یکی از اتفاقهای خوب و جالب جشنواره فیلم فجر امسال، حضور ابوالفضل جلیلی در بخش رقابتی آن است. این کارگردان شناختهشده پس از ۲۷ سال به فجر بازگشته و حالا امیدواریها برای اکران عمومی فیلمش، بسیار بیشتر از هر زمان دیگری طی ۳ دهه گذشته است.
مواجهه مدیریت سینمای ایران با جلیلی، دو روی جالب دارد. در تمام این بیش از ۴ دههای که جلیلی به شکلی حرفهای مشغول فیلمسازی است، این دو طرف، چندان مزاحمتی برای هم ایجاد نکردند و گویی اصلا کاری با یکدیگر نداشتهاند. جالب آنکه مانعی هم برای یکدیگر ایجاد نکردند و هیچگاه روابط میان این دو قطب، به درگیری و قهر منجر نشد.
جلیلی از سال ۶۲ مشغول فیلمسازی است و به جز چند فیلم اولیهاش که آنها هم به شکلی محدود به روی پرده رفتند، هیچ فیلمی از او با عنوان «اکران گسترده عمومی» مواجه نشد. جالب آنکه فیلمهای این کارگردان، نهتنها مشکل چندانی برای نمایش عمومی نداشتند بلکه به دلیل پرداختن به مولفههای اخلاقی، گزینههای موردعلاقه مدیریت سینمایی نیز بودند؛ علیالخصوص آنکه قهرمان آثار جلیلی، عموما از طیف نوجوان هستند که مساله آیندهسازی و خواستهای انسانی آنها بر دیگر وجوه زیرساختی اثر برتری دارد.
اینکه چرا این فیلمهای اخلاقی و تربیتی در تمام این دههها، جایی در اکران نداشتند، خود محل سوال است. جلیلی هر چند در تمام این سالها، در سینمای ایران بروزی چندانی نداشت اما اکنون ۳۰ سال است که از سوی جشنوارههای کوچک و بزرگ جهانی مورد تقدیر قرار میگیرد. جلیلی بهطور متوسط هر سال یکبار برنده یک جایزه جهانی شده است که این رکورد، در میان سینماگران ایرانی یافت میشود.
البته کسانی که جلیلی را از نزدیک میشناسند، میدانند که او چندان به دنبال سازمانها و مدیریت سینمایی نیست. به همان اندازه، از حاشیه به دور است. در مقابل، مدیران سینمایی نیز در تمام این دههها، تلاشی برای نزدیک شدن به این فیلمساز از خود نشان ندادند تا همه چیز بین این دو قطب، در خلاء سپری شود. جلیلی بر همان فرمول دغدغهمند خود فیلم ساخت و آنها را برای جشنوارههای کوچک و بزرگ جهانی فرستاد و مدیریت داخلی نیز عزمی برای شنیدن حرفهای این فیلمساز و اکران عمومی آثارش از خود نشان نداد.
ابوالفضل جلیلی
فیلمهای جلیلی چون در جشنوارههای مختلف نمایش داده میشد، طبق آییننامه جشنواره فجر نمیتوانست در این رویداد حضور داشته باشد اما امسال حذف این بند، فرصتی برای کارگردان مولف سینمای ایران به وجود آورد تا پس از ۲۷ سال با «داد» به فجر بیاید. فیلمی که باز هم قهرمان اصلیاش، یک نوجوان است که در یک دوراهی اخلاقی، محک میخورد و روایت را به جلو پیش میبرد.
محدودیتهای دهه ۶۰ و اوایل دهه ۷۰، سبب شد تا برخی از فیلمسازان، به سمت سینمای کودک و نوجوان معطوف شوند. این دسته از فیلمسازان چون نمیتوانستند سوژههای اجتماعی خود را به فیلم تبدیل کنند، به سینمای کودک و نوجوان که آزادیعمل بیشتری داشت، سوق پیدا کردند و به محض بازشدن فضا در نیمههای دهه ۷۰، به خاستگاه اصلی خود بازگشتند.
جلیلی اما از این جنس نبود. او از دهه ۶۰، با همین فرمول، فیلم میسازد و هنوز هم مصرانه در پی محک زدن بارقههای اخلاقی و معرفتی در قهرمانان نوجوان است. هنوز هم با چهرههای گمنام فیلم میسازد و در پی کشف استعداد ذاتی آنهاست. با این نگاه، سینمای اخلاقی جلیلی، یک غنیمت برای سینمای ایران به حساب میآید که جایگزین چندانی ندارد.
سینمایی بدون زرقوبرق و تعارفات مرسوم که همواره با سرمایهای اندک و گروهی محدود به تولید رسیده و بدون هیچ ادعا و فضاسازی رسانهای، تنها به برجستهسازی «اصالت» میاندیشد. یک پارادایم کارکردی قابلاحترام که در هر برههای جواب داده است؛ حداقل برای فیلمسازی چون جلیلی که از دهه ۶۰ تا به امروز، با این شیوه فیلم ساخته و همواره هم توانسته اعتبار خود را حفظ کند. او قطعا یکی از اتفاقهای مهم جشنواره فیلم فجر امسال است.