شناسهٔ خبر: 71166746 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: خبرنامه دانشجویان ایران | لینک خبر

نگاهی بر اولین تجربه فیلم‌سازی یک کارگردان؛

رگ‌های آبی بی‌فروغ!

جهانگیری هم در انتخاب بازیگر گل به خودی زد و هم در تنظیم فیلم‌نامه و طراحی لباس نیز شکست خورد و مغایرت شخصیت پردازی فروغِ رگ های آبی در قیاس با فروغ فرخزاد کاملا ملموس بود.

صاحب‌خبر -

به گزارش سرویس فرهنگی «خبرنامه دانشجویان ایران» زهرا سادات غمیلوی*/// جهانگیر کوثری نه با این فیلم در کارگردانی قامت دراز کرد، نه افتخاری در کارنامه دختر خود رقم زد.

کوثری شاید بهتر بود برای اولین تجربه فیلم‌سازی خود سراغ تولید فیلم با موضوعات اجتماعی گیشه ای برود تا ساخت یک فیلم در سبک بیوگرافی که از یک شخصیت مطرح و پرفروغ معاصر، چنین تصویر بی‌کیفیت و تاری به مخاطب بخوراند.

آن هم زمانی که از معیارهای فیلم سازی او حضور تک‌دخترش به هر ثمن وقیمتی در فیلم اوست.

باران کوثری علارغم تجربه‌های غالبا موفق پیشینش در فیلم‌هایی با موضوعات اجتماعی، این‌بار توان به دوش کشیدن نقش فروغ را نداشت؛ نه ب لحاظ میمیک و فیزیک، نه صدا و شعرخوانی و نه نقش‌آفرینی.

از باران کوثری با این سبقه بازی انتظار می‌رفت برای حضور در چنین اثری در این مسیر گام بردارد؛ نه آنکه بپذیرد با همان فیزیکی که نقش پروین اعتصامی را ایفا کرد، جلوی دوربین کوثری برود؛ انگار که در این سینما نه هویتی برای فروغ قائل است نه پروین!

جهانگیری هم در انتخاب بازیگر گل به خودی زد و هم در تنظیم فیلم‌نامه و طراحی لباس نیز شکست خورد و مغایرت شخصیت پردازی فروغِ رگ های آبی در قیاس با فروغ فرخزاد کاملا ملموس بود.

از همه فاجعه‌بارتر آنکه انسجام و خط روایت در این اثر ابدا وجود نداشت، طوری که اگر تماشاچی زندگینامه فروغ را نخوانده بود، نه می‌فهمید طوسی کیست! نه اینکه پرویز و ناصر کجای قصه‌اند و نه آنکه کجا فروغ بی‌اراده است و کجا ساختار شکن!اینکه در روایت کوثری اصلا فروغ چگونه ب لحظه مرگ رسید و مزید بر آن رابطه ی بین دو فروغ چگونه بود.

باری مخاطب بداند این زندگینامه فروغ نبود و‌ برای آشنایی با فروغ ارجح است ک به ویکی‌پدیا مراجعه کند.

و صدالبته که نزدیکترین احساس به فروغ و غنی‌ترین منبع از فروغ برای من حسین لامعی است.

* فعال حوزه سینما و رسانه