شناسهٔ خبر: 71157513 - سرویس بین‌الملل
نسخه قابل چاپ منبع: قدس آنلاین | لینک خبر

راست رادیکال، مهاجران و اتحادیه اروپایی؛ نگاهی به هویت‌محوری مدرن این روزها در اروپا

روزهای گذشته اخباری از همکاری و هم‌راستایی مواضع حزب دموکرات مسیحی آلمان با راست‌های رادیکال درخصوص مسئله مهاجران در رسانه‌های بین‌المللی بازتاب داشته؛این موضوع فرصتی برای شناخت بیشتر جریان‌های راست‌گرا در اروپا و به شکل خاص آلمان را بوجود آورده است.

صاحب‌خبر -

قدس؛ روزهای گذشته خبرهایی از همکاری و هم‌راستایی مواضع حزب دموکرات مسیحی آلمان با راست‌های رادیکال درخصوص مسئله مهاجران در رسانه‌های بین‌المللی بازتاب داشته و این موضوع فرصتی مغتنم برای شناخت بیشتر جریان‌های راست‌گرا در اروپا و به شکل خاص آلمان و همچنین آینده سیاسی این جریان‌ها و گذشته و آینده آن‌ها در سپهر سیاسی قاره سبز بوده است. به همین بهانه سراغ دکتر سید نادر نوربخش، دانش آموخته دکترای تخصصی جغرافیای سیاسی دانشگاه تهران و متخصص مسائل اروپا رفته‌ایم.

اصولاً راست‌گرایی و راست افراطی در ادبیات سیاسی آکادمیک در حوزه‌های اروپایی به چه معناست؟

اگر منظور، احزاب سیاسی است که وارد انتخابات شده و دموکراسی را پذیرفته‌اند این مقوله راست رادیکال و بخش دیگری که فعالیت‌های زیرزمینی و رویکردهای نژادپرستانه داشته باشند یا گروه‌هایی که اصلاً قائل به فعالیت سیاسی نبوده و سطح تندروتری قرار دارند، راست اکستریم و در واقع ترجمه دقیق راست افراطی است. چون ما در زبان فارسی هر دو این‌ها را به اشتباه راست افراطی قلمداد می‌کنیم، ممکن است شبهه‌ای ایجاد کند که تمام این جریان‌ها را یکسان بپنداریم، در صورتی که احزاب راست رادیکال در چارچوب دموکراتیک عمل می‌کنند و نژادپرستی به شکل بیولوژیک را کنار گذاشته‌اند.

احزاب راست‌گرا یا به عبارتی دقیق‌تر، راست‌های رادیکال در اروپا چه پیشینه تاریخی دارند؟

این احزاب و جریان‌های سیاسی به‌طور خاص از دهه ۱۹۸۰میلادی یک روند رو به رشدی را پشت سر گذاشتند که به موج سوم معروف شده است. پیش از آن دو موج ناموفق دیگر هم وجود داشته است. در سال‌های پس از جنگ جهانی دوم که به نتیجه‌ای مشخص نرسیده، ولی موج سوم که از دهه ۱۹۸۰ آغاز شده و همزمان با یک سلسله تحولات در عرصه جهانی ازجمله گسترش پدیده مهاجرت و جهانی شدن بوده، تجربه‌ای موفق‌تر به نظر می‌رسد. امروز هم جریان‌های سیاسی این نحله فکری که در اروپا شاهد آن هستیم، ادامه همین موجی است که از دهه ۱۹۸۰ آغاز شده و یکی از ویژگی‌های مهم آن، حذف نژادپرستی بیولوژیک و یا نژادپرستی سنتی از گفتمان آن‌ها و برجسته شدن دغدغه‌های فرهنگی و هویتی و ضدیت با ورود مهاجران است. از نظر قدمت، حزب اجتماع ملی فرانسه یا حزب آزادی اتریش جزو قدیمی‌ترین احزاب راست رادیکال محسوب می‌شوند که در حال حاضر هم موقعیت خوبی دارند؛ بعضی احزاب هم هستند که قدمت آنچنانی ندارند ولی به وزنه‌هایی مهم در کشورهای خود بدل شده‌اند. حزب آاف‌د در آلمان یکی از آن‌هاست.

