به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا، کودکان، در ایران مدام از فرزندآوری گفته می شود، اما سیاستگذاری ها برای فرزندآوری و رشد کودکان و کاهش آسیب های آنها چگونه است؟
آسیبپذیرترین اعضای جامعه، اغلب در سیاستگذاریهای کلان به حاشیه رانده میشوند. در ایران، برخی مسائل مرتبط با کودکان همچنان به عنوان چالشهای حلنشده باقی ماندهاند. از تأثیر فضای مجازی تا ازدواج در سنین پایین و حق آموزش، موضوعات حساسی که نهتنها نگرانی داخلی بلکه واکنشهای بینالمللی را نیز برانگیختهاند.
فصل اول: اعتیاد دیجیتال یا انقلاب سواد رسانهای؟
با دسترسی روزافزون کودکان به اینترنت و شبکههای اجتماعی، نگرانیها در مورد تأثیر این فضا بر رشد ذهنی و روانی آنان افزایش یافته است. والدینی که زمانی تلویزیون را تهدیدی برای فرزندانشان میدانستند، امروز در برابر قدرت بیحدوحصر الگوریتمهای فضای مجازی درماندهاند.
مریم، مادری ۳۵ ساله، در گفتوگو با خبرنگار رکنا میگوید: «فرزندم تنها ۹ سال دارد اما بیشتر از من با تکنولوژی آشناست. از طرفی نمیخواهم از جهان عقب بماند، از طرفی هم نگران محتوای نامناسب و تأثیرات آن هستم.»
کارشناسان حوزه روانشناسی کودک بر اهمیت آموزش سواد رسانهای تأکید دارند. با این حال، سیاستهای سختگیرانه فیلترینگ و محدودیتهای اینترنتی که در ایران اجرا میشوند، راهحلی بلندمدت نیستند و حتی میتوانند اثر معکوس داشته باشند.
فصل دوم: ازدواج کودکان
در حالی که بسیاری از کشورها سن قانونی ازدواج را به ۱۸ سال رساندهاند، در ایران همچنان ازدواج در سنین پایین رخ میدهد. طبق آمار رسمی، در سالهای اخیر هزاران دختر زیر ۱۵ سال ازدواج کردهاند. این پدیده بهویژه در مناطق روستایی و سنتی ریشهای عمیق دارد.
سمیه، دختری که در ۱۳ سالگی مجبور به ازدواج شده، داستان خود را چنین به رکنا روایت میکند: «فکر میکردم هنوز باید بازی کنم، اما ناگهان عروس شدم. درس و مدرسه تمام شد، و بعد از آن چیزی جز خانهداری برایم باقی نماند.»
مدافعان حقوق کودک بارها خواستار اصلاح قوانین برای جلوگیری از ازدواج کودکان شدهاند.
فصل سوم: حق آموزش برابر؛ کابوس کودکان بیشناسنامه
یکی دیگر از چالشهای بزرگ، مسئله عدالت آموزشی است بخصوص برای کودکان بیشناسنامه است که بهویژه در مناطق مرزی به چشم میخورد.
حسین، پسری ۱۰ ساله که شناسنامه ندارد، میگوید: «دلم میخواهد مثل دوستانم به مدرسه بروم، اما میگویند شناسنامه ندارم و نمیشود. این مدرسه نرفتن یعنی آینده نام مشخص و از روی ناچاری به سوی خلاف و تخلف رفتن»
ضرورت تغییر در نگرشهای فرهنگی و قانونی در مورد حقوق کودکان
البته باید تاکید داشت که مسائل کودکان در ایران تنها به این سه مورد محدود نمیشود. دکتر علیرضا شریفی یزدی- آسیب شناس در گفت و گو با خبرنگار رکنا در خصوص چالش های امروز و فردای کودکان ایران در این سه بخش اینگونه گفت:واقعیت امر این است که در حوزه کودکان، همانند بسیاری از دیگر حوزهها، با مشکلات عملکردی متعددی مواجه هستیم. این مشکلات عمدتاً به آموزش و پرورش بر می گردد. در این وضعیت، آموزش و پرورش بهعنوان دستگاه اصلی و رسمی که باید برنامهریزیهای لازم را انجام دهد، میبایست بهطور مؤثر در این راستا فعالیت کند. در حال حاضر، مهدکودکها که پیشتر تحت نظارت بهزیستی بودند، به آموزش و پرورش منتقل شدهاند که این خود گامی مهم در جهت بهبود وضعیت است.