سرویس کودک و نوجوان خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): نشست رونمایی از کتاب «مروری بر گفتارهای تربیت دینی کودک»، یکشنبه (۱۴ بهمنماه ۱۴۰۳)، در اتاق گفتوگوی ایبنا برگزار شد. این کتاب که به همت اندیشکده امید گردآوری و به کوشش نشر برگ کاهی منتشر شده است، با حضور مجید مجیدی، مدیر اندیشکده امید و سیدمحمدمهدی رئیسکرمی، دانشجوی دکترای مشاوره دانشگاه علامه طباطبایی که از گردآورندگان این اثر هستند، معرفی و بررسی شد.
در ابتدای نشست، مجید مجیدی، مدیر اندیشکده امید به اهمیت تربیت دینی در شرایط کنونی جامعه اشاره کرد و گفت: موضوع تربیت یکی از مسائل و موضوعاتی است که خانوادهها، معلمان و مربیان، اینروزها بهشدت با آن درگیر هستند و با مخاطب کودک و نوجوان چالشهایی دارند. به عبارت دیگر، اگر به مدارس مراجعه کنید و با معلمان، مشاوران مدارس و مربیان تربیتی صحبت کنید ممکن است دو یا سه مورد از نخستین موضوعاتی که این افراد در مورد آن بحث و گفتوگو میکنند این باشد که ما با این نسل و این کودکان چگونه باید ارتباط برقرار کنیم، چگونه باید آنها را درک کنیم و چگونه باید با آنها تعامل داشته باشیم. برخی از این مسائل برای آنها به چالشهایی تبدیل شده است؛ بنابراین، شناخت، یکی از مسائل مهمی است که معلمان، مربیان و والدین باید به آن توجه ویژهای داشته باشند.
او با اشاره به یک پیمایش انجامشده در نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران، افزود: ایده اولیه این کار از آنجا نشئت گرفت که سال گذشته در پیمایشی در بخش کودک و نوجوانِ نمایشگاه کتاب تهران از والدینی که به همراه فرزندان خود به بخش کودک و نوجوان نمایشگاه کتاب مراجعه کرده بودند سؤال کردیم که چند درصد از شما برای تربیت فرزندتان کتاب مطالعه کردهاید؟ ۵۲ درصد اعلام کردند که ما برای تربیت فرزندمان هیچ کتابی نخواندهایم. این عدد بسیار عدد جالب توجهی است؛ ۵۲ درصد والدینی که به بخش کودک و نوجوان نمایشگاه مراجعه کردهاند، گفتهاند که ما هیچ کتابی در اینباره نخواندهایم.
مجیدی در بخش دوم صحبتهای خود درباره مراحل گردآوری کتاب توضیح داد و گفت: در نشستهایی که در اندیشکده امید برگزار میشد، مربیها به بحث و گفتوگو پرداختند و بیان کردند که برای تربیت کودکان و درک بهتر مخاطبان خود، چه کتابهایی را باید مطالعه کنند. هنگامی که فهرست کتابها را بررسی کردیم، متوجه شدیم تعداد زیادی نویسنده و کتاب وجود دارد و این سؤال پیش میآید که از کجا باید آغاز کرد و کدام اثر را مطالعه کرد. آثاری که در حوزه تربیتی بهویژه در زمینه تربیت دینی کودکان وجود دارد، عموماً آثار خوبی هستند و هیچ اثر نامطلوب یا ناسازگاری با ارزشهای ما در این حوزه دیده نمیشود. نویسندگانی که غالباً در زمینه تربیت دینی قلم میزنند، آثارشان متناسب با سطح و تفاوتهای فردی مربی یا والدین میتواند متفاوت باشد. بهعنوان مثال، برخی از افراد از کتابهای مرحوم حاجآقا مجتبی تهرانی شروع میکنند، برخی دیگر از کتابهای مرحوم صفایی و عدهای نیز از آثار شهید مطهری.
او افزود: ما تصمیم گرفتیم برای ارائه یک نقشه راه به والدین و مربیان، تعدادی از این کتابها و شخصیتها را انتخاب کنیم و آثار آنها را مرور کنیم و براساس این مرور، نقشهای کلی از مسائل تربیتی از منظر افرادی که صاحبنظر هستند، ارائه دهیم. در این زمینه به ۹ شخصیت رسیدیم. این به آن معنا نیست که تنها همین ۹ نفر وجود دارند؛ قطعاً افراد دیگری نیز هستند که در حوزه تربیت دینی کودکان قلم زدهاند. براساس مطالعه و گفتوگویی که با مربیها داشتیم، دریافتیم که به این ۹ نفر بهطور مکرر مراجعه میشود. در این مرحله، ۹ نفری که انتخاب کردیم عبارتاند از: شهید بهشتی، مرحوم آقای حائری شیرازی، شهید مطهری، آقای عباسی ولدی، آقای وکیلی و…. برخی از این افراد در قید حیات هستند و برخی دیگر نه؛ برخی جدید و برخی قدیمی هستند. از میان آنها، هشت نفر دارای تحصیلات حوزوی و یک نفر (خسرو باقری) دارای تحصیلات دانشگاهی است که سالهاست در حوزه فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی پژوهش کرده و قلم زده است. رویکرد او نیز مشخصاً نظریه «انسان عامل» است. آثار این ۹ شخصیت را مطالعه کرده و فیشنویسی کردیم. سپس برای تدوین موضوع، اصل ما ایجاز و اختصار بود تا گفتوگوی تفصیلی را به حداقل برسانیم؛ به گونهای که اگر کسی اصل مطلب را مطالعه نکرد، بتواند بهراحتی کتاب را مطالعه کند. به همین منظور، فیشنویسی انجامشده را بهصورت اختصار در سه دسته تقسیمبندی کردیم.
مجید مجیدی در ادامه این سه بخش را چنین معرفی کرد: بخش اول شامل جهانبینی انسانی، بخش دوم شامل چیستی و چگونگی و بخش سوم شامل روشهای تربیتی است. در واقع، این سه بخش تنظیم شد. برخی از افراد در حوزه جهانبینی تربیتی بیشتر سخن گفتهاند؛ درحالیکه برخی دیگر در حوزه چگونگی نکات بیشتری ارائه دادهاند. پس از آمادهسازی کتاب برای چاپ با توجه به اینکه خاستگاه اصلی این کتاب والدین و مربیانی هستند که مستقیماً با مخاطب تعامل دارند، تعاملاتی با سازمان آموزش و پرورش صورت گرفت. این کتاب در بخش ساماندهی منابع آموزشی و تربیتی وزارت آموزش و پرورش، نشان رشد را دریافت کرده است. همانطور که میدانید، نشان رشد نشانی است که از سوی وزارت آموزش و پرورش به کتابهایی داده میشود که آنها تأیید میکنند. این کتاب بهعنوان منبعی قابل استفاده برای والدین و معلمان تأیید شده است. این توضیحات کلیتی از فرآیند تألیف این کتاب را ارائه میدهد.
مدیر اندیشکده امید درباره بازه زمانی فرآیند تولید کتاب از زمان ایدهپردازی تا چاپ کتاب عنوان کرد: با توجه به اینکه ما این کار را در چندین مدل آزمودیم و پیش از تولید به چنین مدلی نرسیده بودیم، باید بگویم که در حین مطالعه و فیشنویسی، چندین الگو و مدل متفاوت برای تألیف این کتاب پیشنهاد شد. در ابتدا، حجم کتاب نزدیک به دویستوخوردهای صفحه، تقریباً ۳۰۰ صفحه در نظر گرفته شده بود؛ اما سپس این حجم تغییر کرد و فیشها بهطور درخور توجهی متفاوت شدند. در مجموع، حدوداً ۱۰ ماه زمان صرف شد و کار توسط سه نفری که در این پروژه دستاندرکار بودند، کمتر از یک سال به سرانجام رسید. بااینحال، اگر کسی بخواهد اثری با همین چارچوب سفارش دهد، ممکن است مدت زمان کمتری طول بکشد؛ اما با توجه به اینکه ما به این قالب و طرح نرسیده بودیم و چندین مدل قبلی نیز مورد بحث و بررسی قرار گرفته بود، قریب به ۱۰ ماه زمان صرف شد تا این کتاب به این مرحله برسد.
