قدس؛ خبر حمله مردم خشمگین به سفارت ایالات متحده، فرانسه و بلژیک در «کینشاسا» پایتخت «جمهوری دموکراتیک کنگو» در حالی منتشر میشود که همزمان، نشانههایی از نقشآفرینیهای مستقیم واشنگتن در حمایت از گروه شورشی موسوم به «ام۲۳» در رسانهها منعکس شده است. گروهی که حالا توانسته یکی از شهرهای مهم کنگو یعنی «گوما» را به تصرف خود درآورده و احتمالاً بهزودی مثل بسیاری دیگر از کشورهای آفریقایی، شاهد شِبهحکومتهای دو و حتی چندگانه در حدود و ثغور کشوری واحد باشیم.
مردم کنگو با شعارهای «مرگ بر امپریالیست» و «دزدها بیرون بروید» به سفارت آمریکا حمله کرده و بخشهایی از آن را به آتش کشیدند! شاید این جدیدترین نشانه از رد پا، حضور تکرارشونده و توجه مجدد و مشدّد قدرتهای بینالمللی به «الماس سیاه» آفریقاست و البته بازیگران و نقشآفرینان نسبتاً جدیدی که عرصه رقابتهای ژئوپلتیک استثماری در این قاره را برای یکدیگر تنگتر کردهاند.
اگر در قرنهای ۱۹ و ۲۰ میلادی عمده غارتگریها و بهرهکشیها در آفریقا، توسط هلندیها، بلژیکیها، فرانسویها، انگلیسیها و آمریکاییها انجام میشد و یا در گوشه و کناری، نشانههایی از «داس و چکش» شوروی به چشم میخورد، امروز اما علاوه بر استعمارگران کلاسیک، طیف متنوعی از بازیگران، از چین تا امارات متحده عربی، از روسیه تا قطر و از برزیل تا ترکیه، هر یک به دنبال جای پا و لنگرگاهی است تا مبتنی بر دکترین ژئوپلتیکی خود، نقشی در مناسبات و معادلات این قاره ایفا کند.
آفریقا با بیش از ۳۰میلیون کیلومترمربع، دومین قاره جهان از منظر وسعت، با بیش از یکمیلیارد و ۳۰۰میلیون نفر دومین قاره جهان از منظر جمعیت، با میانگین سنی حدود ۲۰سال، جوانترین قاره، دارای نیمی از ذخایر طلای استخراج نشده و یک سوم کل منابع معدنی جهان، خشکی فاصل بین اقیانوسهای هند و آرام و اطلس با دسترسی به مدیترانه و کانال سوئز و دماغه اُمید نیک!
همه اینها در کنار وابستگی مفرط و مصرفکنندگی محض این قاره و تبدیل آن به یک بازار هدف بالقوه برای اقتصادهای مولد، این جغرافیای گسترده را به هدفی با اولویت بالا برای بازیگران جدید و استعمارگران قدیم تبدیل کرده است.
تلاش روزافزون ترکیه برای حضور عریان نظامی بهویژه در شمال آفریقا که زمینههای تاریخی امپراتوری عثمانی را نیز به یادگار دارد یا اثاثکشی گسترده روسها از سواحل سوریه به پایگاههایی در مالی و سودان، تکرار سناریو تکرارشونده کودتاهای آمریکایی در بخشهای مرکزی و سواحل غربی قاره آفریقا و از همه مهمتر، حجم مبادلات چین با کشورهای آفریقایی که از ۳میلیارد دلار در سال ۱۹۹۵ به ۲۵۰میلیارد دلار در سال ۲۰۲۲ (افزون بر ۸۰برابر و امروز احتمالاً ۱۰۰برابر) رسیده و به تنهایی سندی متقن از نگاه ویژهای است که قطب جدید اقتصاد جهانی به این قاره و ظرفیتهای آن داشته است.
حجم سرمایهگذاریهای فزاینده چین در آفریقا بهوضوح بازتعریف تقسیم کار جدیدی است که زمین بازی را در عرصه اقتصاد بینالملل تعریف کرده و تلاشهای عمدتاً سخت و نظامی بازیگران عمدهای چون آمریکا و روسیه را در بلندمدت به پروژههایی شکست خورده تبدیل خواهد کرد.