در گذشته، ساندویچهای سادهای مانند کتلت، سیبزمینی و تخممرغ، محبوبترین گزینهها بودند. در آن زمان، سوسیس و کالباسهای دودی و ترکیبی به این شکل که امروز میشناسیم وجود نداشتند و تنوع غذایی بسیار محدودتر بود. به یاد دارم که برای خرید یک ساندویچ از یک ساندویچ فروشی محلی، باید حداقل ۴۰ دقیقه در صف میایستادیم. این صبر و انتظار به نوعی بخشی از تجربه خرید ساندویچ بود.
ساندویچهای قدیمی با نان محلی، پیاز و جعفری، به شیوهای ساده و دلنشین تهیه میشدند. این ساندویچها معمولاً در کاغذ کاهی پیچیده میشدند و خوردن آنها به صورت سرپایی، با یک شیشه نوشابه در دست، حس و حال خاصی داشت.
امروز با پیشرفت تکنولوژی و تغییرات در سبک زندگی، ساندویچها به شکلهای پیچیدهتری درآمدهاند. رستورانها با استفاده از روشهای نوین پخت و ترکیب مواد اولیه مختلف، ساندویچهایی با طعمهای متنوع و جذاب ارائه میدهند. اما آیا واقعاً میتوانیم لذت و سادگی ساندویچهای قدیمی را با این ساندویچهای مدرن مقایسه کنیم؟ شاید این ساندویچهای جدید از نظر طعم و ظاهری جذابتر باشند، اما حس نوستالژیک و سادگی ساندویچهای قدیمی همیشه در یاد ما باقی خواهد ماند.
قدیمیترین ساندویچی شهر کاشمر همچنان در میدان مرکزی فعالیت دارد که با حدود ۵۱ سال فعالیت همچنان با همان سبک و سیاق سنتی و قدیم کار خود را ادامه میدهد، نیمکت و میز فلزی و یخچال بزرگ ویترینی خوابیدهاش هنوز هست، روی میز کارش که ساندویچها را برای مشتریها میپیچد و مغازهاش به ۲۰ متر هم نمیرسد، فر طبخ پشت سرش است، برای اینکه بوی روغن در مغازه نپیچد فن قوی را روشن میکند که به یکباره سکوت مغازه را میشکند.
مدیر این ساندویچی که اکنون ۶۵ سالگی را پشت سر میگذارد سال ۱۳۵۱ از شفیعآباد به کاشمر مهاجرت میکند و همزمان با ادامه تحصیل برای کسب درآمد نوبت صبح در خیاطی و عصر در مطب خانم دکتر آموزگار که اولین متخصص زنان کاشمر بود ویزیت دریافت میکند.
سید محمدرضا سلیمانی با بیان اینکه آن زمان ویزیت پزشک ابتدا ۶ تومان و پس از مدتی به ۸ تومان افزایش یافت، افزود: حتی یک عده از بیماران که میآمدند و پول برای پرداخت نداشتند ویزیت نسیه داشتیم که در نوبت بعدی برایمان میآوردند و خانم دکتر هم میخواست که با این افراد همکاری کنیم.
وی افزود: با توجه به فعالیت در مطب، خیاطی را رها کردم و در یک داروخانه مشغول شدم، ناگفته نماند که در آن زمان سه داروخانه در شهر بیشتر نداشتیم.
این ساندویچ فروش گفت: کار و فعالیتم آن زمان در محدوده هیئت علی اصغری فعلی بود، کنار داروخانهای که کار میکردم یک راهروی باریکی بود که آخرین نماینده کاشمر در قبل انقلاب آنجا زندگی میکرد، در آن راهرو یک تزریقاتی هم فعالیت داشت که علاوه بر تزریق آمپول دندان میکشیدند و پر میکردند. کار مردم را فقط با ۵ تا سرنگ راه میانداختند پس از هر تزریق آنها را میجوشاندند و برای فرد دیگر استفاده میکردند. بالاتر از تزریقات، یک اغذیهفروشی به نام اغذیه فرانکفورت بود که روبروی پاساژ بسیج فعلی قرار میگرفت.