سیدمحمدمهدی رئیسکرمی دیگر مؤلف این کتاب نیز در ادامه این بحث تأکید کرد: تربیت یک مقوله بسیار گسترده است. هر امری در تربیت گنجانده میشود. همین جمعی که ما در حال حاضر در آن نشستهایم و صحبت میکنیم، در حال رقم زدن یک اتفاق تربیتی است. حالا وقتی بخواهیم به تألیف برسیم و به نگارش کتاب بپردازیم، باید تغییرات زیادی ایجاد شود تا به دست کسی برسد که بخواند و متوجه شود. همچنین ما یک قید تربیت دینی نیز برای آن قرار دادهایم. دینیبودن این موضوع کار ما را بسیار دشوار میکرد؛ زیرا استناد آن به دین بود. شما نگاه کنید با وجود قرائتهای مختلفی که از دین وجود دارد، چگونه میتوان کتابی به نام «تربیت دینی» نوشت و آن را منتشر کرد بهگونهای که همه جامعه بپذیرد و بگوید: «بله، این دینی است». با توجه به اینکه هر کس نظری دارد و به نظر من همه نظرات از یک بُعد تربیتی برخوردارند، ما باید منابع را انتخاب کنیم. چه منابعی میتوانیم انتخاب کنیم؟ آیا منابع ترجمهشده و خارجی در بحث دینی قابل استفاده هستند؟ منابع تألیفی ما چقدر امکان دارد برای بحث تربیت دینی مورد استفاده قرار گیرد؟
او افزود: یکی از بخشهایی که در این کتاب وجود دارد، بخش احادیث و روایات است که در کنار سایر بخشها و صفحات آمده و استناد مطالب کتاب را به مبانی دینی، یعنی ثقلین، نشان میدهد. در عین حال، در انتخاب اندیشمندان نیز دقت شده که افرادی در نظر گرفته شوند که استنادشان به دین، عمق کافی در دینشناسی داشته باشد تا مباحث تربیتیشان قابل قبول باشد و بتوانیم یک کتاب مستند و حسابشده تعریف کنیم. حالا شما نگاه کنید، این کتاب حجم کمی دارد و در عین حال مطالب زیادی را پوشش میدهد. اگر فهرست آن را مشاهده کنید، قبل از اینکه کسی وارد کتاب شود و بداند چند صفحه است، ممکن است فکر کند که این کتاب چندجلدی است. هر یک از این بخشها، مثلاً بحث محبت و اکرام، میتواند موضوعی برای تألیف کتابی پنج جلدی درباره تربیت باشد. بنابراین انتخاب منابع و گلچینکردن از آنها کار سختی بود. ادعا نمیشود که هر مطلب مهمی که در آن کتابها آمده در این کتاب نیز وجود دارد؛ زیرا این اصلاً امکانپذیر نیست؛ واقعاً مطالب بسیار گسترده است.
در بخش بعدی این برنامه، مجید مجیدی درباره مخاطبان کتاب توضیح داد و از چشمانداز مدنظر برای تأثیرگذاری این کتاب بر مخاطبان صحبت کرد. او در اینباره گفت: مخاطب اصلی این کتاب، والدین و مربیان هستند. اگر نوجوان یا جوانی نیز به کتابخوانی و یادگیری مباحث تربیتی علاقهمند باشد، این کتاب برای او نیز قابل استفاده خواهد بود. ما در زمینه تربیت دغدغههایی داریم که به نظرم بیان آنها در اینجا مناسب است. اصلیترین وظیفه تربیت بر عهده پدر و مادر است. با توجه به گسترش فناوری و محیطهای تربیتی، همچنین فراغتهای متنوع و گوناگونی که کودکان در فضای مجازی دارند، خانوادهها نیز بهنوعی خود را درگیر این فراغتها کردهاند. کار تربیت بهطور کلی کمی دشوارتر، پیچیدهتر و مشکلتر شده است. اساساً تربیت از امور سهل و آسان نیست و چه در گذشته و چه در حال حاضر، یک کار ساده و آسان نبوده است. تربیت نیازمند دانش و مهارت است. به نظر من، خانوادهها باید ابتدا درباره مسئله تربیت و فهم موضوع تربیت آگاهی لازم را کسب کنند و بعد، به کار تربیت آشنایی و آگاهی کافی داشته باشند. بهعنوان مثال، اگر بخواهیم چند مورد از اصول تربیتی را که در این کتاب ذکر شده است بیان کنیم، میتوان به اصل تدریج و اصل استمرار اشاره کرد. این اصول تربیتی در تربیت دینی بهطور خاص مورد توجه و بررسی قرار میگیرند.
