شناسهٔ خبر: 71167634 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: قدس آنلاین | لینک خبر

کنایه تند روزنامه فرهیختگان به رادیکال‌ها/جماعت بی‌توجه به اولویت‌ها؛ در تقابل با مصلحت کشور

روزنامه فرهیختگان نوشت: باید برای مقابله با رادیکالیسم، پاسخگویی و گفت‌وگو با جامعه حامی انقلاب اسلامی، به ویژه در برهه‌هایی از زمان که سؤالات و شبهات افزایش می‌یابد، صورت بگیرد.

صاحب‌خبر -

روزنامه فرهیختگان در صفحه نخست خود در رابطه با رادیکال‌های سیاسی نوشت: تندروهایی که به اسم انقلاب اسلامی، رفتارهای تند و بعضاً خشن از خود نشان داده و بخش بزرگی از جامعه را از دایره انقلاب و اسلام بیرون می‌کنند، معمولاً صدای بلندی دارند و با داد و قال در فضاهای مختلف شناخته می‌شوند. اینان شعارهای انقلابی می‌دهند؛ اما انگار بر برخی وجوه نظری و تقابلی آن بیشتر از دیگر ابعاد تأکید دارند. رهبر معظم انقلاب درباره اینان در سال ۱۴۰۱ فرموده‌اند: «الان کاملاً جلوی چشم بنده هست که کسانی بودند که مثلاً سال ۵۸ می‌آمدند پیش ما که حالا خودمان جزء بچّه‌های انقلاب بودیم و مثلاً با سوابق مبارزاتی فلان، می‌نشستند حرف‌هایی می‌زدند تند، داغ، آتشین که ما چشممان خیره می‌ماند که این‌ها چه کسانی هستند دیگر! یعنی به تعبیر فرنگی‌مآب‌ها سوپر انقلابی؛ بعد برگشتند و انقلابی نماندند. همان افراد با آن شیوه‌ برخورد، با آن شیوه‌ نگاه، نتوانستند خط را ادامه بدهند، طاقت نیاوردند.»
این جملات نشان می‌دهد که شاخصه این‌ها تند و آتشین‌بودن است. احتمالاً مهم‌ترین شاخصه آن‌ها، نداشتن عقلانیت کافی در دستگاه محاسباتی‌شان است. یعنی ظرفیت‌های محاسباتی درباره اهداف، اولویت‌ها و مصلحت‌ها را به کار نمی‌گیرند و صرفاً تندترین مواضعی که در آن‌ها احساس، نقش اصلی را بازی می‌کند، انتخاب می‌کنند. تندی رفتارشان هم دقیقاً از همین‌جا نشئت می‌گیرد. فردی که سرتاپا عقلانی باشد، کمتر درگیر رفتارهای هیجانی می‌شود و عموماً سعی خواهد کرد تا در آرامش کار را پیش ببرد. همین تفاوت در عقل‌ورزی است که جریان رادیکال را سطحی و احساس‌محور می‌کند، درحالی‌که هر میزان عقلانیت افزایش یابد، فهم عمیق مسائل همراه با پیچیدگی آن بیشتر می‌شود.
شاخصه مهم دیگر این افراد، متوجه نبودن اولویت‌هاست. آن‌ها به علت ناتوانی در استفاده مؤثر از ابزارهای عقلانی، نمی‌توانند به‌درستی تشخیص دهند که امروز چه مسئله‌ای مهم‌تر از مسائل دیگر است. در واقع آن‌ها در رجحان ‌دادن موضوعات مهم‌تر، با مشکل جدی مواجهند. موضوعاتی را پیگیری می‌کنند که خود معلول علت‌های اساسی‌تر هستند؛ اما آن‌ها با تمام توان و با تندی بسیار، به دنبال شاخ و برگ ماجراها هستند. لذا همیشه از علت‌ها عقبند و به‌ مرور مجبورند از شعارهای خود کوتاه بیایند و به شاخ و برگ جدیدی بپردازند. در اینجا هم شاخص اصلی برای شناخت اولویت را باید با شاخص عقلانیت سنجید.
این جماعت معمولاً با مسئله مصلحت هم در تقابلند؛ چراکه نه عقلانی به موضوعات می‌اندیشند و نه اولویت را می‌شناسند. حال اینکه مصلحت واقعی و صحیح از دل این دو به دست می‌آید. گرچه باید برخی رفتارهای به اسم مصلحت را از دایره مصلحت‌اندیشی واقعی جدا کرد، اما این‌ها عموماً با هر چیزی به اسم مصلحت مخالفت می‌کنند.
رادیکالیسم سبب می شود فرد، عموماً فهمی متحجرانه از تمامی مفاهیم دینی و انقلابی داشته باشد. یعنی ابزارهای جدید، تفاسیر جدید، اندیشه جدید و هرچیزی خارج از چهارچوب تفکر خود را نادرست و استحاله و نفاق می‌داند. یک دایره ذهنی دور خود می‌کشد و خود را در مرکز انقلابی‌گری قرار می‌دهد؛ سپس هرکسی که از آن دایره خارج را غیرانقلابی می‌خواند. سپس حکم به ریختن آبروی آن فرد می‌دهد و انواع رفتارهای خشن واقعی و مجازی را برای آن فرد یا افراد اعمال می‌کند. نکته مهم و اساسی این است که نمی‌توان بخش بزرگی از جامعه ایرانی یا مردم را موصوف به این صفات کرد؛ چراکه تندروی در اقلیت است که معنا می‌یابد.

در چند سال اخیر، موجی جدید از رادیکال‌گری آغاز شده که چند علت دارد. اولاً این رفتارها به یک منفعت سیاسی برای حضور در بخش‌هایی از ساختار قدرت تبدیل شده است. این گروه متوجه شده‌اند هیجانی‌کردن فضای سیاسی کشور و ایجاد تنش می‌تواند آن‌ها را در بخش کوچکی از جامعه محبوب قرار دهد و در برخی موارد معدود، حتی برایشان رأی بیاورد و به مجلس یا شورای شهر راه یابند.

راه مقابله با رادیکال‌گری از مسیر برچسب‌زنی به مردمی که به انقلاب اسلامی علاقه‌مندند و سؤالات و مطالبات به حقی دارند، نمی‌گذرد. باید با فضای مجازی هم مواجهه‌های لازم و قانونی صورت گیرد؛ اما کار اصلی از تقویت عقلانیت جامعه می‌گذرد و همچنین پاسخگویی و گفت‌وگو با این جامعه حامی انقلاب اسلامی، به ویژه در برهه‌هایی از زمان که سؤالات و شبهات افزایش می‌یابد. کار زیربنایی به ویژه در نهادهای آموزشی هم حتماً لازم است. اصل داستان هم گفت‌وگوی همدلانه و نه برچسب‌زنی است.

برچسب‌ها: