شناسهٔ خبر: 71103241 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: ایبنا | لینک خبر

کتاب «ساعت ۵ بود» در حوزه هنری بررسی شد؛

بخشی از خاطرات کتاب «ساعت ۵ بود» می‌تواند یک فصل سینمایی پرکشش و مهیج باشد

محمد قاسمی‌پور در نقد کتاب «ساعت ۵ بود» گفت: خاطرات موجود در این اثر سرشار از پتانسیل‌های سینمایی است که می‌تواند به راحتی به اقتباسی جذاب برای فیلم‌ها تبدیل شود و فصلی مستقل و چشمگیر در دنیای سینما خلق کند.

صاحب‌خبر -

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، کتاب «ساعت ۵ بود»، دربرگیرنده خاطرات حسین سهمی، از آزادگان و جانبازان سرافراز استان سمنان یکشنبه هشتم بهمن ماه در سالن طاهره صفارزاده حوزه هنری انقلاب اسلامی ایران بررسی و نقد شد. این نشست با حضور حسین سهمی، راوی کتاب و حسینعلی احسانی، نویسنده کتاب، جعفر گلشن، پژوهشگر تاریخ و منتقد و محمد قاسمی‌پور، پژوهشگر و منتقد برگزار شد.

محمد قاسمی‌پور در ابتدای برنامه گفت: در کتاب پیش رو نقش مادر در سایه است. نویسنده به این موضوع پانوشتی اختصاص داده، اما تأثیر و جایگاه مادر در تمام صفحات کتاب به وضوح موج می‌زند. این موضوع به‌قدری پررنگ است که در حقیقت، بیانگر همان ضرب‌المثل معروف که مرد از دامان زن به معراج می‌رود یا مهد به عنوان پرورشگاه انسان، در این کتاب برای خواننده هوشیار به‌طور شفاف قابل درک است. قطعاً حسین سهمی می‌توانند حق مادر را بهتر ادا کنند. به عنوان نمونه، عکسی در انتهای کتاب وجود دارد که او را در سال‌های بعد از اسارت می‌بینیم که مادر را در حالی که قاب برادر شهید در دست دارد، نشان می‌دهد. این تصویر خود به تنهایی یک منظومه است که نیاز به تأمل و تفکر عمیق دارد.

او افزود: نظرگاه پدر اما کاملاً متفاوت است. مادری که برای رشد و پرورش فرزندانش در راه وفاداری به سرزمین مادری و ایثارگری از همان روزهای اولیه، چه در دوران مبارزات انقلاب و چه در سال‌های جنگ، ایستادگی کرد. مادری که حتی در سخت‌ترین شرایط، از اسارت تا جبهه، نقش بی‌ادعا و خستگی‌ناپذیری را ایفا کرد. در واقع، این کتاب یک نماد است از زن ایرانی مقاوم، صبور و بی‌چشم‌داشت، که در گوشه‌ای از این سرزمین، با ایثار و فداکاری، گام‌هایی بلند در مسیر دفاع از وطن برداشت.

این منتقد در ادامه گفت: کتاب به‌خوبی به مولفه‌هایی پرداخته است که در اردوگاه‌ها، منجر به ایستادگی و پایداری می‌شود. این ویژگی‌ها بسیار حائز اهمیت است. بسیاری از علاقه‌مندان به ادبیات اسارت به تعبیری از استاد سرهنگی، بیشتر به دنبال دیدن فیلم‌ها و خواندن کتاب‌ها هستند تا انگیزه‌ها و زیرساخت‌های شخصیتی افرادی را بشناسند که در این شرایط سخت، دوام آورده‌اند. زیرا همه می‌دانند که اسارت، به‌ویژه در جنگ، سخت‌ترین بخش آن است. در جبهه، ترس و واهمه از خاک‌ریزها و شب‌های عملیات، به مراتب کمتر از دوران اسارت است. اسیر شدن در اردوگاه و سربلند زیستن در آن فضا، مستلزم پیش‌نیازهای خاصی است که متأسفانه همه از عهده آن برنمی‌آیند.