او افزود: خانوادهای که در تربیت، صبر و محبت را نادیده بگیرد و چاشنی کار خود نکند، نمیتواند به سرمنزل مقصود دست یابد. لازم به ذکر است که ما تا سن ۱۴ سالگی را مرور کردهایم. برای دورههای بعدی نیز پژوهشها و مطالعاتی را در نظر داریم. هدف ما این است که اگر این کار را ارائه کردیم و انشاءالله اقبال خوبی که در ابتدای کار از برخی معلمان و مربیان مشاهده کردیم، ادامه یافت، به نسخه بعدی که به دورههای سنی بعدی مربوط میشود، پرداخته و پژوهش و تألیف این دوره را نیز انجام دهیم.
رئیسکرمی نیز در اینباره بیان کرد: من بر این باورم که علاوهبر والدین، گروه دیگری نیز وجود دارند که به نظر میرسد مخاطب خاص این مجموعه باشند. این افراد در حوزه تربیت مربی فعالیت میکنند؛ زیرا این کتاب، از یک سو ایجاز دارد و مباحث پایهای را مطرح میکند که به درد عموم والدین و مربیان میخورد. از سوی دیگر، افرادی که میخواهند مربی تربیت کنند، باید جامعیتی را در نظر داشته باشند. این فهرست بهصورت مشترک و با مشورت چندین نفر تدوین شده است. این فهرست تنها کار من یا آقای مجیدی نیست، اتود نهایی آن برای آقای مجیدی است؛ اما با مشورتهای فراوان با افراد مختلف، به یک دستهبندی جامع دست یافتهاند. افرادی که میخواهند مربی تربیت کنند و به آنها آموزش دهند که باید چه اقداماتی انجام دهند، میتوانند بهخوبی از این مطالب بهرهبرداری کنند.
او افزود: اگر بخواهیم بهطور تکنیکی بیان کنیم که این کتاب به درد چه سنی میخورد، باید بگوییم که ما سه دستهبندی هفتساله در حوزه تربیت داریم. پس از ۲۱ سالگی، فرد وارد مرحلهای میشود که باید خود را تربیت کند و دیگر کسی نیست که او را تربیت کند. ممکن است دیگران نیز در این زمینه کمک کنند؛ زیرا تربیت هیچگاه پایان نمییابد اما عملاً فرد باید با استقلال خود به آن حد برسد که بتواند خود را تربیت کند. از ۲۱ سال به بعد، فرد میتواند از این مطالب استفاده کند؛ چراکه این مطالب به تربیت «خود» نیز مربوط میشود؛ یعنی فرد با مطالعه این کتاب میتواند بفهمد که چه اصولی برای تربیت خود نیاز دارد. باز هم میخواهم این موضوع را کمی کاملتر بیان کنم؛ زیرا امر تربیت فقط مختص پدران و مادران نیست؛ بلکه مربوط به افرادی است که ممکن است بعدها خودشان پدر یا مادر شوند. همچنین این کتاب برای کسانی که هنوز ازدواج نکردهاند و قصد دارند در آینده فرزندی تربیت کنند، مفید است. حتی به نظر من، این مطالب برای افراد جوانتر نیز کاربرد دارد.
سیدمحمدمهدی رئیسکرمی درخصوص اینکه در آموزهها و مطالب و دادههایی که پیدا کردهاند، بر کدام دوره سنی از صفر تا ۱۴ سال بیشتر تأکید شده است، گفت: به نظر من، با توجه به شرایط کنونی، سنین ۶ تا ۱۲ سال بهترین بازه زمانی برای استفاده از این کتاب است. هرچه سن کمتر شود و بهسمت صفر تا ۶ سال پیش برویم، کاربرد کتاب بیشتر میشود و از سوی دیگر، با افزایش سن و فاصلهگرفتن از ۱۲ سالگی، کاربرد کتاب کاهش مییابد. در مورد منابع نیز باید بگویم که تاکنون بازههای سنی در منابع به این دقت تفکیک نشده بود. اخیراً کتابهایی منتشر شدهاند که به تغییرات و فاصلههای سنی توجه بیشتری دارند؛ مانند کتابهای عباسی ولدی و خسرو باقری. علت اینکه ما کتاب جدیدی وارد کار کردیم، همین توجه به تغییرات زمانه و سنین مختلف است. البته منظور من از دقت به این سنین در امر تألیف کتابهاست و نه در عملکرد واقعی؛ زیرا در عملکرد، مدارسی که در تهران وجود داشتند، از قبل از انقلاب تفکیک سنی داشتند و براساس همین تفکیک، کلاسهای اول تا سوم و چهارم تا ششم را برگزار میکردند؛ اما کتابی که تألیف شده و به این نکات دقت کرده باشد، بسیار کم است. اگر کتاب دیگری وجود دارد یا منتشر شده باشد، من خوشحال میشوم که آن را ببینم.
