دومین روز جشنواره با نمایش ۴ فیلم در کاخ جشنواره به پایان رسید؛ با این توضیح که فیلم سینمایی «صنم» به عنوان یکی از آثار بخش خارج از مسابقه جایگزین فیلم «زمانی در ابدیت» به تهیهکنندگی نیکی کریمی شد. روز دوم روز پر رونقی در سه سانس اولیه نبود تا اینکه در سانس چهارم و ساعت ۷ شب، کمدی «آنتیک» باعث پر شدن سالن همایشهای میلاد و صف بستن اهالی سینما برای تماشای این فیلم شد. در ادامه نگاهی اجمالی به ساختار و حال و هوای این چهار فیلم داشتهایم:
«ترک عمیق» و بازیهای درجه یک
اگرچه ترک عمیق امتیازات خوبی در کارگردانی و بازیگری مرد و زن و همچنین برخی ویژگیهای فنی از جمله فیلمبرداری و موسیقی میگیرد اما آنقدر از فیلمنامه کوتاه کشآمدهاش ضربه خورده که نتیجه، فیلمی کسالتبار است که نه مخاطب خاص و نه عام، راضی به تماشایش نمیشوند. فقر عناصر دراماتیک و ضعف منطق در فیلمنامه مثل لحظات حضور آسان پلیس در خانه و سکانس گرفتن اسلحه یک افسر پلیس توسط یک پیرمرد پیزوری از این جملهاند.
ترک عمیق با اینکه دغدغه عمیق شدن و واکاوی روح و روان انسان معاصر را دارد، نتوانسته در تمام مدت زمان خود، همراه کننده عمل کند و نتیجه آن شده که فیلم در روایت خود کشدار درآمده و زیادی مضامین اصلی خود را تکرار میکند.
مضمون فیلم ترک عمیق بحران کهنسالی و عشق و تنهایی است اما آرمان زرینکوب با وجود تلاشهایی که برای پیشبرد داستان زوج فخری و محمود داشته، نتوانسته فیلمی همراهکننده و عمیق با نگاه خود بسازد که ریشه اصلی آن بیشتر در کارگردانی فیلمنامه است.
زرینکوب امتیاز بدی در کارگردانی نمیگیرد چرا که توانسته دلهره و تعلیق را در لحظاتی به تماشاگر منتقل کند و این حس برانگیزی را به تصویر درآورد، بخصوص آنکه ۲ بازیگر فیلم بخصوص رضا بابک درخشان هستند و به راحتی میتوان آنها را نامزد بهترین بازیگر مرد جشنواره دانست.
افسانه سپهر و رونق صنعت انیمیشن
«افسانه سپهر» انیمیشن بلندی به کارگردانی مشترک عماد رحمانی و مهرداد محرابی است که روز گذشته در سانس دوم سینمای رسانهها و منتقدان جشنواره فجر ۴۳ به نمایش در میآید. «افسانه سپهر» داستان پسری است که با کمک یک یوزپلنگ سعی در نجات روستایش از دست اهریمن دارد. این انیمیشن اگر چه براساس ذائقه کودک و نوجوان امروز ساخته شده، اما ریشههایش در داستانها و افسانههای کهن ایرانی است.
قطعاً حضور انیمیشنها بر اینکه هر سال تعداد و کیفیت محصولات انیمیشن بالا میرود تاثیر دارد در جشنواره فجر به نظرم بسیار موثر است؛ اما اینکه درست مانند دیگر آثار سینمایی مورد ارزشگذاری قرار داده شوند و جایگاه خود را داشته باشند، بسیار مهم است و نبود این نگاه انیمیشن را کمی از آن صنعت حرفهای سینما دور میکند، به خصوص که امسال انیمیشنها با بخشهای دیگر رقابت نمیکنند. در حالی که انیمیشنها در بسیاری از بخشها مثل موسیقی، تدوین و بخشهای هنری دیگر قابلیت رقابت با دیگر آثار را دارند.
صنم و سینما نابلدی
فیلم «صنم» در دومین روز از چهل و سومین جشنواره فیلم فجر به جای فیلم «زمانی برای ابدیت» اکران شد. به طور کل برای نوشتن از فیلم «صنم» نیازی نیست به سینما و مختصات آن رجوع کنیم. چرا که هیچ سوژهٔ سینمایی در این کار یافت نمیشود.
شایسته آن است که با یک تیزر یا شاید هم موزیک ویدئو قیاس شود. البته اگر قیاس را آغاز کنیم، باز هم نمیتوانیم به نکات قابل بحث و توجه برسیم. از بس همه چیز فشل و ابتر است. یکی از موقعیتها را تحلیل کنیم. «صدای نوایی به گوش میرسد. آتشی برپاست». دوربین گیج و سرگردان آتش را سوژه قرار داده است. این موقعیت چه داستانی برای گفتن دارد؟ چه سوژه یا موضوعی را مطرح کرده است؟ با توجه به آنچه در ابتدای فیلم برای مخاطب نوشته شد، «صنم» دغدغه زیست محیطی دارد. کدام محیط؟ کدام زیست؟ وقتی هیچکدام یک از این الفاظ در قامت یک گزاره قابل درک و دریافت ساخته نشده است، چرا باید دغدغه فیلمساز به مخاطب منتقل شود؟ پاسخ به این پرسشها از قد فیلم بلندتر است.
آنتیک و رانت راه رفتن روی خط قرمز
آنتیک خیلی زود دستش برای مخاطب رو میشود وقتی که مدام از این شاخه به آن شاخه میپرد و شوخیهای دمدستی و تکراری را جای قصهگویی و شخصیتپردازی تحویل مخاطب میدهد. تا آخر هم مشخص نمیشود فیلم قرار است درباره انسانیت باشد یا عشق، از کلاهبرداری میگوید یا امامزاده قلابی؟! فیلمی که تنها با ریتم تند، شوخیهای کلامی و اتکا به حضور پژمان جمشیدی به عنوان پولسازترین بازیگر فیلمهای کمدی این سالها و نه لزوماً کمدین، الگوی رواییاش شکل گرفته است.
آنتیک وصله ناجور جشنواره فجر امسال بود، نه اینکه جایگاه فیلم کمدی جشنواره نیست و فستیوال جای کشف استعداد و نخبههاست؛ بلکه بدین خاطر که فیلم هرگز از سطح فیلمهای کمدی روی پرده این سالها بالاتر نمیرود و در خیلی ابعاد سخفیف و نازل است.
آنتیک دل به پژمان جمشیدی خوش کرده که با این فیلم کاملاً نشان داد دورهاش گذشته است، جمشیدی آشکارا به تقلید نقشهای قبلی خود بخصوص دینامیت پرداخته و اکتها و اداهایش به شدت آن فیلم را تداعی میکند.
پیوند آنتیک و دینامیت به حضور تکراری جمشیدی ختم نمیشود و در این فیلم نیز همچون فیلم اطیابی بحث برخی باورهای دینی مذهبی مطرح شده که بدون شک قابل طرح و بحث از طرف همه فیلمسازان نیست؛ در نتیجه از نظر ایده و محتوا،برخی آنتیک را یک فیلم رانتی میدانند که روی خط قرمزهایی راه میرود که بقیه امکان آن را ندارند.