تاریخ، روایت عاشقانهای سرخ از مادران ما در خود دارد؛ روایتی که با روسریهای رنگی و چادرهای مشکی پیوند خورده است و دستهای زنانهای که میگوید سرگرم کار انقلاب بودهاند. دستهایی که هم نان پختهاند، هم اعلامیه تکثیر کرده و هم اسلحه جابهجا کردهاند. دستهایی که برای درج روایتشان در کتب تاریخ گویی بخلی در کار بوده است. بخلی که سبب شده و من و تو که فرزندان آنها باشیم هم کم از روزهای رفته بر این زنان خانه و میدان بدانیم. زنانی که با حضور پررنگشان در مبارزات علیه رژیم پهلوی و استبداد، سبب شدند اصطلاح «زنان چادر مشکی» به یکی از واژههایی پرکاربرد در اسناد ساواک خراسان تبدیل شود. زنان چادر مشکی همان مادران و مادربزرگهای ما بودند که نقش پررنگی در پیروزی انقلاب اسلامی داشتند. نقشی که برای تببینش نیاز به مقالهها و پژوهشهای مفصلی است اما ما در این فرصت اندک و به اندازه توانمان در ادامه به برخی از اقدامات انقلابی زنان مشهد و خراسان اشاره خواهیم کرد.
مبارزهای که از خانه آغاز شد
به شهادت اسناد، زنان خراسان از همان روزهای نخست نهضت امام خمینی(ره) همگام و همراه آن بودند. همراهیای که از جنس خودشان بود و با راه انداختن مجالس زنانه از خانههایشان آغاز شد. این مجالس از دهه ۴۰ تا پیروزی انقلاب فعال بودند. روضهها مکانی امن برای گعدههای سیاسی شدند. نوارهای سخنرانی امام(ره) و دیگر روحانیون رد و بدل و اعلامیههای حضرت امام(ره) در این جلسات توزیع میشد. تأثیر این فعالیتها به اندازهای بود که ساواک تصمیم به نفوذ در این جلسات گرفت.
مکتبهای علمیه و مبارزه هدفمند
راهاندازی مدارس مذهبی یکی دیگر از اقدامات زنان در مشهد بود. این فعالیت که قدمهای نخستش پس از مشروطه در مشهد پاگرفته بود زمینهساز راهاندازی چند مدرسه علمیه برای زنان در مشهد شد. تأسیس مکتب عصمیته در سال ۱۳۴۰ با مدیریت شهربانو صفری، تأسیس مکتب نرجس در سال ۱۳۴۵ با مدیریت خانم طاهایی و تأسیس مکتب اسلامشناسی در سال ۱۴۴۷ با مدیریت صدیقه مقدسی سه نمونه برجسته در این حوزه است. این مکتبها در ادامه تبدیل به پایگاههای دینی شدند که نقش مهمی در اطلاعرسانی و آگاهیبخشی به زنان داشتند. آنها با تربیت علمی و اخلاقی زنان و دختران جوان، اعزام مبلّغ دینی خانم به شهرها و روستاهای خراسان و راهاندازی نهضت مطالعه کتابهایی که عمده آنها از نظر حکومت مضر قلمداد و معرفی شده بود، در راستای روشنگری و آگاهسازی جامعه زنان استان قدمهای مهمی برداشتند. خواندن و توزیع کتاب در آن زمان خودش نوعی مبارزه بود. مبلغان در جلسات سخنرانی با خود کتاب برده و توزیع میکردند. معلمها در دبیرستانها آثار ممنوعه را برای دانشآموزان بازخوانی میکردند. دسته دیگری از زنان مسئول توزیع کتاب، کارمندهای ادارت دولتی و حکومتی بودند. براساس اسناد، ساواک تمام فعالیتهای این مدارس علمیه را تحت نظر داشت و برگزاری انجمنها و جلسات گروههای مذهبی باید با کسب اجازه شهربانی انجام میشد. در ادامه با رونق گرفتن کار این مکتبهای زنانه، ساواک دستور تعطیلی مکتب عصمتیه را صادر کرد. این فعالیتها هر چند آهسته و پیوسته بود اما ثمرهشان در اواخر دهه ۵۰ در شهر مشهد نمایان شد.