این گردآورنده درباره شباهتها و تفاوتهای آموزههای تربیت کودک از منظر دینی و از منظر روانشناسی امروز کودک که در جهان مطرح است، توضیح داد: فکر میکنم نقطه مشترک تربیت دینی با آنچه که در جامعه امروز و جامعه جهانی مطرح میشود بهویژه در رشته روانشناسی و مرتبط با رشته خودم که مشاوره است، در مهارتهای زندگی دهگانه نهفته است. مهارتهای زندگی دهگانه اکنون در مراکز مشاوره و آموزشگاههای غیردینی بهطور کامل تدریس میشود؛ مانند خودآگاهی، همدلی، مهارت تصمیمگیری، حل مسئله، تفکر نقاد و تفکر خلاق. این مهارتها بهطور کامل با مباحث دینی در یک نقطه مشترک قرار میگیرند. این دو حوزه کاملاً تجمیعشدنی هستند و تربیت دینی در واقع همین است: یعنی آموزش مهارتهای زندگی به کودک. مشکل این است که ما نتوانستهایم این مفاهیم را به زبان جامعه به مردم منتقل کنیم. بهعنوان مثال، خودآگاهی دقیقاً همان مفهوم دینی است. ما باید تفاوتهای یکدیگر را بپذیریم؛ زیرا هر فردی سلیقه و علایق خاص خود را دارد. دین نیز به زیبایی نشان میدهد که محدودیتی وجود ندارد و این همان خودآگاهی است. بنابراین، باید خطاها را شناسایی کنیم تا بتوانیم به درک بهتری از این مفاهیم برسیم.
یکی دیگر از موضوعاتی که در این جلسه به آن اشاره شد، نحوه پرداختن به تربیت جنسی کودک در کتاب بود. رئیسکرمی درباره حجم کم این بخش در کتاب گفت: این موضوع یک مبحث گسترده است که محدود به یک یا دو صفحهای نیست که ما در کتاب آوردهایم؛ اما در کتابهای مختلفی که بررسی کردیم، در این ۱۰ کتاب، تنها در کتاب آقای فلسفی با عنوان «لطیف مانند پرنیان» اشارههایی به این موضوع شده است. البته این کتاب خلاصهای از کار اوست و این شخص رویکرد پیشگیرانهای را در کتاب مطرح کرده است. رویکرد تربیت دینی در سنین ۶ تا ۱۲ سالگی بیشتر رویکرد صیانتی است؛ یعنی حول این محور است که ما از کودک صیانت کنیم تا وارد این فضاها نشود و اگر هم وارد شد، باید با مدیریتی مناسب او را خارج کنیم. ما بیشتر به یک رویکرد پیشگیرانه در این کتاب بسنده کردهایم. به عبارت دیگر، تمام مطالبی که در آنجا بیان شده، پیشگیرانه است؛ مثلاً بیان میشود که اینگونه نباید باشد و آنگونه نباید باشد. در کتاب نیز ذکر شده است که تربیت جنسی لزوماً به معنای آموزش جنسی نیست. شاید بتوان از طریق آموزش کار کرد؛ اما در اینجا تربیت جنسی به معنای ایجاد یک محیط سالم و سلامت است؛ حتی مشاورانی که رویکرد دینی ندارند نیز همین را میگویند.
در ادامه، مجید مجیدی درباره اینکه آیا این کتاب میتواند موضوع یک کارگاه تربیتی باشد و براساس آن چنین کارگاهی برای والدین یا مربیان برگزار کرد، گفت: قطعاً این امکان وجود دارد؛ اما عین این کتاب نیست که باید در کارگاه پیادهسازی شود. کارگاه باید توسط فردی ارائه شود که مطالبی فراتر از این کتاب بیان کند و سپس بتواند آن را معرفی و تبیین کند. ما سعی کردهایم اختصار و ایجاز را رعایت کنیم و به نظر میرسد که خود مخاطب باید با این مطالب ارتباط برقرار کند. نمیتوان گفت که این کتاب بهعنوان کارگاه عمل میکند؛ اما میتوان جلسات معرفی یا مرور سریع مباحث تربیتی را با آن برگزار کرد.
