سرویس هنر خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - حسین نظرعلی: جشنواره فجر چهلودوم با فیلمهایی همراه است که بیش از ۳۳ درصد آنها اقتباس از آثار ادبی یا واقعیت یا بیوگرافی اثرگذاران تاریخ هستند. «بچه مردم» یکی از این آثار است؛ روایتی از جستوجوی یک پسر پرورشگاهی است که از یافتن مادر بیولوژیکی خود آغاز میشود و به کشف هویت و تعلقی بزرگتر یعنی وطن، ختم میشود.
قصهای منسجم با ریشههای اجتماعی
«بچه مردم» روایتی است که در عین سادگی، عمیق و تأثیرگذار است. نوجوان پرورشگاهی که همیشه حس فقدان داشته، تصمیم میگیرد مادرش را پیدا کند. این جستوجو سفری ماجراجویانه را رقم میزند که در آن مخاطب نهتنها با مشکلات کودکان بیسرپرست آشنا میشود، بلکه از خلال داستان به درکی عمیقتر از هویت و مسئولیت میرسد. فیلم، بدون افتادن در دام شعارزدگی، مسئله کودکان پرورشگاهی را بهعنوان معضلی اجتماعی مطرح میکند و در عین حال، به تجربه زیسته گروهی از مردم ایران، بهویژه نسل جنگ، ارجاع میدهد.
از مادر تا مام وطن
درام فیلم، بهتدریج از جستوجوی فردی به کشفی اجتماعی - ملی تغییر مسیر میدهد. کاراکتر اصلی که در ابتدا تنها در پی یافتن مادرش است، اما در دل حوادث، معنای دیگری از مادر را مییابد: سرزمینی که فرزندانش برای دفاع از آن، از خود گذشتهاند. لحظهای که او در جبهه، مادر خود را از طریق نامهای مییابد، نقطه اوج این مفهوم است. این جایگزینی نمادین مادر با مام وطن، در دل فیلم به شکلی تدریجی و باورپذیر رخ میدهد، نه بهعنوان یک پیام مستقیم، بلکه بهعنوان نتیجهای که از مسیر قهرمان فیلم برمیآید.
خندههای تفهیمکننده، نه هجوآمیز
یکی از ویژگیهای مثبت فیلم، توانایی آن در استفاده از طنز بدون افتادن در دام کمدی سطحی است. در لحظاتی، فیلم با دیالوگها و موقعیتهایی ظریف، مخاطب را میخنداند اما این خنده صرفاً برای تفریح نیست، بلکه ابزاری برای انتقال مفاهیم ارزشمند است. طنز در «بچه مردم» نه به تمسخر منتهی میشود و نه از بار احساسی و دراماتیک فیلم میکاهد، بلکه باعث میشود پیامهای فیلم با تأثیری بیشتر به دل مخاطب بنشیند.
دیالوگی که معنای نام فیلم «بچه مردم» را میسازد
یکی از دیالوگهای کلیدی فیلم که از زبان فرمانده جبهه (با بازی بهروز شعیبی) بیان میشود، مفهومی عمیق را در دل خود دارد:
«اینجا همه بیکس و کاریم، اینجا خودمونیم و خدای خودمون و خاکمون.»
این جمله نهتنها وضعیت جنگ را توصیف میکند، بلکه کلیدی است برای فهم عنوان فیلم. همه آنهایی که در جنگ حضور داشتند، به نوعی «بچه مردم» بودند؛ فرزندانی از دل جامعه که با وجود نداشتن وابستگیهای فردی، برای وطن خود ایثار کردند. این دیالوگ به زیبایی مفهوم فداکاری و ایثار را به تصویر میکشد و باعث میشود که عنوان فیلم معنایی فراتر از یک نام ساده پیدا کند.
اهمیت جان در برابر وطن
«بچه مردم» از آن دسته فیلمهایی است که در عین روایت یک داستان فردی، موفق میشود دغدغهای ملی و انسانی را نیز مطرح کند. این فیلم یادآور رشادتهایی است که در مسیر دفاع از خاک ایران صورت گرفته و نشان میدهد که هویت و تعلق گاهی فراتر از پیوندهای خونی است. این همان جایی است که جان انسان در برابر وطن، معنا پیدا میکند و پرسش نهایی فیلم شکل میگیرد:
«اصلاً چه اهمیتی دارد این جان گرامی در مقابل وطن، این مادر زیبا؛ ایران؟»
یکی از نکات مهم در مورد «بچه مردم» این است که داستان آن کاملاً بر اساس تجربه زیسته یوسف اصلانی، فردی که بیش از ۲۷ سال از زندگی خود را در کنار کودکان بهزیستی گذرانده، نوشته شده است. در مصاحبهای که با اصلانی انجام شد، او تأکید کرد که فیلم توانسته است دغدغههای این کودکان را بهخوبی به تصویر بکشد و روایتی واقعی از زندگی آنها ارائه دهد.
اصلانی معتقد است که این فیلم بخشهایی از واقعیت زندگی بچههای پرورشگاهی را که تاکنون کمتر دیده شده، نمایش داده است؛ از فرارهایشان از مراکز نگهداری گرفته تا سر راه گذاشته شدن، فرزندخواندگی، پس آورده شدن، سوءاستفادههای اجتماعی، بیاعتمادی مردم به آنها و حتی عشقهایی که هرگز فرصت بروز پیدا نکردهاند. او اشاره میکند که این فیلم ترکیبی از صدها خاطره واقعی است که در طول این سالها جمعآوری شده است.
جالب اینجاست که فیلمنامه در ابتدا توسط چندین کارگردان و تهیهکننده رد شد، اما پس از بازنویسی توسط سید علی احمدی، به فیلمی منسجم و اثرگذار تبدیل شد. اصلانی همچنین گفته بود که این فیلم تنها گوشهای از داستانهای واقعی این بچههاست و قصد دارد در آینده این روایتها را در قالب کتاب و سریال نیز ارائه کند.
این تأکید بر واقعیت، باعث شده است که «بچه مردم» نهتنها اثری داستانی، بلکه مستندی سینمایی از زندگی کودکانی باشد که برای بقا جنگیدهاند؛ کودکانی که از یک خانواده بیولوژیکی محروم بودهاند، اما در نهایت، خانوادهای بزرگتر و معنویتر پیدا کردهاند: وطن.
∎