آموزش و پرورش باید بهعنوان نهاد اصلی، برنامهریزیهایی را برای تضمین عدالت آموزشی و همچنین پروتکلهای مناسب در فضای دیجیتال و سایبری بهطور مؤثر تدوین و اجرایی کند. با این حال، این نهاد با مشکلات عدیدهای روبهروست و حتی قادر به رفع نیازهای روزمره و روتین خود نیز بهطور صحیح نیست. دلایل این مشکلات شاید از موضوع بحث شما خارج باشد، اما سوال اصلی این است که آیا این دستگاه توانایی لازم برای حل چالشهایی که به آنها اشاره شد و چالشهای دیگر، بهویژه در زمینه فضای دیجیتال، را داراست؟ پاسخ این است که خیر!آموزش و پرورش هنوز در شیوههای سنتی تدریس، معلممحور و مبتنی بر کتابهای درسی که محتوای آنها ارتباط کمی با زندگی امروز کودکان و نوجوانان دارد، گرفتار است. طبیعی است که در چنین شرایطی، پیشبینی وضعیت موجود امری ساده خواهد بود، چرا که شاهد فرار دانشآموزان از مدارس و بیعلاقگی آنها به درسها هستیم. این دانشآموزان احساس میکنند آنچه میآموزند نهتنها به درد زندگیشان نمیخورد، بلکه از علم روز فاصله زیادی دارد. بنابراین، این وضعیت کاملاً قابل پیشبینی است.
90درصد ورودی های دانشگاه از مدارس غیرانتفاعی در شهرهای بزرگ هستند
دکتر شریفی یزدی با گفتن از اینکه سیستم آموزشی ما نوعی سیستم حذفی است گفت: بهطوری که میلیونها دانشآموز وارد سیستم آموزشی میشوند ولی خروجیهای آموزشی نشان میدهند که تقریباً ۸۵ تا ۹۰ درصد ورودیهای دانشگاهها در رشتههایی با تقاضای بالا، همچون پزشکی و دندانپزشکی، از مدارس غیرانتفاعی هستند که عمدتاً در شهرهای بزرگ واقع شدهاند. علیرغم تمام تلاشها و تنظیمات صورتگرفته، از جمله تخصیص ضریب و سهمیههای مختلف، هنوز نتوانستهایم عدالت آموزشی را بهطور کامل برقرار کنیم.
بیش از 80 درصد نخبگان ایران در کشورهای دیگر مشغول به کار هستند
وی در ادامه با بیان اینکه مشکل اساسی ما در گام اول این است که هنگامی که میگوییم فرزندآوری امر مثبتی است، ولی برنامهای مشخص برای آن نداریم افزود: در نهایت به وضعیتی مشابه آنچه که در سطح جامعه مشاهده میشود، خواهیم رسید. در حال حاضر، کمتر از نخبگان توانستهاند از این وضعیت عبور کنند و این امر بیشتر به کمک توانمندیهای فردی یا حمایتهای خانوادگی آنها بستگی دارد. در حال حاضر، بیش از ۸۰ درصد از دانشآموزان نخبه کشور ما در کشورهای استرالیا، کانادا، نیوزلند، آمریکا، ژاپن و کره و دیگر کشورهای اروپایی مشغول به تحصیل و کار هستند.
کودک همسری نه تنها به آموزش و پرورش که به دستگاه های مختلف مربوط است
دکتر شریفی یزدی در خصوص موضوع کودک همسری با تاکید بر اینکه این مسأله پیچیدهتر است توضیح داد: این مسأله نه تنها به آموزش و پرورش بلکه به دستگاههای مختلف دیگر نیز مربوط میشود. آموزش و پرورش باید آمادگیهای لازم را برای مقابله با این پدیده فراهم کند، اما توجه به این نکته ضروری است که دیگر دستگاهها نیز باید بهطور مؤثر وارد عمل شوند زیرا این مسئله بیشتر فرهنگی و اقتصادی است.
ثبت 30 هزار کودک همسری در کشور در سال گذشته
این آسیب شناسی اجتماعی گفت: طرف اول این مسأله قوه محترم قضائیه است و طرف دیگر سازمان بهزیستی. با این حال، ریشه اصلی پدیده کودک همسری در کشور ما، علاوه بر ابعاد قانونی، یک بحث فرهنگی و اقتصادی است که با یکدیگر گره خوردهاند. هنگامی که این دو مسأله با یکدیگر درهم میآمیزند، موضوع پیچیدهتر میشود. بر اساس گزارشها، در سال گذشته بیش از ۱۵ هزار کودک همسری در کشور ثبت شده است و برخی آمارها نشان میدهند که این تعداد ممکن است حتی تا ۳۰ هزار نفر افزایش یابد.
