گروه بینالملل دفاعپرس: تلاشهای آمریکا برای حل مسئله فلسطین یا حتی حذف آن از دستور کار جهانی، همواره با چالشها و مخالفتهای بسیاری روبهرو بوده است. زیرا رویکردهایی که آمریکا اتخاذ کرده، مخصوصاً حمایت یکجانبه از رژیم صهیونیستی، باعث شده که بسیاری از طرفها، به ویژه فلسطینیها و کشورهای عربی، نسبت به این تلاشها بدبین باشند.
اما این نکته را هم نباید فراموش کنیم که مسئله فلسطین نه تنها یک موضوع سیاسی و سرزمینی است، بلکه به یک نماد در سطح جهانی تبدیل شده است. بسیاری از کشورها و ملتها این مسئله را نماد مبارزه با استعمار و بیعدالتی محسوب میکنند. به همین دلیل، تلاشهایی که به نظر میرسد به حذف این مسئله یا حتی کمرنگ کردن آن منجر شود، اغلب با واکنشهای شدید جهانی مواجه میشود.
آغاز تعامل آمریکا با مسئله فلسطین به تاسیس رژیم صهیونیستی برمیگردد. پس از جنگ جهانی دوم، شاهد بودیم که آمریکا از طرح ایجاد دولت یهودی در سرزمین فلسطین حمایت کرد. این اقدام، علیرغم مخالفتهای شدید جهان عرب و فلسطینیها، منجر به تشکیل رژیم صهیونیستی و بهدنبال آن آوارگی میلیونها فلسطینی از خانه و کاشانه خود شد.
از آن زمان تا کنون، آمریکا بهطور مداوم و پیوسته از رژیم صهیونیستی حمایت کرده است. این حمایتهای سیاسی، اقتصادی و نظامی باعث شده تا این رژیم اشغالگر و نامشروع به عنوان یک شریک استراتژیک برای ایالات متحده در منطقه خاورمیانه شناخته شود. در عین حال، این رویکرد یکجانبه باعث شد که دولتهای فلسطینی و کشورهای عربی این سیاستها را بهعنوان جانبداری از رژیم صهیونیستی تلقی کنند و روابط آمریکا با کشورهای عربی و فلسطینیان تیره شود.
اما اگر به تاریخ نگاهی داشته باشیم درمییابیم که دولتهای مختلف آمریکا در طول تاریخ تلاشهای فراوانی کردهاند تا به نوعی به حل مسئله فلسطین نزدیک شوند. این تلاشها در دورههایی مانند مذاکرات کمپ دیوید در سال (۱۹۷۸) میلادی و توافقات اسلو در سال (۱۹۹۳) میلادی، بیشتر و چشمگیرتر هم بوده است.
با این حال، این مذاکرات بهطور عمده با شکست مواجه شدند و حتی برخی از آنها پس از مدت کوتاهی متوقف شدند. یکی از دلایل این شکستها، نگاه غیرمتعادل و جانبدارانه آمریکا از رژیم صهیونیستی و عدم درک عمیق نیازهای واقعی و اساسی فلسطینیان بوده است.
در دوران اخیر و بهویژه در دوره نخست ریاستجمهوری «دونالد ترامپ»، نیز شاهد بودیم که ایالات متحده سیاستهایی را اتخاذ کرد که بهطور فزایندهای از نظر فلسطینیها و کشورهای عربی غیرقابل قبول بود. ازجمله این اقدامات و سیاستها میتوانیم به انتقال سفارت آمریکا به قدس (۲۰۱۷) و به رسمیت شناختن این شهر به عنوان پایتخت رژیم صهیونیستی، اشاره کنیم که حساسیتهای شدیدی را در سطح جهانی را برانگیخته است.
بر همین اساس هم باید گفت که اقدامات آمریکا در دوره نخست ریاست جمهوری «دونالد ترامپ» نه تنها اعتراض فلسطینیها را برانگیخت، بلکه بسیاری از کشورهای عربی و مسلمان نیز آن را به عنوان تهدیدی جدی علیه حقوق فلسطینیها و آینده راهحل دو دولتی ارزیابی میکنند.
از طرف دیگر، در برخی مواقع، سیاستهای ایالات متحده بهویژه در دوره ریاست جمهوری «دونالد ترامپ» به نظر میرسید که حتی هدفی فراتر از حل مسئله فلسطین داشته باشد؛ هدفی که شاید بهطور ضمنی به دنبال حذف مسئله فلسطین از دستور کار جهانی بود.
این موضوع زمانی بهتر درک و فهم میشود که بدانیم چنین طرحهایی همانند «معامله قرن» بهطور یکجانبه به نفع رژیم صهیونیستی تدوین شده است. در این طرح، بخشهای عمدهای از سرزمینهای فلسطینی به این رژیم اشغالگر و نامشروع واگذار میشد و فلسطینیها عملاً از بسیاری از حقوق خود محروم میشدند.
اما این طرح و رویکردها، نه تنها نتوانستند تأثیر مثبتی بر حل بحران فلسطین بگذارند، بلکه باعث تشدید بحران و افزایش تنشها در منطقه شدند. واکنشهای فلسطینیها، کشورهای عربی و حتی برخی از قدرتهای جهانی مانند اتحادیه اروپا و روسیه، نشان داد که این تلاشها بیشتر به عنوان نوعی نادیدهگرفتن حقوق مردم فلسطین و تلاش برای به حاشیه راندن این مسئله تعبیر میشود.
تلاشهای آمریکا برای حل مسئله فلسطین یا به حاشیه راندن آن، به دلایل مختلف و فراوان به بنبست خورده است. زیرا سیاستهای یکجانبه و حمایت بیچون و چرای آمریکا از رژیم صهیونیستی، اعتبار این کشور را بهعنوان یک میانجی معتبر تضعیف کرده است. ضمن اینکه، مسئله فلسطین به یک بحران عمیق انسانی و اجتماعی تبدیل شده است که هر گونه تلاش برای نادیده گرفتن یا کاهش اهمیت این مسئله تنها به تشدید بحران منجر خواهد شد.
انتهای پیام/ ۱۳۴
∎