قاسمی‌پور در ادامه به تلاش نویسنده در ثبت و ضبط دقیق خاطرات حسین سهمی اشاره کرد و گفت: در این کتاب، ما ناخودآگاه شاهد مولفه‌هایی هستیم که در شخصیت‌سازی او نقش مهمی ایفا کرده است. زندگی در روستا، به‌ویژه در دهه ۴۰، اگرچه فاصله زیادی با شهر نداشت، اما سختی‌های خاص خود را داشت. این زندگی کشاورزی و دام‌پروری، سهمی را به فردی تبدیل می‌کند که به رغم سن کم، مهارت‌ها و توانمندی‌های بسیاری کسب کرده است. در حالی که خبری از انقلاب و جنگ نبوده، اما سختی‌های زندگی، او را برای رویارویی با چالش‌های بزرگ‌تر آماده کرده است.

او ادامه داد: در جوانی، در ۱۸ یا ۱۹ سالگی، حسین سهمی فرصت ادامه تحصیل در خارج از کشور را پیدا می‌کند، اما در مسیر یک قهرمان، یک سرباز، به جبهه می‌رود و سپس اسیر می‌شود. نکته‌ای که در اینجا حائز اهمیت است، حق انتخاب است. حسین سهمی در شرایط مختلف، این حق را داشت که مسیر خود را انتخاب کند. برای خواننده نسل جدید، این نکته بسیار حائز اهمیت است که در موقعیت‌های مختلف، این افراد حق انتخاب داشتند و در نهایت، شرایط مختلف اقتصادی و اجتماعی، مسیرهای متفاوتی را پیش روی آنها قرار می‌داد.

این منتقد بیان کرد: کتاب روایتگر ۱۱ عملیات مختلف است که حسین سهمی در آن‌ها حضور داشته. این مسئله خود نمادی از استقامت و پایداری است. ۱۱ عملیات، آن هم با چندین مجروحیت اساسی، ویژگی‌های خاص خود را دارد که در کتاب به‌خوبی نمایان است.

محمد قاسمی‌پور درباره انتقال زندگی لحظه‌های دشوار زندگی آزادگان به نسل جدید گفت: نکته جالبی که در روایت‌های این کتاب به چشم می‌آید، توانایی نویسنده در انتقال زندگی در جبهه است. این کتاب به خوبی نشان می‌دهد که چگونه می‌توان با استفاده از ظرفیت‌های ادبی، لحظات زندگی رزمندگان و اسیران را به نسل جدید منتقل کرد. نویسنده به‌خوبی از خاطرات دیگران نیز استفاده کرده است، مانند خاطره‌ای از آقای قربانی که کاملاً با روایت‌های خود راوی هم‌خوانی دارد و در تضاد نیست.

او افزود: انتشارات کتاب به‌طور ماهرانه‌ای نام کتاب را به‌گونه‌ای انتخاب کرده که ذهن خواننده را مشغول می‌کند. این سوال که اسم کتاب از کجا آمده، تا صفحات ۱۱۱ هنوز به‌طور کامل روشن نمی‌شود و همین مسئله باعث می‌شود که روایت داستانی جذاب‌تر شود، اما زمانی که به اصل داستان یعنی اسم کتاب برخورد می کنیم سریع از آن عبور می شود و حس و حال خواننده ممکن است ناکام بماند و اطلاعات تکمیلی از آن دریافت نمی‌کند. شاید در ذهن مخاطب دائم این سوال پیش آید که آن ساعت از کجا آمد؟ آیا یادگاری بود؟ آیا از جانب کسی هدیه گرفته شده بود؟ سوالاتی از این قبیل پیش می‌آید، زیرا همه ما انسان‌ها به وسایلی که در اختیار داریم یک تعلق خاطر احساس می‌کنیم و شاید بیان جزئیات در آن بخش از کتاب می‌توانست حس و حال خواننده را نیز بیشتر کند. البته در قسمت‌های دیگر هم، صحنه‌ها باید با دقت بیشتری پرداخته می‌شد تا تاثیر آن لحظه به‌خوبی منتقل شود.

این منتقد همچنین درباره یکی از روایت‌های کتاب که پیش از اسارت در عملیات والفجر ۲، به ویژه در آزادسازی پادگان حاج عمران اتفاق افتاده، اشاره کرد و گفت: در عملیات والفجر ۲، زمانی که گردانی از رزمندگان در حین عقب‌نشینی گم شدند، حدود ۴۸ ساعت در ابهام و گرسنگی به سمت عقب می‌آمدند. ابتدا تصور می‌شد که این‌ها نیروهای عراقی هستند، اما پس از گذشت زمان، مشخص شد که این‌ها رزمندگان ایرانی هستند که در شرایط بسیار سختی قرار دارند. این خاطره، داستانی جذاب و مستقل است که می‌تواند یک فصل سینمایی پرکشش و مهیج باشد. اگر فیلم‌سازانی به این بخش از تاریخ توجه کنند، می‌توانند آن را به‌طور کامل به تصویر بکشند. این ۴۸ ساعت با تمام دشواری‌ها و گرسنگی‌هایش، یکی از بهترین نمونه‌های روایت سینمایی است که تمام عناصری که برای فیلمنامه‌نویسی لازم است، در خود دارد.

