شناسهٔ خبر: 71097161 - سرویس علمی-فناوری
نسخه قابل چاپ منبع: حوزه | لینک خبر

از جعبه سیاه رژیم پهلوی چه می‌دانید؟!

حوزه/ حسین فردوست مخزن و محرم اسرار محمدرضا پهلوی بود. او یکی از نظامیان ارشد و نزدیک‌ترین دوست شاه پهلوی که از کودکی به سفارش رضاخان با ولیعهدبه تحصیل در خارج از کشور فرستاده شد.

صاحب‌خبر -

به گزارش خبرگزاری حوزه، حسین فردوست از مشاهیر ایران و رجال دوره پهلوی و یکی از نزدیکترین دوستان محمد رضا شاه پهلوی بود که ریاست بازرسی دفتر شاه را نیز بر عهده داشت. او در دوره‌ای به عنوان قائم مقام ساواک انتخاب شد و تا هنگام انقلاب هر دو مسئولیت را بر عهده داشت.

او از جمله مقامات عالیرتبه ایران بود که پس از انقلاب همچون امیر عباس هویدا از ایران نرفت. هویدا اعدام شد و فردوست دستگیر.ارتشبد حسین فردوست، هیچ‌گاه، تا آن حد، در ارکان نظام شاهنشاهی پهلوی، مهم و تأثیرگذار، دانسته نشد که حتی به‌جد تحت تعقیب نیروهای انقلاب قرار گرفته و احیاناً پرونده‌ای قضایی برای او تشکیل شود.

به‌دلیل همین گمنامی، ناشناخته‌گی و در سایه بودنِ ارتشبد حسین فردوست (در سال‌های دیرپای حضورش در دربار و ارکان نظام شاهنشاهی پهلوی) بود که، در سال‌های پس از پیروزی انقلاب اسلامی، بی‌آن‌که از ایران خارج شود، ولو کمی محتاطانه و بی‌سروصدا، در یکی از نقاط تهران زندگی می‌کرد؛ بی‌آن‌که، اقدامی جدی، برای پرداختن به‌او یا حتی دستگیری او صورت بگیرد تا سرانجام او را در آبان ۱۳۶۲، دستگیر و بازداشت کردند. اما حتی پس از دستگیری و زندانی شدنِ فردوست هم اخبار و اطلاعاتی در باره او به‌بیرون درز نکرد و خبررسانی‌های قطره‌چکانی حساب‌شدهِ بعدی هم، چنان‌که باید، نظرها را نه در داخل کشور و نه در بیرون از کشور، به‌سوی او جلب نکرد.

فقط پس از آن‌که، کمی بیش از یک‌سال بعد از درگذشتِ حسین فردوست، کتاب دو مجلدی یادشده (خاطرات ارتشبد سابق حسین فردوست)، در سال ۱۳۶۷ چاپ و منتشر شد که گاه روایتی سراسر جدید و بدیع و البته بسیار جالب توجه از شئون گوناگون تحولاتِ دوره سلطنتِ شاهان پهلوی ارائه می‌داد، دریچه‌ای جدید پیرامونِ شأن و جایگاهِ بسیار مهمِ فردوست در ارکان حاکمیتِ پهلوی (با محوریتِ دربار و شخص شاه)، در نزد سطوح مختلفِ افکار عمومی ایران و حتی خارج از مرزهای ایران، گشوده شده و به‌سرعت فراگیر شد.

حسین فردوست، در ۲ اسفند ۱۲۹۶ در تهران متولد شد و در ۲۸ اردیبهشت ۱۳۶۶ در همین شهر درگذشته در بهشت زهرای تهران به‌خاک سپرده شد. او از همان اوان کودکی بخت آن را پیدا کرده بود تا به‌دربار پهلوی راه یابد و با محمدرضا پهلوی ولیعهد وقت در ارتباط قرار گرفته و چنان‌که خواسته رضاشاه بود در سفر تحصیلی ولیعهد به‌سوئیس، او را همراهی کند؛ بعد هم، فردوست که تحصیلاتش را در رشته نظام ادامه داده بود، در تمام دوره سلطنت محمدرضاشاه پهلوی، به‌یمن همان ارتباطِ نزدیک دیرپایی که با شاه داشت، شأن و جایگاهِ نزدیکش را در دربار و کلیت حاکمیت پهلوی حفظ و بلکه ارتقاء داد.