نسبت راست‌ها (اعم از رادیکال و افراطی) با مقوله ناسیونالیسم و موضع آن‌ها در زمینه اتحاد منطقه‌ای در اروپا چیست؟

ناسیونالیسم و ملی‌گرایی یکی از ویژگی‌های مهم این احزاب محسوب می‌شود و درواقع می‌شود گفت گاهی این ملی‌گرایی آمیخته با بیگانه‌هراسی و نوعی ضدیت با مهاجران خارجی است. همچنین ویژگی دیگر این جریان‌ها بدبینی به اتحادیه اروپاست که گاهی به اشتباه با عنوان اروپاگریزی از آن یاد می‌شود. تقریباً همه این احزاب که در رسانه‌ها با نام راست افراطی نامیده می‌شوند ویژگی انتقاد از اتحادیه اروپا و بدبینی به عملکرد اتحادیه اروپا را یدک می‌کشند و در برهه‌هایی حتی خواهان خروج کشورهایشان از این نهاد فراملی و منطقه‌ای بودند، ولی در حال حاضر از این خروج، مقداری عقب‌نشینی کرده و خواهان اصلاح ساختار اتحادیه اروپا و دادن اختیارات بیشتر به کشورهای عضو هستند.

هم‌راستایی حزب دموکرات مسیحی آلمان با راست‌های افراطی در موضوع مهاجران، نشانه یک عصر جدید در فضای سیاسی آلمان و به تبع آن اروپاست؟

درخصوص آلمان و سیاست حزب دموکرات مسیحی آن باید دقت داشته باشیم دو روش در میان احزاب رقیب در تقابل با پدیده رشد احزاب راست رادیکال مشاهده می‌شود. احزاب راست میانه گاهی با این احزاب وارد معامله شده و همکاری می‌کنند و بالطبع دولت ائتلافی تشکیل می‌شود. این امر در کشورهایی مثل اتریش و ایتالیا معمول ولی در کشورهایی مثل آلمان مرسوم نیست. در آلمان و همین‌طور فرانسه، احزاب راست میانه و احزاب محافظه‌کار به علاوه دیگر احزاب به شکلی احزاب راست رادیکال را بایکوت کرده و از همکاری با آن‌ها خودداری می‌کنند، اما در سطح ملی در آلمان هم به‌تازگی زمزمه‌هایی از احتمال ائتلاف و همکاری راست‌های میانه با راست رادیکال شنیده می‌شود، ولی این هم فعلاً عملی نیست و موضوعی که در روزهای اخیر در رسانه‌ها بازتاب یافته، مربوط به یک قانون ضدمهاجرتی است که درنهایت مورد موافقت قرار نگرفته است. اما برخی همین همکاری میان حزب راست میانه دموکرات مسیحی با حزب آ اف‌د را مقدمه‌ حذف بایکوت و آغاز همکاری راست میانه با راست رادیکال در آلمان تعبیر کرده‌اند.تغییرات هویتی و دموگرافیک آلمان در نتیجه امواج مهاجرتی وسیع در دهه‌های گذشته، چه تأثیری بر فرایند بازیابی قدرت توسط راست افراطی در این کشور داشته است؟