شوهرانمان را آزاد کنید
نخستین فعالیت علنی زنان در مشهد به تاریخ ۲۴ خرداد ۵۶ رقم خورده است. در این تاریخ زنان با مراجعه به منزل آیتالله سید عبدالله شیرازی، ضمن ملاقات با همسر ایشان، از وی درخواست کردند برای آزادی بستگان، شوهران و فرزندان آنها که جزو زندانیان سیاسی هستند، اقدامی انجام دهد. دیگر اقدامات زنان در آن دوره، اعتراض زنان مبارزه استان به پوشش دختران در مدارس بود. زنان مبارز مشهد با ارسال نامههای متعددی به آیتالله سید کاظم شریعتمداری و آیتالله سید احمد خوانساری خواستار مذاکره با مقامات کشور برای جلوگیری از حضور بدون حجاب دختران در مدارس شدند. خوب است بدانیم این مدارس علمیه تنها هستههای مبارزات زنانه در مشهد نبودند بلکه در دبیرستانها و همچنین دانشگاه در مشهد گروههایی مشغول فعالیت در این حوزه بودند. بهطور مثال در همین ایام و در اعتراض به نحوه پوشش، جمعی از دخترانِ دانشجو که از اقدامات رژیم بهشدت خشمگین شده بودند، شیشههای سلف سرویس خوابگاه را شکستند.
یک روز تاریخساز زنانه
به همین خاطر اگر همراه با تاریخ به روز ۱۷ دی ۱۳۵۶ بیایید، حضور چند دسته از زنان را در این روز تاریخساز مشاهده خواهید کرد. زنانی که با راهاندازی نخستین تظاهرات منسجم علیه حکومت پهلوی، مبارزه را وارد مرحله جدیدی کردند. ۱۷ دی، روز به اصطلاح کشف حجاب زنان توسط رضاخان بود که رژیم، آن را روز آزادی زن! اعلام کرده بود. در این روز حدود ۳۰۰ نفر از خانمهای محجبه مشهدی با تجمع در خیابان خسروینو، علیه اقدامات ضددینی و ضدملی رژیم پهلوی تظاهرات به راه انداختند. در میان این زنان هم طلبه دینی حضور داشت و هم دانشجو و دانشآموز بود و جالب اینکه حتی زنان خانهدار نیز در این تجمع حضور داشتند. تجمع و تظاهراتی اعتراضی که مرحوم صدیقه مقدسی، بنیانگذار مدرسه اسلامشناسی آن را مدیریت میکرد. هر چند مأموران رژیم این راهپیمایی را سرکوب کردند و زنان را کتک زده و تعدادی را بازداشت و حتی خانم مقدسی را زندانی کردند اما این حرکت در تاریخ به عنوان نقطه عطفی ماندگار شد. زنانی که در این راهپیمایی حضور داشتند مانند فاطمه فکوریحیایی و فاطمه اعتمادی در ادامه به چهرههای مؤثری در مبارزات تبدیل شدند. در ۳۰ دی چهلم شهدای قم و تبریز یکی دیگر از راهپیماییهای اعتراضی زنان مشهد شکل گرفت. زنان در این راهپیمایی به قصد تحصن به سمت صحن کهنه حرم مطهر حرکت کردند. بازتاب راهپیمایی ۱۷ دی و حرکتهای پس از آن تا ماهها ادامه داشت. در سال بعد تظاهرات خیابانی دیگر بخشی از انقلاب مردم شده بود و زنان، نیمی از حاضران این تظاهراتهای گسترده بودند. در هفدهم شهریور نخستین زن انقلابی خراسان، این مبارزه را رنگ خون بخشید و سبب شد حضور زنان در خیابانها بیشتر و پررنگتر شود.
مبارزهای که با شهادت کامل شد
در آن زمان به دلیل حضور گسترده زنان، سازمان امنیت خراسان تلاش کرد با جعل و استناد نادرست به فتوای آیتالله شیرازی درباره جایز نبودن شرکت زنان در تظاهرات، قصد داشت از حضور فعال آنها در خیابانها کم و میان بیوت علما اختلافافکنی کند اما حضور زنانی که با چادر مشکی و همه روزه در تظاهرات حاضر بودند سب شد اصطلاح «زنان چادر مشکی» به یکی از واژههایی پرکاربرد در اسناد ساواک خراسان تبدیل شود. در مواجهه با نهضتی که بهتازگی پا گرفته بود، رژیم در برخی شهرها متوسل به سیاست رضاخانی و کشیدن چادر از سر زنان شد. حالا اگر نگاهی به عقب میانداختی، متوجه میشدی زنان که مبارزه را با روضههای خانگی آغاز کرده بودند در لیست بلندبالای فعالیتهایشان کلماتی چون تحصن، اعتصاب غذا، زندان و شکنجه را هم جای داده بودند. لیستی که با شهادت چند زن در تظاهرات، رنگی سرخ به خود گرفته بود. حال درخواستهای زنان هم تغییر معناداری پیدا کرده بود و اگر سال پیش خواهان آزادی بستگان و شوهرانشان از زندان بودند، در آستانه انقلاب ۵۷ بر تشکیل حکومت اسلامی و بازگشت امام خمینی(ره) به کشور تأکید داشتند و اینگونه بصیرت خود را در تاریخ ماندگار کردند.
خبرنگار: آزاده خلیلی