اخلاقیات منحصر بفرد فردوست

همان بی‌سروصدایی، وفاداری، رازداری و دوری از جلوه‌گری و جلوه‌فروشی و پرهیزِ از خودنمایی در انظارِ عمومی و حتی در مجامع و نشست‌ها و مسئولیت‌های حاکمیتی و امنیتی، احتمالاً از مهمترین دلایلی بود که محمدرضاشاهِ پهلوی را متقاعد کرد، تا در تمام سال‌های کمابیش طولانی سلطنتِ خود (۱۳۲۰- ۱۳۵۷)، فردوست را به‌مثابه چشم و گوشی معتمد و در همان حال بی‌آزار، در کنار خود، نگه داشته، به‌او پر و بال بدهد و در سمت‌های عمدتاً اطلاعاتی، امنیتی مرتبطِ با دربار شاهنشاهی، به‌بالاترینِ درجاتِ نظامی ارتقاء دهد.

فردوست، از سال ۱۳۳۸ که دفتر ویژه اطلاعات، در کنارِ دستِ دفتر شاه در دربار شاهنشاهی، تأسیس شد، تا پایان، در ریاست آن سازمان قرار گرفت که عمده وظیفه آن، تبیین و ارائه حاصلِ جمع و عصارهِ مختصر و مفیدِ منظمِ گزارشات، اطلاعات، اخبار و تحلیل‌های جورواجور و مفصلِ دستگاههای اطلاعاتی، امنیتی و انتظامی مختلف کشور، به‌شخص شاه بود.

شاه که از جاه‌طلبی‌ها و توطئه‌های سپهبد تیمور بختیار، اولین رئیس ساواک (در سال‌های ۱۳۳۶-۱۳۳۹)، به‌جد، نگران شده بود، وقتی در آستانهِ سال ۱۳۴۰، سرلشکر حسن پاکروان را به‌عنوانِ دومین رئیس ساواک، تعیین کرد، حسین فردوستِ سخت موردِ اعتمادش را هم، به‌عنوان قائم‌مقام ریاست ساواک، به‌او و کلیتِ دولت‌های وقت تحمیل کرد، تا، هم‌زمان با ریاست دفتر ویژه اطلاعات، در سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) هم، نقشِ چشم و گوشِ بیدار و البته وفادارِ او را ایفا نماید.

فردوست تا سال ۱۳۵۲، علاوه بر تمامِ دیگر سمت‌های نظامی، امنیتی و اداری خود، این سمتِ قائم‌مقامی ریاست ساواک را هم، حفظ کرد. در سال‌های ۱۳۵۱- ۱۳۵۷، ریاست سازمان بازرسی شاهنشاهی را هم عهده‌دار شد. به‌رغم این‌همه حضور و خدماتِ دیرپای وی، وقتی شاه که در ۲۶ دی ۱۳۵۷، برای آخرین بار از ایران خارج شده بود، پس از تسلیم ارتش شاهنشاهی، سقوط دولت محتضر شاپور بختیار و به‌تبع آن، پیروزی انقلاب اسلامی مردم ایران، مطلع شد که ارتشبد حسین فردوست، در اعلام بیطرفی و بلکه تسلیم شدنِ ارتش شاهنشاهی به‌انقلابیون، نقشی مؤثر ایفا کرده است، سخت ناراحت شد که گویا انتظار نداشت دوست دوران کودکی و برکشیدهِ دوره طولانی سلطنت او، در فرایندی که به‌سقوط قطعی حکومتِ او منتهی گردیده بود، نقشی ایفا کرده باشد. شاه و حتی بیشتر از او حامیان حکومت ساقط شده پهلوی، هیچ‌گاه فردوست را نبخشیدند و او را به‌خیانتِ به‌نظام شاهنشاهی پهلوی متهم کردند که گویی او هم در سقوط آن حکومت استبدادگرا و قانون‌ستیز نقشی ایفا کرده بود! که به‌گمان، گزافه‌گویی‌ای بیش نیست.

