شناسهٔ خبر: 71117103 - سرویس اجتماعی
نسخه قابل چاپ منبع: دانشجو | لینک خبر

یادداشت دانشجویی|

نبرد نابرابری‌ها در مدرسه؛ روایتی از آرزو‌های ناتمام دانش‌آموزان فراموش‌شده

دسترسی به ابزار‌های دیجیتال، اینترنت پرسرعت و نرم‌افزار‌های آموزشی می‌تواند نقش مهمی در تحقق عدالت آموزشی و کاهش شکاف‌های موجود ایفا کند. با این حال، توزیع فناوری در ایران هنوز با چالش‌هایی روبه‌روست و دسترسی به فناوری‌های آموزشی در مناطق مختلف کشور به طور چشمگیری متفاوت است. همین موضوع از تحقق عدالت آموزشی در سطح ملی جلوگیری می‌کنند.

صاحب‌خبر -

گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو - معین‌الدین قربانی؛ در گذشته، آموزش و پرورش محدود به طبقه خاصی از حاکمان، مسئولین و اشراف جامعه بود و تنها فرزندان این گروه‌ها از حق آموزش برخوردار بودند. در آن زمان، هیچ بحثی در مورد اینکه چرا همۀ افراد جامعه باید از آموزش و پرورش بهره‌مند شوند، وجود نداشت. به این ترتیب، نابرابری آموزشی در خصوص افرادی که به مدرسه نمی‌رفتند، مطرح نبود. البته این که همۀ افراد نمی‌توانستند از مدرسه استفاده کنند، خود نوعی بی‌عدالتی به شمار می‌آمد.

 

در طبقات غیراشرافی، کودکان غالبا به عنوان نیروی کار برای والدینشان محسوب می‌شدند و هزینه‌های تحصیل بر دوش خانواده‌ها سنگینی می‌کرد. به همین دلیل، والدین تمایلی به سرمایه‌گذاری در آموزش فرزندان خود نداشتند. در چنین شرایطی، بحث نابرابری آموزشی برای بسیاری بی‌معنی بود. اما با گشوده شدن در‌های نهاد آموزش و پرورش به روی بیشتراقشار جامعه و تبدیل شدن آموزش به امر عمومی و اجباری، تفاوت‌های آشکاری در کیفیت و دسترسی به امکانات آموزشی مشاهده شد. این امر منجر به بروز نابرابری‌های آموزشی و بی‌عدالتی در سیستم آموزشی و اجتماعی شد.

نابرابری‌های آموزشی در ابعاد مختلف و در سطوح گوناگون مشاهده می‌شود. از نابرابری‌های منطقه‌ای که در آن برخی مناطق به دلیل کمبود منابع و معلمان ماهر از آموزش مناسب محروم هستند تا نابرابری‌های قومی و فرهنگی که در آن گروه‌های خاصی به دلیل تفاوت‌های فرهنگی یا قومی از امکانات آموزشی محروم می‌شوند. همچنین، نابرابری آموزشی- جنسیتی نیز به وضوح مشاهده می‌شود، به طوری که دختران در بسیاری از مناطق نسبت به پسران از امکانات کمتری برخوردارند. در نهایت، نابرابری طبقاتی نیز مانع دسترسی عادلانه به امکانات آموزشی می‌شود.

 

آموزش، نابرابر می‌شود

«پییر بوردیو» معتقد است که افراد جامعه دارای سرمایه‌های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی متفاوتی هستند که این تفاوت‌ها باعث ایجاد نابرابری‌های آموزشی می‌شود. به گفتۀ بوردیو، سرمایه فرهنگی افراد، تأثیر زیادی بر دسترسی آنها به امکانات آموزشی و موفقیت در مدارس دارد. به طورکلی، افراد با سرمایه فرهنگی بالا، امکانات آموزشی بهتری دریافت کرده و موفق‌تر عمل می‌کنند. در این راستا، مدارس با کیفیت‌های مختلف، دولتی و غیرانتفاعی، نمایانگر نابرابری‌های آموزشی است که بر اساس تفاوت‌های اقتصادی خانواده‌ها شکل می‌گیرد.