وی که صبحها برای خوردن صبحانه به این اغذیه فروشی میرفت، گفت: آن زمان از سوسیس و همبرگر و کالباس خبری نبود، به مرور علاقهمند این کارشان شدم، چند ماهی به انقلاب بود که از آن تزریقاتی بیرون آمدم، هرچند تا مدتی بیکار بودم اما در ابتدای انقلاب با توجه به رفت و آمدم به اغذیه فروشی تا حدودی کار یاد گرفته بودم. آن زمان سال ۱۳۵۷ با فرد دیگری همین ملکی که هنوز هم دارم، به شراکت برای کار ساندویچی به مبلغ ماهیانه ۱۳۰۰ تومان اجاره کردم.
شروع به کار با ساندویچ کتلت
سلیمانی همانطور که کنار من روی نیمکت فلزی نشسته بود و خاطرات را مرور میکرد، گفت: به نسبت گذشته زندگیها بسیار متفاوت شده، جوانان اصلاً درک نمیکنند. شروع به کارم با ساندویچ کتلت بود و بعدش تخممرغ و لوبیا و کوکو اضافه شد، کالباس اولش بود و هنوز از سوسیس و همبرگر خبری نبود.
وی گفت: مشتریهایم بیشتر کتلت درخواست میکردند، آن زمان کاهو و کلم نبود و در ساندویچها پیاز خلالی و جعفری میگذاشتم و قیمت ساندویچ کوچک ۱۲.۵ قِران و ساندویچ بزرگم ۲۵ قِران و نوشابه شیشهای هم ۶ قِران بود که فراموش نمیکنم روز اول کارم ۱۵ تومان فروش داشتم.
وی با اشاره به اینکه در حال حاضر بیش از ۱۰۰ ساندویچی و اغذیه در شهر داریم، اظهار کرد: پس از فعالیت من ساندویچی دیگری در ابتدای خیابان سلمان فارسی و بعد از آن در میدان باغمزار فعال شد. کنار بانک سپه پیرمردی داشتیم به نام علی الاده که جغور بغور درست میکرد و با نوشابه به ۱۰ شاهی میفروخت.
این ساندویچ فروش افزود: آن زمان رستورانهای خوبی هم داشتیم، چلوکبابی اول خیابان مدرس فعال بود که فقط قورمهسبزی داشت، دور میدان مرکزی از نای فرشه مسافران را غذا میداد، بعد از اینها یک بازنشسته ارتش هم بود که در خیابان خاکی در زیرزمین ۳ در ۴ فعالیت داشت و غذا در خانه درست میکرد و میآورد ولی طعم غذایش خیلی خوب بود. بعد از اینها فردی از خرمآباد بردسکن اول خیابان فاطمیه یک چلویی باز کردند کم کم تعدادمان زیاد شد به طوری که الان به بیش از ۱۰۰ واحد رسیدهایم.
سلیمانی افزود: چون آن زمان بیش از ۷۰ درصد مشتریهایم خانمهایی که از روستاها میآمدند بودند برای راحتیشان در کنار مغازه پردهای نصب کرده بودم و نیمکت گذاشتم تا به راحتی بتوانند ساندویچ را بخورند.
گرچه اوایلی که کالباس آمده بود چرب و خوشمزه بود و مثل الان خشک نبود ولی ذائقه مشتریها هنوز نمیپسندید و همان کتلت را درخواست میکردند تا اینکه کالباس جای خود را در بین مشتریها باز کرد. کالباس را به صورت خام و سرخ شدنی و حتی با تخممرغ درست میکرد و به مشتریها میداد.
