مراسم تحلیف دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا و اظهارات وی در روزها و هفتههای اخیر از جهتهای مختلفی مورد توجه و بحث قرار گرفت.
یکی از اصلیترین موضوعهای مورد توجه تلاش ترامپ برای احیای استعمارگری آمریکا بهعنوان کشوری تاسیسشده بر مبنای استعمار در دهه ۱۷۷۰ میلادی است.
تاریخ استعماری آمریکا
پس از کشف قاره آمریکا در سال ۱۵۱۳ میلادی، این قاره تا مدتها محل رقابت استعمارگران اروپایی بود.
بهرهبرداری از سرزمینهای پهناور آمریکا با انتقال سیاهپوستان آفریقایی بهعنوان برده ممکن شد؛ جنایتی که در نهایت تجارت بزرگ و غیرانسانی میان استعمارگران را ایجاد کرد.
حاکمیت استعمارگران آمریکایی بر این کشور نیز در ادامه این روند رخ داد؛ از این رو، تبعیض نژادی میان سفیدپوستان و سیاهپوستان در آمریکا همچنان وجود دارد.
این ۲ ویژگی یعنی استعمارگری و تبعیض نژادی از ویژگیهای دیرپا و ظاهرا پایانناپذیر کشور آریکا هستند.
سیل دستورهای اجرایی در روز تحلیف
سیل دستورهای اجرایی که ترامپ در روز تحلیف امضا کرد، نشاندهنده بیتوجهی فزاینده وی به قوانین بینالمللی و موضوعهای حقوق بشری در قیاس با دوره نخست ریاستجمهوریاش است.
چهلوهفتمین رئیسجمهور آمریکا بهخوبی میداند که فرصت اندکی برای مواجهه با مشکلات واقعی که بهزودی در اتاق بیضی شکل کاخ سفید را بزنند، دارد؛ به همین دلیل نهایت استفاده را از بازگشت به کاخ سفید برد.
اصلیترین بهاصطلاح دستورهای اجرایی ترامپ در روز تحلیف عبارتند از:
- اعلام وضعیت اضطراری در مرزهای جنوبی برای مقابله با مهاجران؛
- مسدود کردن حق شهروندی فرزندان متولدشده والدین مهاجر؛
- خروج از توافقنامه آبوهوایی پاریس و سازمان جهانی بهداشت؛
- عفو بیش از هزار و ۵۰۰ نفر از محکومان شرکتکننده در شورش ۶ ژانویه ۲۰۲۱ (۱۷ دی ۱۳۹۹)، ازجمله اعضای گروههای Oath Keepers و Proud Boys؛
- تغییر نام خلیج مکزیک به خلیج آمریکا.
اما نکته مهمی که در سیل دستورهای اجرایی ترامپ در روز تحلیف مورد بیتوجهی قرار گرفت، این است که بخش قابل توجهی از این دستورها در چارچوب قانون اختیارهای رئیسجمهور آمریکا قابلیت اجرایی ندارند و صرفا دیدگاه ترامپ درباره چگونگی تفسیر یا اعمال قوانین موجود هستند.
- بیشتر بخوانید:
- تسخیر لانه جاسوسی؛ پایانی بر استعمار آمریکا در ایران
- ماشین جنگی آمریکا؛ متصلکننده خشونتهای استعماری از اوکیناوا تا اراضی اشغالی
در واقع، دستورهای اجرایی ترامپ برای دوره جدید ریاستجمهوریاش تفاوت چندانی با آنچه در دوره نخست ریاستجمهوری خود انجام خواهد داد، ندارد؛ او در حالی در نخستین سخنرانی خود در آغاز دور دوم ریاستجمهوریاش وعده توقف مهاجرت، وضع تعرفه، بازگرداندن اعتبار آمریکا و ... را داد که در دوره نخست ریاستجمهوری خود نیز از معاهده پاریس و برخی دیگر از مجامع بینالمللی مشابه خارج شد.
البته این بدان معنا نیست که دوره دوم ریاستجمهوری ترامپ صرفا تکرار دوره نخست خواهد بود؛ این بار لفاظیهای وی در مورد موضوع فوق بسیار تندتر است و وضعیت بینالمللی بسیار انفجاریتر است.
در عین حال، واقعیت این است که ترامپ به دلایل متعددی ازجمله شرایط بینالمللی و دشواریهای اقتصادی آمریکا فضای کمی برای مانور دارد.
هیچیک از دستورهای صادرشده در روز نخست ریاستجمهوری ترامپ کمکی به حل چالشها و بحرانهای داخلی این کشور نخواهد کرد و نمیتواند مشکلات از کنترل خارجشده حقوق بشری آمریکا را در مسیر حلوفصل هدایت کند.
احیای دوران استعمارگری
وعدههای ترامپ برای تصاحب و اعمال کنترل بر عرصههای مختلف از مریخ تا گرینلند نیز موضوع قابل توجهی است که به زعم کارشناسان باید در چارچوب تلاش برای احیای استعمارگری آمریکا بررسی شود.
به باور آنها آمریکا وارد دوره افول تاریخی شده است و ترامپ با مشاهده این شرایط تلاش دارد با احیای دوره استعمارگری، عملیات خروج آمریکا از این چالش را با موفقیت انجام دهد.
ترامپ در حالی که تلاش میکند سیاست خارجی خود را صلحجو معرفی کند، میگوید که برای گسترش قلمرو آمریکا تلاش خواهد کرد و بحث ضمیمه کردن پاناما و گرینلند را باز کرده است.
وی نخستین رئیسجمهور آمریکا طی ۱۰۰ سال گذشته است که خواستار قلمرو جدید برای آمریکا ازجمله در مریخ شد.
گسترش سرزمینی، موضوعی است که هیچیک از رئیسجمهورهای آمریکا در بیش از یک قرن گذشته دنبال نکردند، اما ترامپ با هدف احیای استعمارگری آمریکا از بازپسگیری کانال پاناما، ضمیمه کردن گرینلند و تبدیل کانادا بهعنوان بخشی از خاک آمریکا سخن میگوید.
استناد ترامپ به استثناگرایی، برتری نظامی و بزرگنمایی سرزمینی کاملا با تعریف امپریالیسم و استعمارگری مطابقت دارند و هسته بحثهای ویلیام مکینلی و تئودور روزولت را در سخنرانی روز تحلیف تشکیل میدهند.
استعمارگری جدید آمریکا فقط به دنبال گسترش سرزمینی نیست بلکه به دنبال کنترل بر با ارزشترین بخشهای ژئوپلتیک جهان ازجمله آبراهها و جزایر استراتژیک است.
زنگ خطر برای صلح
در حالی که افراد همسو برای استفاده از فرصت حضور ترامپ در قدرت برای بسط نفوذ خود در عرصه بینالمللی برنامهریزی کردهاند، کارشناسان و فعالان حقوق بشری تاکید دارند که حقوق بشر، استانداردهای زندگی و صلح بهشدت به مخاطره افتادهاند.
در عین حال، این امکان بیش از هر زمانی قوت گرفته است که اتحادی جهانی در برابر استعمارگری آمریکا ترامپ شکل بگیرد.
انتهای پیام/