«ریموند بودن» اندیشمندی است که در کنار مولفه‌های پیشین به جایگاه خانواده تاکید بسیاری کرده و بر این باور است که نابرابری‌های آموزشی عمدتا از تفاوت‌های انگیزشی، نگرشی و اقتصادی والدین نیز ناشی می‌شود که تأثیر زیادی بر تصمیمات تحصیلی فرزندان دارد. او معتقد است که والدین با وضعیت اقتصادی بهتر معمولا به تحصیل فرزندان خود توجه بیشتری دارند و منابع لازم را برای فراهم کردن آموزش با کیفیت مهیا می‌کنند، در حالی که والدین با شرایط اقتصادی ضعیف‌تر نمی‌توانند حمایت لازم را انجام دهند.

«ریموند بودن» همچنین تأکید می‌کند که روش‌های تدریس نیز به تنهایی نمی‌توانند نابرابری‌های آموزشی را حل کنند و این مسئله باید از طریق اصلاحات ساختاری در سطح جامعه، به ویژه در زمینه‌های اقتصادی و اجتماعی، حل شود تا فرصت‌های آموزشی برابر برای همه فراهم گردد. یکی از جنبه‌های این اصلاحات ساختاری، توزیع عادلانۀ فناوری و بهبود زیرساخت‌های آموزشی است که باید مورد توجه قرار گیرد، زیرا در دنیای کنونی، فناوری به عنوان یک عامل اساسی در تحول سیستم‌های آموزشی شناخته می‌شود. دسترسی به ابزار‌های دیجیتال، اینترنت پرسرعت و نرم‌افزار‌های آموزشی می‌تواند نقش مهمی در تحقق عدالت آموزشی و کاهش شکاف‌های موجود ایفا کند. با این حال، توزیع فناوری در ایران هنوز با چالش‌هایی روبه‌رو است و دسترسی به فناوری‌های آموزشی در مناطق مختلف کشور به‌طور چشمگیری متفاوت است. به همین دلیل، در حالی که برخی مناطق از امکانات فناوری پیشرفته بهره‌مند هستند، در سایر مناطق، مدارس هنوز از امکانات ابتدایی بی‌بهره‌اند. این نابرابری‌ها از تحقق عدالت آموزشی در سطح ملی جلوگیری می‌کنند.

 

فناوری برای عدالت آموزشی

مصوبه نهصد وسی و سومین جلسۀ شورای عالی آموزش و پرورش و آیین‌نامه اجرایی مدارس ۱۴۰۰ با اهداف والایی مانند عدالت آموزشی، ایجاد فضا‌های ایمن و پایدار، و به‌کارگیری فناوری‌های نوین به تصویب رسیده‌اند. با این حامل، عدم شفافیت در نحوه تخصیص منابع، عدم توجه کافی به تفاوت‌های اقلیمی و فرهنگی، و نبود زیرساخت‌های مناسب در مناطق روستایی و دورافتاده، مانع از دسترسی عادلانه به امکانات، به‌ویژه فناوری و محیط‌های ایمن و استاندارد می‌شود و رضایت مطلوب را فراهم نمی‌کند. همچنین، وابستگی برخی مدارس به کمک‌های مردمی و بودجه ناکافی برای مناطق کم‌برخوردار، نه تنها شکاف دیجیتال را تشدید می‌کند، بلکه تحقق چشم‌انداز عدالت آموزشی را نیز با چالش مواجه می‌سازد.

عدالت آموزشی، اصلی بنیادین در تحقق یک جامعه برابر و پیشرفته است و به معنای فراهم کردن فرصت‌های آموزشی برای تمامی دانش‌آموزان با توجه به وضعیت اقتصادی، اجتماعی و جغرافیایی آنها می‌باشد. در دنیای امروز، فناوری به عنوان یک عامل حیاتی در ایجاد این فرصت‌های برابر شناخته می‌شود. دسترسی به اینترنت، کامپیوتر و ابزار‌های هوشمند به دانش‌آموزان این امکان را می‌دهد که به منابع آموزشی متنوعی دسترسی داشته باشند. با این حال، واقعیت دردناک در کشور ما، عدم دسترسی برابر به این امکانات است. از یک سو، مدارسی داریم که کلاس‌هایشان مجهز به تخته‌های هوشمند و فناوری‌های نوین هستند، جایی که دانش‌آموزان می‌توانند از روش‌های یادگیری پیشرفته و محتوای آموزشی جذاب بهره ببرند. از سوی دیگر، مدارسی وجود دارند که حتی از تخته و نیمکت‌های استاندارد محروم‌اند و دانش‌آموزان در محیط‌هایی غیرایمن و نامناسب به یادگیری مشغولند. این نابرابری‌ها نه تنها مانع از تحقق عدالت آموزشی می‌شود، بلکه بر آینده این دانش‌آموزان نیز تأثیر منفی می‌گذارد.