او درخصوص مرجعبودن این کتاب در زمینه تربیت دینی کودک نیز گفت: افرادی که میخواهند مطالعه در این حوزه را شروع کنند، میتوانند از این کتاب ایده بگیرند و کارشان را آغاز کنند. مثلاً فردی ممکن است بخواهد از آثار علی صفایی یا حائری شیرازی شروع کند؛ اما نمیداند از کجا شروع کند. هر یک از این افراد سیر خاص خود را دارند. میتوانیم بگوییم: «قبل از شروع، این کتاب را بخوانید و ببینید با کدام یک ارتباط بهتری برقرار میکنید.» بنابراین، نیاز مخاطب ما، چه مربی و چه والد، با خواندن این کتاب بهتر برآورده میشود. با ارتباط برقرار کردن با بخشهای مختلف، مخاطب میتواند بهسراغ کتاب اصلی آن فرد برود و ادامه مطالعات خود را پی بگیرد یا اینکه مرور سریعی از کل مباحث در ذهنش ماندگار شود.
در ادامه، خبرنگار سؤالی مبنی بر این نکته مطرح کرد که «به نظر میرسد با مرور این کتاب، نویسندگان میتوانند از هر یک از موارد تربیتی آن ایده بگیرند؛ زیرا ما کتابهایی داریم که پیام مستقیم دارند یا درونمایه غیرمستقیم دارند اما بهطور کل تربیتی و اخلاقی هستند. آیا شما بهعنوان کسی که این کتاب را گردآوری کردهاید و پژوهش داشتهاید، این کتاب را به نویسندگان ادبیات کودک توصیه میکنید؟». مجیدی نیز در پاسخ بیان کرد: بله، این کتاب میتواند منبعی قابل استفاده برای افرادی باشد که در حوزه ادبیات دینی قلم میزنند و میخواهند رمانی برای والدین بنویسند و چند اصل تربیتی را به آنها منتقل کنند. بهعنوان مثال، ما هشت اصل تربیتی در مرحله اول تربیت داریم که مورد بحث قرار گرفته است و در مرحله دوم تربیت نیز هفت یا هشت مورد دیگر بررسی شده است. این اصول تربیتی شامل تأثیر ظاهر بر باطن، اصل تدریج، اصل استمرار و سایر اصولی است که در حوزه تربیت وجود دارد. نویسنده باید این اصول را با قلم خود بنویسد؛ اما آن فرد باید آگاهیهای پیرامونی نیز از این موضوعات داشته باشد. اگر بخواهد دقیقتر و مفصلتر از این مسائل آگاهی پیدا کند، براساس کتابهایی که معرفی کردیم، میتواند به اصل موضوع و مسئله بپردازد.
مدیر اندیشکده امید در صحبتهای پایانی خود و در تکمیل مطالب ابتدایی درخصوص موضوع تربیت فرزند گفت: همگی آگاهیم که وظیفه اصلی تربیت کودک با خانواده است. حتی زمانی که کودک وارد مدرسه میشود، باز هم مسئولیت اصلی تربیت فرزند بر عهده خانواده است. به عبارت دیگر، محیطهای تربیتی دیگر، از جمله آموزش و پرورش و سایر نهادهای فرهنگی و تربیتی، در کنار خانواده نقشآفرینی میکنند. متأسفانه فرض میکنیم اگر کودکمان را در یک محیط غنی قرار دهیم، مثلاً در یک مدرسه غیرانتفاعی یا یک مدرسه تربیتمحور و برای آن مدرسه هزینه کنیم، مسئولیت تربیت از دوش ما والدین ساقط میشود. این انگاره، انگارهای بسیار نادرست است بهویژه در سالهای اخیر و خصوصاً در کلانشهرها که پدرها و مادرها غالباً هر دو شاغل هستند و درگیر مسائل معیشتی، اقتصادی و اجتماعی یا هر موضوع دیگری. آنها کمتر وقت صرف میکنند و سعی میکنند وقت فرزندانشان را پُر کنند. درحالیکه یکی از چالشهای اصلی ما در تربیت کودکان، وقتنگذاشتن والدین برای فرزندان است بهویژه پدران که عامل اصلی درآمد اقتصادی هستند و درگیریها و مشغلههای زیادی دارند. آنها رها کردهاند؛ یعنی ابتدا پدر و مادر رها کردهاند و در مرحله بعدی مادر حواسش هست اما پدر اصلاً نیست و این موضوع به نظر من لطمه میزند.
∎