در نهایت، حسین سهمی، راوی کتاب، درباره دلایل مختصر بودن برخی بخش‌های کتاب گفت: علت اینکه به برخی مسائل کمتر پرداخته شد، این است که گروه فیلمبرداری از من عکس و فیلمی تهیه کردند و اصرار داشتند که این صحنه‌ها در جایی بازگو نشود. خود من دوست داشتم که تمامی این صحنه‌ها که مثل فیلم از جلوی چشمانم عبور کرده، بازگو کنم، اما به ناچار تنها به یک توضیح کوتاه و مختصر بسنده کردم.

بخشی از خاطرات می‌تواند یک فصل سینمایی پرکشش و مهیج باشد/حس و حال ناکام خواننده درباره نام اثر

محمد قاسمی‌پور اشاره کرد: نکته‌ای که باید به آن توجه کرد، نوعی کلی‌گویی در کتاب‌های خاطرات است که در صفحات ۱۰۷ این اثر نیز نمونه‌ای از آن مشاهده می‌شود. به‌ویژه در جملاتی که بدون توجه به جزئیات، روایتی سطحی از وقایع ارائه می‌دهند. چنین جملاتی، از عمق واقعی رویدادها فاصله می‌گیرند و اطلاعات دقیقی از شرایط و دشواری‌ها ارائه نمی‌دهند. این نمونه، یک نمای کلی و بی‌جزئیات از تجربیات رزمندگان است.

وی همچنین در خصوص بخش ضمایم کتاب‌های خاطرات افزود: کتاب‌هایی که بخش ضمایم دارند، به‌ویژه اسناد و نامه‌ها، باید با دقت و کیفیت بیشتری ارائه شوند. بسیاری از نامه‌ها و اسنادی که در این بخش منتشر شده‌اند، از نظر کیفیت چاپ و وضوح، قابل خواندن نیستند. در حال حاضر، جهان در زمینه‌های هنری و صنعتی پیشرفت‌های چشمگیری داشته و روش‌های بسیاری برای ارتقای کیفی تصاویر و اسناد وجود دارد. متاسفانه، کارگزاران تنها بر محتوا تمرکز دارند و اجازه ورود به امور هنری را نمی‌دهند. این در حالی است که ارتقای کیفیت ضمایم و جنبه‌های هنری این آثار، بر عهده ناشر است.

قاسمی‌پور در پایان سخنان خود گفت: میراث معنوی مکتوب ما باید حفظ شود، چرا که این آثار بخش مهمی از هویت فرهنگی و تاریخی ما را تشکیل می‌دهند. امکانات دیجیتال امروزی، مانند استفاده از کیو آر کد، می‌تواند به‌طور چشمگیری به ارتقای دسترسی و کیفیت این آثار کمک کند. به‌طور مثال، در نسخه‌های آینده این کتاب‌ها، می‌توان تصاویر رنگی با کیفیت بالا را قرار داد تا افراد با اسکن کدهای دیجیتال بتوانند به‌راحتی به محتوای باکیفیت دسترسی پیدا کنند. این روش، نه تنها هزینه‌ای ندارد، بلکه ارزش افزوده زیادی برای آثار ایجاد می‌کند.

جعفر گلشن، کارشناس برنامه در سخنان خود به نکات قوت کتاب اشاره کرد و گفت: اگر بخواهیم به نقاط قوت این کتاب اشاره کنیم، باید از حجم مناسب و نداشتن زوائد اضافه بگوییم. روانی و سادگی جملات در کتاب، از ویژگی‌های برجسته آن است. این کتاب که تنها ۱۵۰ صفحه دارد، با همین حجم اندک، مخاطب را به‌طور کامل جذب می‌کند و باعث می‌شود تا ارتباط نزدیکی با شخصیت‌ها برقرار کند.