شناسهٔ خبر: 71145746 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: ایبنا | لینک خبر

به بهانه جشنواره فیلم فجر؛

خودآیینی در اقتباس

قم - نباید این نگاه وجود داشته باشد که فیلم‌های اقتباس شده را صرفا به عنوان اثر اقتباسی مورد بررسی قرار داد بلکه باید به عنوان آثاری خودآیین و بازبینی‌های بسط یافته از آثار پیش از خود، مورد بررسی قرار گیرند.

صاحب‌خبر -

سرویس استان‌های خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - یونس عزیزی، داستان‌نویس و پژوهشگر حکمت هنر: در فرهنگ دهخدا اقتباس به فراگرفتن آتش، آتش گرفتن و آتش‌پاره معنا شده است اما اگر بخواهیم تعریف کلی و اصطلاحی از اقتباس ادبی داشته باشیم، اقتباس به این معناست که اثر ادبی را در قالب جدید -مثلا در قالب فیلم- بازآفرینی کنیم، البته ممکن است قالب هم تغییر نکند، مثلاً از یک رمان، رمان دیگری اقتباس و خلق شود اما نکته اساسی این است که نویسنده برداشت تازه‌ای از اثر دارد و نگاه جدید او باعث خلق اثر تازه‌ای می‌شود.

ویلیام اس. باروز نویسنده و هنرمند تجسمی که در طول زندگی‌اش ۱۸ رمان نوشته، می‌گوید: «هرچه باشد، کار دیگر نویسندگان یکی از منابع اصلی کار هر نویسنده است. پس، در به کار بردن آنها تردید به دل راه مده؛ اینکه دیگری ایده‌ای دارد، بدین معنی نیست که تو نمی‌توانی آن ایده را برداری و تغییر تازه‌ای در آن ایجاد کنی. اقتباس‌ها می‌توانند به از آنِ خود کردن‌هایی کاملاً مجاز بدل شوند.»

از این منظر نباید به اقتباس به عنوان اثری تکراری و تقلیدی نگاه شود. بلکه اثر جدید کاملاً مستقل و خودبسنده است، چرا که همراه با رویکردی جدید خلق شده است. شکسپیر داستان‌های فرهنگ خودش را از صفحه کاغذ به صحنه نمایش منتقل کرد و آن‌ها را در مقابل نگاه مخاطب قرار داد. آیسخولوس و دیگران هم داستان‌های آشنایی را در قالب‌های نو بازگو کردند. والتر بنیامین در این زمینه می‌گوید: «داستان‌گویی همیشه هنر تکرار داستان‌هاست».

آنچه مهم به نظر می‌رسد این است که ثانوی بودن به معنای فرعی و بی‌اهمیت بودن نیست و در مقابل متقدم بودن به معنای اصیل یا موثق بودن اثر نخواهد بود. بنابراین نباید این نگاه وجود داشته باشد که آثار اقتباس شده را صرفاً به عنوان اثر اقتباسی مورد بررسی قرار داد بلکه باید به عنوان آثاری خودآیین و بازبینی‌های بسط یافته از آثار پیش از خود، مورد بررسی قرار گیرند.

نکته دیگری که باید به آن توجه داشت این است که تنها با استفاده از رمان‌ها و فیلم‌ها نمی‌توان به فهم اقتباس رسید، و اگر عکس این موضوع فکر کنیم، با تصوری اشتباه مواجه خواهیم شد. هنرمندان عصر ویکتوریا عادت داشتند که هر چیزی را به همه صور ممکن اقتباس کنند. داستان‌های اشعار، رمان‌ها، نمایشنامه‌ها، اپراها و نقاشی‌ها دائماً از رسانه‌ای به رسانه دیگر و سپس دوباره به همان رسانه اول اقتباس می‌شدند.

نکته دیگری که در روش‌های مطالعه اقتباس دیده می‌شود دست گذاشتن روی ایده وفاداری است. این موضوع می‌تواند یکی از انگیزه‌های اقتباس باشد؛ کما اینکه انگیزه‌های دیگری در پس اقتباس نهفته است که از این میان تعداد کمی شامل وفاداری می‌شود. در واقع نسخه‌های مختلف یک اثر در کنار یکدیگر و نه در یک سلسله مراتب عمودی قرار می‌گیرند.

رسانه‌ها و انواع ادبی متفاوتی که داستان‌ها در فرایند اقتباس به آنها تغییر می‌یابند یا از آنها به رسانه‌های دیگر ترجمه می‌شوند، تنها ماهیت صوری ندارند بلکه راه‌های گوناگون درگیر کردن مخاطب را نیز بازنمایی می‌کنند، بنابراین اقتباس پدیده‌ای صرفاً صوری نیست بلکه فرایند نیز هست. نه محصول و نه فرایند اقتباس در خلا قرار ندارند، همگی آنها دارای بافت هستند و به زمان و مکان و جامعه و فرهنگ مشخص تعلق دارند.

هنرمند در اقتباس تلاش می‌کند دست به آفرینشی دوباره بزند و اثر اولیه را به گونه‌ای دیگر بیافریند. در واقع، اثر جدید، دقیقاً همان اثر اولیه نیست بلکه تنها رگه‌هایی از اثر اولیه در آن دیده می‌شود. پایه و اساس بازآفرینی، تخیل است و اثر بازآفریده، اثری مستقل، تازه و بدیع است.

هوشنگ مرادی کرمانی سخنی درباره اقتباس از آثارش که نزدیک به ایده محوری این یادداشت است، دارد. او می‌گوید شما درخت سیبی دارید که میوه می‌دهد. این را هنرمند فرض کنید. بعضی از سیب‌های این درخت کرمو می‌شود و می‌ریزد و بعضی‌ها هم درشت و آبدار است. یک نفر می‌آید سیب‌های خوب را جدا می‌کند و می‌شوید و گاز می‌زند و می‌خورد، یک نفر دیگر از آن مربا درست می‌کند، کس دیگری آن را کمپوت می‌کند، یک نفر آبش را می‌گیرد و می‌خورد، یکی با آن ترشی درست می‌کند و … این سیب باید آن قدر جذاب باشد، درختش درخت خوبی باشد که این چیزها تکانش ندهد.»

در پایان از میان فیلم‌های سینمایی معروف ایرانی می‌توان به فیلم‌های شب‌های روشن ساخته فرزاد موتمن، تنگسیر ساخته امیر نادری، داش آکل ساخته مسعود کیمیایی، ناخدا خورشید ساخته ناصر تقوایی، شازده احتجاب ساخته بهمن فرمان‌آرا، سارا ساخته داریوش مهرجویی و گاوخونی ساخته بهروز افخمی که بر اساس اقتباس ساخته شده‌اند، اشاره کرد.