در موج‌های مهاجرتی که به آلمان اتفاق افتاد و اوجش در سال ۲۰۱۵ بوده، افزون بر یک‌میلیون نفر وارد این کشور شده‌اند و این امر تأثیرات بسیار زیادی در رشد حزب آلترناتیو برای آلمان گذاشته است. به این دلیل که درواقع سبب افزایش موج مهاجرستیزی و بدبینی به پناهجویان در سطح جامعه شده، مسئله مهاجرت را به یک گفتمان اصلی مبدل کرده و در کمپین‌های انتخاباتی موضوع امنیت اهمیت دوچندانی یافته است. علاوه بر این، در نواحی شرق آلمان که میزان نارضایتی بالاتر بوده و ساکنان آن نواحی نسبت به دیگر هموطنانشان که در مناطق غربی احساس شهروند درجه۲ بودن دارند، گرایش بیشتری به حزب آاف‌د ایجاد شده و درواقع رشد این حزب فرصتی برای بیان نارضایتی از احزاب اصلی هم شده است. بنابراین هراسی که در جامعه آلمان در سال‌های اخیر نسبت به ورود پناهجویان و مهاجران خارجی و به‌خصوص تبعات فرهنگی و هویتی آن‌ها رشد پیدا کرده یک عامل مهم برای رشد این حزب راست رادیکال بوده است.

آیا می‌توان تلاش بازیگران فراملی و فرامنطقه‌ای و سرمایه‌داران بزرگی مانند «ایلان ماسک» برای به قدرت رسیدن راست‌ها و ناسیونالیست‌ها را پروژه‌ای در راستای تضعیف و در نهایت اضمحلال اتحادیه اروپایی دانست؟

در دوره نخست ترامپ، تلاش‌هایی از سمت آمریکا برای برقراری اتحاد میان احزاب راست رادیکال در اروپا شد. این سیاست در آن برهه به دلیل اینکه این احزاب در سطح اتحادیه تنوع زیادی داشته و در موضوعات مختلف با هم موافق نبودند، ناکام ماند. برخی از احزاب، مثل آاف‌د، اجتماع ملی فرانسه و حزب آزادی اتریش به روسیه نزدیک هستند و بعضی گرایش به سمت آمریکا دارند مثل حزب برادران ایتالیا یا حزب قانون و عدالت لهستان که ضدروس بوده و بیشتر به آمریکا نزدیک هستند. بنابراین تنوع در این احزاب زیاد است و در پارلمان اروپا در سه گروه مختلف حضور دارند و تلاش‌هایی صورت می‌گیرد که اختلافاتشان را کنار گذاشته و حول محور موضوعاتی مشترک مانند مهاجرت و انتقاد از اتحادیه اروپا گرد هم آیند. بنابراین تلاش آقای ماسک را نیز می‌شود در همین راستا تحلیل کرد، ولی تا زمانی که جنگ اوکراین ادامه داشته باشد، بعید است به‌طور جدی شاهد یک اتحاد میان احزاب راست رادیکال در سطح اتحادیه اروپا باشیم.

آینده اروپا و به شکل خاص آلمان با قدرت گرفتن تدریجی راست‌ها به چه سمت و سویی خواهد رفت؟

در مورد پیش‌بینی وضعیت آینده اروپا نخست باید توجه داشت اتحادیه اروپا یک رقیب ژئوپلتیکی هم برای روسیه و هم برای ایالات متحده آمریکاست، بنابراین تضعیف اتحادیه اروپا درنهایت هم به نفع آمریکا و هم روسیه است و مسلماً هر دو این قدرت‌ها از مستقل شدن اختیارات کشورهای عضو اتحادیه اروپا و حرکت آن‌ها به سمت ساختاری که پیش از تأسیس اتحادیه اروپا وجود داشت حمایت می‌کنند، ولی این تصور که اتحادیه اروپا به‌سرعت دچار فروپاشی شود، در حال حاضر بعید است. محتمل‌ترین سناریو، افزایش قوانین سختگیرانه علیه مهاجران و درواقع اهمیت پیدا کردن مفاهیمی مثل مرز و کنترل مرزی در کشورهای اتحادیه اروپا خواهد بود و اینکه با قدرت گرفتن این احزاب، سایر احزاب ازجمله راست میانه هم برای جلب نظر رأی‌دهندگان به سیاست‌های مشابهی دست بزنند.

خبرنگار: مجتبی خاتونی