شناسهٔ خبر: 71139539 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: ایبنا | لینک خبر

معرفی مجموعه سرزمین ملایر _۲

تاریخچه کهندژ گوراب و دشت ملایر در داستان ویس و رامین

همدان - در جلد دوم مجموعه پنج جلدی سرزمین ملایر به پژوهش ادبی - تاریخی در نامیابی کهندژ گوراب و دشت ملایر در داستان ویس و رامین پرداخته شده و نویسنده‌ مصمم است که پژوهشگران زیادی معتقدند سراینده داستان ویس و رامین، فخرالدین اسعد کرکانی اهل روستای کرکان ملایر است.

صاحب‌خبر -

‌سرویس استان‌های خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): پس از رونمایی مجموعه پنج جلدی سرزمین ملایر نوشته حسن رضا رفیعی که آذر ماه امسال رونمایی شد، بر آن شدیم که به معرفی جلدهای پنجگانه این مجموعه ارزشمند به صورت جداگانه بپردازیم تا علاقمندان به کتب تاریخی اشراف کاملی نسبت به این کتاب‌ها پیدا کنند.

جلد دوم مجموعه پنج جلدی سرزمین ملایر، پژوهشی ادبی - تاریخی در نامیابی کهندژ گوراب و دشت ملایر در داستان ویس و رامین است که به چکیده مطالب آن اشاره می‌شود:

ویس و رامین داستانی عاشقانه از دوره اشکانیان است که فخرالدین اسعد آن را در بیش از نه هزار بیت شعر از زبان پهلوی به زبان فارسی ترجمه کرده و سروده است.

این منظومه نخستین اثر غنایی در ادبیات فارسی است که سرمشق کسانی همچون: نظامی گنجوی، وحشی بافقی، عبدالرحمان جامی و امیر خسرو دهلوی در سرایش داستان‌های عاشقانه‌ای همچون: خسرو و شیرین، لیلی و مجنون، یوسف و زلیخا و شیرین و فرهاد بوده است.

وقایع داستان عمدتاً در دو محدوده جغرافیایی خراسان بزرگ و سرزمین پهلو یعنی گوراب، ماه‌آباد، همدان، دینور، نهاوند و دشت ملایر اتفاق افتاده است و در این داستان ۳۵ بار از نامواژه گوراب استفاده شده است.

مینورسکی پژوهشگر روسی در اوایل سده بیستم معتقد است که گوراب داستان ویس و رامین همان گوراب موجود در دولت‌آباد ملایر است.

شخصیت‌های داستان به جز شاه موبد مروی و برادرش رامین که خراسانی هستند از جمله: ویس و پدرش قارن نهاوندی، مادرش شهرو و برادرش ویرو که ویروگرد (بروجرد کنونی) منسوب به او است، گل و مادرش گوهر گورابی و پدرش رفیدای همدانی و…همه و همه اهل سرزمین پهلو با محوریت همدان و مرکزیت گوراب در سرزمین ماه‌آباد یا ملایر امروزی هستند، بنابراین در تخصیص و تعلق داستان به گوراب و دشت ملایر تردیدی نیست.

چون داستان پیش از اسلامی و مربوط به دوره زرتشتی‌گری ایران است و بسیاری از رخدادهای آن کاملاً عریان و با موازین و قواعد اسلامی سازگاری ندارد، این کتاب نسبت به داستان‌های دیگر مهجورتر و ناشناخته‌تر مانده است.

نکته دیگر در تایید داستان به محدوده جغرافیایی ملایر واژه‌های به کار رفته در آن است که با وجود قریب هزار سال از سرایش آن هنوز به همان صورت در گویش ملایری به کار می‌رود، مانند: زمی به جای زمین، پول به جای پل، گل خیری به جای گل خطمی و اصطلاح علت گشادن به جای عادت ماهانه زنان و...

نه تنها نگارنده بلکه پژوهشگران زیادی عقیده دارند که سراینده داستان ویس و رامین فخرالدین اسعد کرکانی اهل روستای کرکان در حدود ۱۰ کیلومتری شهر کنونی ملایر در مسیر این شهر به همدان است و به هیچ وجه گرگانی نیست.

دلایل این ادعا عبارتند از: دیدگاه منفی او درباره گرگان و گرگانی، استفاده از اصطلاحات ملایری در داستان، تسلط او بر جغرافیای مکانی و توصیف عرف و عادات رایج در میان مردم منطقه و نبود هیچ رد و نشانی از او در گرگان.

وانگهی گرگان کنونی تا دوره رضاشاه پهلوی استرآباد نام داشته و گرگان نبوده است که فخرالدین اسعد به آن تعلق داشته باشد، گرگان (جرجان کهن) در محل گنبد کاوس کنونی بوده است.

اولین کسی که فخرالدین اسعد را کرکانی و ملایری می‌داند جواد جعفری در کتاب ملایر و مردم آن چاپ ۱۳۴۸ و بعد از او دبیر فرهیخته سید علی محمدرضایی جواهری، روحانی دانشمند شادروان عبدالکریم ترابی، پروفسور داریوش فرهود پدر دانش ژنتیک ایران در کتاب ۱۰ جلدی ایران فرهنگی و بسیاری دیگر از جمله نگارنده که با تحقیق به این مهم دست یافته است.

خوشبختانه با راهنمایی مرحوم ترابی ردی از مزار این شاعر در ملایر یافته‌ام که امیدوارم مسئولان شهرستان و میراث فرهنگی آن را تثبیت کنند.

در روستای حسین‌آباد ناظم تفرجگاه و زیارتگاهی به نام بابا فخرالدین وجود دارد که به احتمال قریب به یقین مدفن فخرالدین اسعد است.

زیست این شاعر دوره سلجوقی در عصری است که کاربرد واژه بابا جلوی نام اهل فرهنگ رایج بوده است: باباطاهر، بابا لقمان سرخسی، بابا کوهی شیرازی، بابا افضل کاشانی، بابا فغانی و ده‌ها بابای دیگر.

در تعلق داستان به ایران کهن و کهن سرزمین پهلو و ملایر و گوراب همین بس که پیشینه دژ گوراب به ۴۵۰۰ تا ۴۷۰۰ سال پیش از میلاد یعنی حدود ۷۰۰۰ سال پیش باز می‌گردد و این دژ را می‌توان سیلک دوم ایران بزرگ و دیرین دانست.