 

عدالت آموزشی یکی از بزرگترین آرزو‌های بشری است، اما واقعیت‌های تلخی که در گوشه و کنار کشور ما وجود دارد، این آرزو را به چالش می‌کشد و دل هر انسان آزاده‌ای را می‌آزارد. براساس گزارش‌های رسمی، مناطق روستایی و محروم ما در دسترسی به فناوری‎های آموزشی با مشکلات جدی مواجه هستند. به عنوان یک آموزگار دبستان که تجربه تدریس در یک مدرسه مجهز و مدرن را داشته‌ام و اکنون در یک مدرسه روستایی مشغول به کار هستم، این واقعیت برای من عمیقا ملموس‌تر ازهمیشه است. در مدرسۀ قبلی، دبستان زنده یاد سیامک اسماعیلی شهرستان قائمشهر، به راحتی می‌توانستم از تخته‌های هوشمند و ویدیو‌های آموزشی جذاب بهره ببرم. به یاد دارم وقتی در درس علوم، مفاهیم انواع نیرو‌ها را به دانش‌آموزان آموزش می‌دادم، با کمک یک فیلم آموزشی زنده و جذاب، توانستم توجه آنها را جلب کنم و مفاهیم را به ساده‌ترین شکل ممکن توضیح دهم. دیدن شوق و اشتیاق دانش‌آموزان در یادگیری آن لحظات برایم بسیار شیرین و لذت‌بخش بود.

اکنون که در یک مدرسه روستایی تدریس می‌کنم، دبستان ابوریحان بیرونی روستای حاجیکالی قائمشهر، با واقعیتی تلخ و دردناکی مواجه هستم. کلاس‌های ما نه تنها از تجهیزات پیشرفته بی‌بهره‌اند، بلکه حتی از سیستم‌های استاندارد تنظیم دما نیز محروم هستند. وقتی گرما به اوج خود می‌رسد، بچه‌ها در کلاس با هوای شرجی و گرم دست و پنجه نرم می‌کنند و حتی یک پنکه هم برای خنک کردن آنها وجود ندارد. در تدریس علوم، وقتی می‌خواهم مفاهیم ساده و بنیادینی مانند چرخۀ آب یا نظام خورشیدی را به دانش‌آموزان آموزش دهم، با چالش‌های بزرگی رو‌به‌رو می‌شوم. چطور می‌توانم توجه کودکانی را که در عصر تکنولوژی زندگی می‌کنند جلب کنم؟ در این شرایط، تنها با کمک تصاویر کتاب و نقاشی کشیدن روی تخته و کلماتم می‌توانم به آنها توضیح بدهم، اما این کافی نیست. این احساس نابرابری و ناکافی بودن منابع آموزشی، باری سنگین بر دوش من به عنوان یک معلم می‌گذارد و روز به روز بر درد و دل من می‌افزاید.

پژوهش‌ها نشان داده‌اند دانش‌آموزانی که به فناوری دسترسی ندارند، به دلیل عدم امکان استفاده از منابع آموزشی دیجیتال، عملکرد ضعیف‌تری نسبت به همتایان خود در مناطق برخوردار دارند. این نابرابری در دسترسی به فناوری و منابع آموزشی، تأثیر عمیقی بر فرایند یادگیری این بچه‌ها می‌گذارد. آنها که با شوق و اشتیاق فراوان می‌خواهند دنیای پیرامونشان را بشناسند، به دلیل کمبود امکانات از این فرصت‌ها محروم می‌شوند. این عدم دسترسی به فناوری نه تنها به آنها آسیب می‌زند، بلکه ما را به عنوان معلمان نیز در آموختن و انتقال علم به چالش می‌کشد. در حالی که تلاش می‌کنیم تا بهترین آموزش را ارائه دهیم، این شکاف در منابع آموزشی و فناوری، ما را از ارائه یک تجربه یادگیری کامل و مؤثر بازمی‌دارد و به ما یادآوری می‌کند که همۀ دانش‌آموزان، شایسته فرصتی برابر برای یادگیری و رشد هستند.

