شناسهٔ خبر: 71134998 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: جوان | لینک خبر

شهید حجت‌الاسلام سیدمحمدکاظم دانش در آیینه یک پژوهش نو انتشار

از «دزفول تا سرچشمه» همراه با یک جهادگر

اثری که هم اینک در معرفی آن سخن می‌رود، به بازخوانی زیست فردی و اجتماعی شهید حجت‌الاسلام سیدمحمد کاظم دانش از شهدای فاجعه ۷ تیر ۱۳۶۰ پرداخته است

صاحب‌خبر -

جوان آنلاین: اثری که هم اینک در معرفی آن سخن می‌رود، به بازخوانی زیست فردی و اجتماعی شهید حجت‌الاسلام سیدمحمد کاظم دانش از شهدای فاجعه ۷ تیر ۱۳۶۰ پرداخته است. این پژوهش از سوی دکتر غلامرضا درکتانیان انجام شده و انتشارات سوره مهر به انتشار آن همت گماشته است. تارنمای ناشر در توضیحی بر محتوای این کتاب، چنین آورده است: «موضوع این کتاب، زندگی و مبارزات شهید حجت‌الاسلام سید محمد کاظم دانش است. شهید حجت‌الاسلام سیدمحمد کاظم دانش از علما و روحانیان مؤثر در پیروزی انقلاب اسلامی و برقراری نظام برآمده از آن بود که از سوی منافقین در حادثه هفتم تیر ۱۳۶۰، در مقر حزب جمهوری اسلامی همراه ۷۱ تن دیگر از مسئولان نظام به درجه رفیع شهادت نائل آمد. کتاب از دزفول تا سرچشمه که خاطراتی از حجت‌الاسلام شهید سید محمدکاظم دانش است، از تولیدات این حرکت ملی در حوزه هنری خوزستان است که از سال ۱۳۹۶ کار مطالعه، پژوهش، تدوین و نگارش آن به همت دکتر غلامرضا درکتانیان آغاز شد. نویسنده این کتاب از نویسندگان و از پژوهشگران حوزه تاریخ معاصر استان است که آثار متعدد دیگری نیز در کارنامه ایشان دیده می‌شود. ایشان با حوصله و صبر مثال‌زدنی خود، توانستند ابعاد مختلف سیره حیات و مبارزات و فعالیت‌های این شهید والامقام را به تصویر بکشند....» 
در بخشی «از دزفول تا سرچشمه»، در باب منش نیاکان شهید دانش آمده است: «اجداد شهید حجت‌الاسلام سیدمحمدکاظم دانش از خادمان شرع نبوی بودند که در مواقع بحرانی در کنار مردم بوده و به فراخور موقعیت خود برای کمک به مردم شتافته‌اند. پدربزرگ او به روایت شاهدان، نفسی گرم داشت و مستجاب‌الدعوه بود. مرحوم حاج عبدالنبی زربخش در خاطرات خود خاطرنشان کرده است: در سال ۱۳۲۰ شمسی جنگ دوم شروع شد. قحط‌سالی به وجود آمد. ارزاق عمومی کم بود و طعام به دست ما نمی‌رسید و سرمای شدیدی رخ داد. براثر این پدیده، برگ‌های درختان سیاه شده و خشکیدند! پشت سر آن مرض تیفوس و وبا شایع شد. می‌گفتند در دزفول روزی ده‌ها نفر فوت می‌کردند. به شکرانه پروردگار و کرامات حضرت دانیال (ع) و به دستور حجت‌الاسلام آقاسید محمدباقر دانش (رحمت‌الله‌علیه) جد شهید دانش، سرتاسر بازار و پیاده‌رو‌ها را فرش کردند، روضه‌خوانی برگزار نمودند. این مریضی وارد شهر شوش و حومه نشد. (زربخش، مصاحبه، ۱۳۹۱، ص ۴). نصرالله اسدزاده، از دیگر شخصیت‌هایی که با خانواده شهید دانش ارتباط داشته است، در معرفی پدر و پدربزرگ شهید دانش می‌گوید: پدربزرگ شهید دانش که سید محمدباقر دانش نام داشتند، به خدمتشان نرسیدم، ولی پدر ایشان سید محمود دانش را - که در این شهر دفتر ازدواج داشتند- همین جا به خدمتشان رسیده بودم و مرتباً با ایشان رابطه داشتیم و بسیار مرد متین و خوبی بود. قبر پدربزرگ ایشان، در کنار مقبره دعبل است و آرامگاهی دارد و به طوری که بزرگ‌تر‌های ما دیده‌اند و می‌گویند، اولین مبلغ شهرستان شوش بوده و چشم نابینایی داشتند. ایشان مردم را جمع می‌کردند در محوطه سایه‌ای، با وجود کمبود امکانات همچون برق و پنکه و این چیزها، برایشان احکام اسلامی را می‌گفته است و بعد از ایشان پدر شهید دانش حاج سید محمود دانش بودند که مسجدی هم در اندیمشک داشتند و در روستا‌ها هم تبلیغ می‌کردند. مخصوصاً در روستایی به نام روستای مراد هادی و عمله تیمور بیشتر در آنجا بود و در ماه‌های محرم و صفر منبر می‌رفت و مراسم ازدواج و اینها را هم انجام می‌داد....»