به گزارش خبرنگار فرهنگی ایرنا کتاب «بوی آدمیزاد» به قلم کژال کریمیان شامل هشت داستان کوتاه به نامهای «مزون»، «منفی ۴۵ درجه»، «سارق مثل ادیب»، «کجدار»، «کلاغ ها شیطان را بردند»، «خالخالی های سیاه»، «ماسک نجات بابای احسان» و «به اتفاق بانو» شد.
در داستان سارق مثل ادیب می خوانیم:
«هیچ چیز برای دزدها خوشایندتر از این نیست که خانه مدنظرشان، جهت سرقت، پرده یا کرکره نداشته باشد و از داخل کوچه هم قابل رویت باشد اما خانه آقای شجاعی به غیر از داشتن تمامی این مزایا، نور بسیار عجیبی داشت که هر شب خودنمایی می کرد؛ بنفش نئونی! بارها پسرهای کم سن و سال همسایه حین برخورد با او سر به سرش می گذاشتند و تیکه بارش می کردند که اگر در منزلش گل و گیاه جهت استعمال پرورش می دهد، مشتری دست به نقد سراغ دارند... آقای شجاعی هم که اخیرا ۵۰ را از سر گذرانده بود، خنده ای به غایت مصنوعی سر می داد، شانه بالا می انداخت و می گفت که فقط این رنگ را دوست دارد! همین! اما نور واحد ششم طبقه دوم پلاک ۱۰ در کوچه زهتابی، بنفش زننده ای بود که توجه هر کسی را به خود جلب می کرد». صفحه ۳۳.
در داستان خالخالی های سیاه نیز آمده است: « ۲۰ سال پیش آقای مشکات دو قلوهایش را به همراه همسر افسرده اش، ول می کند به امان خدا! زن هم لج می کند و هر چه از مرد باقی مانده بود، می ریزد داخل آتش چهارشنبه سوری همان سال و پرونده اش را برای خود، خانواده و فرزندانش میبندد. البته می دانید که امکان ندارد آدمی چیزی را فراموش کند؛ آن هم چنین ضربه مهلکی را! آدمی فقط تصمیم می گیرد که چطور با زخم هایش کنار بیاید، حال این را که زن مشکات چطور با این طردشدگی کنار آمد، دیگر خودش می داند! بچه ها که تقریبا عید همان سال یک ساله شده بودند، از تصویر پدرشان به کل محروم شدند. چون حتی یک عکس هم از آن پدر باقی نمانده بود و قُلِ دختر با دیدن برادرش همیشه تصور می کرد که پدرشان حتما کسی شبیه به اوست یا حتی شبیه به خودش!» صفحه ۶۵.
کریمیان متولد ۱۳۷۲ فارغ التحصیل بازیگری/کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر تهران، نویسنده و فیلمنامه نویس است.
کتاب «بوی آدمیزاد» در ۹۶ صفحه از سوی انتشارات ققنوس روانه بازار کتاب شده است.