نبرد نابرابری‌ها در مدرسه؛ روایتی از آرزو‌های ناتمام دانش‌آموزان فراموش‌شده

یکی دیگر از دسترسی‌های مهم به فناوری، آزمون هدایت تحصیلی پایه نهم است. در ایران، این آزمون به عنوان ابزاری برای شناسایی استعداد‌ها و انتخاب رشته تحصیلی برای ورود به متوسطه دوم به کار می‌رود. آزمون هدایت تحصیلی از طریق سایت my medu.ir برگزار می‌شود، اما مشکل اساسی این است که در برخی مناطق کشور دسترسی به اینترنت، محدود است. به طور مثال به نقل از خبرگزاری ایسنا سیستان و بلوچستان در سال ۱۴۰۱ بخشدار آهوران از توابع نیکشهر بیان کرد: «از مجموع ۱۱۱ روستا فقط ۲۱ روستا دارای اینترنت با پوشش ضعیف و قطع و وصل هستند و ۸۱ روستا فاقد اینترنت بوده و ۱۸ روستا هیچگونه ارتباط تلفنی ندارند و مردم برای یک ارتباط تلفنی باید کیلومتر‌ها پیاده راه بروند یا اینکه برای برقراری یک تماس بالای کوه‌ها می‌روند.» یا خبرگزاری صدا و سیما در سال ۱۳۹۹ چنین تیتر می‌زند «نبود اینترنت دانش آموزان دشتکی را به کوه کشاند».

 

آرزوی بزرگ تحصیلی در دل هر دانش‌آموز جوانی زنده است، اما این آرزو برای برخی، به ویژه در مناطق محروم، به چالش و حتی حسرتی بزرگی تبدیل می‌شود. برای مثال، دانش‌آموز ۱۵ ساله‌ای که در این مناطق زندگی می‌کند تصور کنید که هر طور که شده آزمون هدایت تحصیلی را می‌دهد. اما برای او، این شروع یک چالش پرماجراست؛ دوری از خانواده و خانه، زندگی در خوابگاه، و مقابله با چالش‌های جدیدی که در این محیط ناآشنا با آن روبه‌رو می‌شود. او همه این سختی‌ها را به جان می‌خرد، چرا که این تنها راه او برای دستیابی به رویایش و آینده‌ای بهتر است. در مقابل، همسن وسالان او در مناطق برخوردار، به راحتی و بدون زحمت در آزمون شرکت می‌کنند و در دوران حساس زندگی خود در کنار خانواده خود هستند.

این تفاوت‌های بنیادین در دسترسی به فرصت‌های آموزشی، نشانه‌ای از کمبود عدالت آموزشی در جامعۀ ماست که تأثیرات عمیقی بر آینده جوانان دارد. در حالی که برخی از دانش‌آموزان در مناطق برخوردار با امکانات و منابع آموزشی متنوع رشد می‌کنند، دانش‌آموزان در مناطق محروم با چالش‌های جدی برای دستیابی به آموزش باکیفیت مواجه‌اند. این نابرابری‌ها نه تنها بر پیشرفت فردی آنها تأثیر می‌گذارد، بلکه بر ساختار اجتماعی نیز سایه می‌اندازد و مانع از تحقق آرزو‌ها و ظرفیت‌های آنها می‌شود. برای ایجاد جامع‌های عادلانه و پویا، ضروری است که نیاز‌ها و چالش‌های دانش‌آموزان مناطق محروم را در اولویت قرار دهیم و با اقدام‌های مؤثر، امیدی به آینده‌ای بدون تبعیض و با فرصت‌های برابر برای همه جوانان کشور فراهم کنیم.

 

*معین‌الدین قربانی، دانشجوی کارشناسی ارشد فلسفه تاریخ آموزش و پرورش دانشگاه شهید بهشتی

*انتشار یادداشت‌ها به معنای تأیید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروه‌ها و فعالین دانشجویی است