریح می‌کند: برای نمونه در سال‌های ۹۱ و ۹۲، اجرای طرح تحول نظام سلامت با هدف بهبود خدمات، تغییراتی را در پایگاه‌های بهداشتی و مراکز درمانی ایجاد کرد. این پایگاه‌ها به مراکز خدمات جامع سلامت تبدیل شدند، اما این تغییر تنها به هزینه‌های سنگین تغییر تابلوها و ساختمان‌ها محدود شد و تأثیر ملموسی بر بهبود کیفیت خدمات نداشت. در حال حاضر نیز برخی معتقدند باید آموزش پزشکی جامعه‌محور باشد، درحالی‌که این روند هم‌اکنون نیز در نظام سلامت جریان دارد. اما یکی از چالش‌های جدی، کاهش توجه به آموزش پزشکی به دلیل بحران‌های مالی در بخش درمان است. هزینه‌های بالای درمان، منابع نظام سلامت را بلعیده و سبب شده سرمایه‌گذاری در آموزش و پژوهش پزشکی کاهش یابد.

وی می‌افزاید: یکی از دلایل این بحران، افزایش تقاضای القایی در نظام سلامت است. بسیاری از بیماران برای مشکلات جزئی، خدمات تخصصی و فوق‌تخصصی دریافت می‌کنند که هزینه‌بر و غیرضروری است. این مسئله موجب اتلاف منابع و کاهش بودجه‌ای می‌شود که می‌تواند برای آموزش و پژوهش پزشکی تخصیص یابد.

بنابراین اصلاح نظام سلامت نباید به پاک کردن صورت‌مسئله منجر شود. به جای تغییرات ساختاری پرهزینه، لازم است سازوکارهای مدیریت منابع، کاهش هزینه‌های غیرضروری و بهبود کیفیت ارائه خدمات در دستور کار قرار گیرد تا آموزش پزشکی نیز در کنار درمان، به‌درستی تقویت شود.

این اپیدمیولوژیست با تأکید بر اینکه در تحلیل مسائل نظام سلامت، نباید تنها یک فاکتور را در نظر گرفت، بلکه این حوزه تحت تأثیر عوامل متعددی قرار دارد، بیان می‌کند: یکی از چالش‌های اساسی، درک درست از اولویت‌های نظام سلامت و پرهیز از ورود به حاشیه‌هایی است که می‌توانند تمرکز را از مسائل اساسی دور کنند. از تصمیم‌گیران و سیاست‌گذاران انتظار می‌رود پیش از هر اقدامی، به هزینه اثربخشی آن توجه و بررسی کنند یک تغییر تا چه اندازه می‌تواند مؤثر و کارآمد باشد. تجربه نشان داده از سال۱۳۶۴ تاکنون، روند تربیت نیروی انسانی و آموزش پزشکی در کشور عملکردی قابل دفاع داشته و به نیازهای نظام سلامت پاسخ داده است. هرگونه تغییر در این مسیر باید بر پایه تحلیل‌های جامع و دقیق صورت گیرد تا موجب بهبود واقعی در حوزه سلامت شود.

مخالف ادغام آموزش پزشکی با آموزش عالی هستم

مهری خاطرنشان می‌کند: ادغام آموزش پزشکی در وزارت علوم نه‌تنها کمکی به حل چالش‌های موجود نخواهد کرد، بلکه می‌تواند مشکلات بیشتری برای نظام سلامت ایجاد کند. تغییر ساختاری که هیئت علمی و اعضای آموزشی را از بدنه وزارت بهداشت به وزارت علوم منتقل کند، بدون شناخت کافی از مسائل این حوزه، نمی‌تواند راه‌گشای مشکلات باشد. یکی از نگرانی‌های جدی این است برخی افراد که تخصصی در حوزه آموزش پزشکی ندارند، در این زمینه اظهار نظر می‌کنند و تصورشان این است آموزش پزشکی را می‌توان با یک نگاه رقابتی اقتصادی مدیریت کرد. در حالی که آموزش پزشکی نیازمند درک عمیق از شرایط نظام سلامت و نیازهای جامعه است و هرگونه تغییر نادرست، می‌تواند تبعات منفی به همراه داشته باشد.

او اضافه می‌کند: یکی دیگر از چالش‌های مهم، افزایش ظرفیت پزشکی بدون تأمین زیرساخت‌های آموزشی، درمانی و بهداشتی کافی است. این مسئله که کارشناسان نیز سال‌ها درباره آن هشدار داده‌اند، سبب نگرانی درخصوص آینده دانشجویان پزشکی و کیفیت خدمات درمانی خواهد شد. کمبود فضای آموزشی و درمانی مناسب، علاوه بر تأثیر منفی بر سطح کیفی آموزش، می‌تواند بر کیفیت درمان مردم نیز اثر بگذارد. راه‌حل اساسی در این زمینه، مطالبه‌گری رسانه‌ها و گروه‌های مردمی از وزارت بهداشت، مجلس و دولت است تا سازوکارهای مناسبی برای افزایش ماندگاری پزشکان در مناطق محروم ایجاد شود. جذب و نگه‌داشتن پزشکان نخبه و دانش‌آموختگان در مناطق کمتر توسعه‌یافته، باید در اولویت سیاست‌های بهداشتی و درمانی قرار گیرد.