این ساندویچ فروش گفت: بعد از مدتی سوسیس و همبرگر هم به نوع ساندویچها اضافه شد برای تهیه و خرید مواد هر هفته با ژیانی که قسطی به ۱۸ هزار تومان خریده بودم به نیشابور میرفتم، آن زمان محصولات تهران را به نیشابور میآوردند، پس از آن نمایندگی در تربتحیدریه فعال شد و چون نزدیکتر بود به آنجا میرفتم و اکنون حدود ۱۸ سالی میشود که مواد اولیه را از کاشمر تهیه میکنم.
نوشابه فقط شیشهای
وی بیان کرد: پس از مدتی مرغ را هم در ساندویچهایم استفاده کردم، آن زمان مرغ کم بود و فقط یک مرغ فروشی در کاشمر بود که برایم میآورد. نوشابه هم فقط پپسی آن هم شیشهای محبوب مشتریها بود، طعم خاصی داشت و از برندهای دیگر جلوتر بود.
سلیمانی گفت: چون مبلغ نوشابه بیشتر از ساندویچ و تعدادش هم در کاشمر کم بود اما نوشابه بدون ساندویچ نمیدادیم، نوشابه شیشهای محبوبیت خاصی داشت؛ گرچه در حمل و نقل آن اذیت میشدیم ولی محبوب جوانان بود چون میآمدند و سر باز کردن نوشابه شرط بندی میکردند. سر نوشابه را که باز میکردند و میپرید بالا یک طرف چوبپنبه داشت و سر شمارهای که زیر آن بود شرط میبستند هرکس شماره بالا یا پایینی داشت یک نوشابه اضافه از دوستانش میگرفت.
وی گفت: زمانی نوشابه کم شد شبها ساعت ۱۰ شبانه میرفتیم چند جعبه میگرفتیم و در مغازه پنهان میکردیم، برای حل این مشکل از خیابان دادگستری دوغ تهیه میکردم و نعناع میزدم بعد از شستن شیشههای نوشابه آنها را پر دوغ میکردم و به مشتریها میدادم در واقع باید بگویم نوشابه به قیمت خون بود، صبحها مغازهام همیشه شلوغ بود و الان هم کار صبح هم بیشتر از عصر و شب است.
ساندویچ ۲۵ قِران
این مغازه دار گفت: زمانی مشتریها تا ۴۰ دقیقه درب مغازه صف میکشیدند تا نوبت دریافت ساندویچشان شود، آن زمان ۲۵ قِران ساندویچ میفروختم درآمدش بیشتر از الان بود.
وی با بیان اینکه حتی مدارس هم از من ساندویچ میگرفتند، گفت: آن زمان اولین نانوایی نان باگت در کاشمر راهاندازی شد، اما کسی استقبال نکرد و بسته شد و فقط نان معمولی میخواستند و الان هم نان معمولی دارم و اگر کسانی که درخواست کنند چند تا نان باگت میگیرم و ساندویچ با نان باگت برای آنها درست میکنم، زمانی حتی برای تهیه نان مشکل داشتیم که مجبور بودم صبح سحر به نانوایی بروم.
سلیمانی با بیان اینکه ساندویچی هنر خاصی میخواهد، گفت: نان لقمه کردن آسان است ولی هرکسی را بهر کاری ساختهاند، کارمان سختیهای خاص خودش را دارد، هیچ وقت آسایش و آرامش نداریم، ۵ صبح تا ۲ و ۴ عصر تا ۱۱ شب مشغولیم.
او که توانست در سال ۷۱ مغازهاش را با یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان خریداری کند، همچنان توانسته سنت قدیم خودش را حفظ کند و مشتریهای خاص خودش را هم دارد.
به هر حال، این تغییرات نشاندهنده تحولات فرهنگی و اجتماعی ماست. نسل جدید شاید نتواند به خوبی این تجربههای شیرین و سادگی دوران گذشته را درک کند. این روزها همه چیز ماشینی شده. زندگی در گذشته، بسیار متفاوت و سادهتر بود و در مقایسه با امروز بسیار لذت بخشتر و بی دغدغهتر؛ چه بر ما و احساس ما گذشته؟
انتهای پیام