حدود ۴ هزار مادر کودک وجود دارند که سن آنها زیر ۱۵ سال است
شریفی یزدی با اعلام اینکه در این میان، حدود ۴ هزار مادر کودک وجود دارند که سن آنها زیر ۱۵ سال است ادامه داد: این وضعیت نهتنها از جنبه فیزیولوژیک بلکه از جنبه روانی نیز یک فاجعه به شمار میرود. با این حال، متأسفانه هنوز افرادی هستند که از این پدیده حمایت کرده و تلاش میکنند آن را توجیه کنند. برای حل این معضل، نیاز به تحقیقاتی دقیق و منظم داریم که آسیبهای ناشی از کودک همسری را برای خود کودک روشن کند و مشخص کند که این پدیده چگونه ممکن است خانوادهها را در دنیای معاصر و در معرض رسانههای نوین با مشکلات بیشتری مواجه سازد. بسیاری از این کودکان پس از رسیدن به سنین بزرگتر و کسب عقلانیت، یا طلاق رسمی میگیرند، یا طلاق عاطفی به وجود میآید که باعث بروز تضادهای درونی در خانوادهها میشود و گاهی به انحرافات اخلاقی و اجتماعی میانجامد. این فرآیند مسألهای پیچیده و طولانی است که نیاز به توجه فوری دارد.
شریفی یزدی با اشاره به این مهم که این وضعیت نشاندهنده ضرورت گفتوگو و مناظرهای جدی میان طرفداران و مخالفان کودک همسری است ادامه داد: ت پیامدهای این پدیده بهطور دقیقتر باید درک شود.
تبعیض در دنیای کودکان پسر و دختر ایران
دکتر شریفی یزدی در خصوص اینکه شرایط کودکان پسر و دختر در ایران دچار تبعیض است یا خیر گفت: واقعیت این است که ما در کشوری مردسالار زندگی میکنیم و هرچقدر هم که بخواهیم ادعا کنیم که در دوره گذار هستیم و چنین مسائلی دیگر وجود ندارد، حقیقت این است که برخی قوانین و سنتها هنوز این تبعیضها را تایید میکنند. آداب و رسوم، سنتها و حتی برخی از قوانین، دختران و زنان را بهعنوان شهروندان درجه دو میشناسند. متأسفانه این واقعیت در بسیاری از نقاط کشور کاملاً مشهود است و در ساختار اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی ایران، این تبعیضها بهطور بارز دیده میشوند. گرچه در سالهای اخیر تلاشهایی برای بهبود وضعیت زنان و دختران صورت گرفته است، اما هنوز در بسیاری از بخشها تغییرات واقعی مشاهده نمیشود.
دختران فشار سنگینتری را تجربه میکنند
دکتر شریفی یزدی با برگشت به مبحث کودک همسری در کشور گفت:در زمینه کودک همسری، دخترانی که تحت این فشار قرار میگیرند، آسیبهای زیادی متحمل میشوند. این به این معنی نیست که پسرها آسیب نمیبینند، اما دختران به دلیل نارساییهای روانی و جسمی برای ایفای نقش همسری، آسیبپذیرترند. زمانی که خانوادهها تصمیم میگیرند که کودک خود را در سنین پایین به ازدواج بفرستند، معمولاً از آنها خواسته میشود که نقش مادری را نیز ایفا کنند، که این امر فشار زیادی بر آنها وارد میکند. در چنین شرایطی، اگر بخواهیم فشارها و دشواریها را بین پسر و دختر تقسیم کنیم، باید بگوییم که دختران فشار سنگینتری را تجربه میکنند. در زمینه آموزشی نیز تفاوتهای زیادی بین دختران و پسران وجود دارد. در مناطق شهری و برخوردار، این تفاوتها کمتر محسوس است، زیرا بیشتر به وضعیت اقتصادی خانواده بستگی دارد. در این مناطق، عدالت آموزشی کمتر مطرح است. اما در مناطق روستایی، عشایری و در طبقات فرودست جامعه، تمایل بیشتری برای اختصاص امکانات آموزشی به پسران وجود دارد. در این مناطق، پسران معمولاً از فرصتهای آموزشی بیشتری برخوردارند، در حالی که دختران به دلیل محدودیتهای فرهنگی و اقتصادی از این امکانات محروم میشوند.