نقش فردوست در آستانه انقلاب

فردوست در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی با افرادی از انقلابیونِ عمدتاً از جریان نهضت آزادی ایران و جبهه ملی تماس‌ها و ارتباطاتی پیدا کرده و بعد از پیروزی انقلاب، در پاره‌ای مسائل، اقدامات، رویه‌ها و سازوکارهای اطلاعاتی و امنیتی همکاری‌هایی می‌کرد و گویا برخی از نیروهای اداره کل ضدجاسوسی ساواک منحله و کسب خبر آن سازمان، با واسطه‌گی و همراهی او با اجزایی از دولت موقت مهندس مهدی بازرگان ارتباط برقرار کرده و از همکاری‌های آنها بهره‌مند بوده‌اند.

احتمالاً همین ارتباطات و آسان‌گیری‌ها و روابط می‌شود گفت، فردوست با دولت بازرگان هم بود که باعث شد او خیلی برای خروج از ایران تلاش نکند و احیاناً بر این باور رسیده بود که دلیلی برای تحت تعقیب قرار گرفتن او از سوی نیروهای انقلابی وجود ندارد؛ که علی‌الظاهر چنین هم شد و هم‌چنان که قبلاً هم اشاره شد، تا اواخر سال ۱۳۶۱ و اوایل سال ۱۳۶۲ مشکل خاصی برای او پیش نیامد. حتی پس از دستگیری و در دوره بازجویی و تنظیم و تدوین خاطرات و یادمانده‌های خود از دوره سلطنت پهلوی، در مجموع، رفتار بدی با او صورت نگرفت و جایی که او نگهداری می‌شد تا اطلاعات و دانسته‌هایش تدوین و تنظیم بشود، قرابت چندانی با زندان نداشت. در آن فاصله، گویا آقایان عبدالله شهبازی و علی ربیعی، نقش مهم و درجه اولی در گفت‌وگوی با حسین فردوست و ویراستاری، تدوین و تنظیم خاطرات و گفته‌های او ایفا کردند؛ هم‌چنان‌که، مجلد دوم کتاب ظهور و سقوط سلطنت پهلوی هم توسط شهبازی تدوین و تنظیم شده است.

خاطرات و مسئولیت های فردوست در رژیم پهلوی

فردوست در بازجویی‌های خود مهمترین مشاغل و ماموریت‌هایش را اینگونه شرح می‌دهد: ۱) مامور تماس با مستر ترات رئیس اطلاعات سفارت انگلستان در شهریور ۱۳۲۰ برای حل مسئله سلطنت محمد رضا شاه پهلوی ۲) مسئول برقراری ارتباط مخفی با سران حزب توده و همچنین چهره‌‎هایی مثل اقبال، مورخ الدوله سپهر، شیخ حسن لنکرانی و مصباح زاده و ... ۳) بنیانگذاری گارد جاویدان ۴) پایه گذاری دفتر ویژه اطلاعات و بازرسی شاه و انتصاب به عنوان دبیر آن ۵) مامور تجدید سازمان ساواک و قائم مقامی آن۶) تجدید سازمان و فعال کردن بازرسی دفتر ویژه اطلاعات ۷) مسئول بررسی لیاقت یا عدم لیاقت سران نظامی ۸) عضو کمیسیون عالی برکناری مقامات ۹) مسئول ایجاد سازمان حفاظت و تحقیق حزب رستاخیز و در نهایت ۱۰) مسئول تحقیق ستاد فرمان مبارزه با گرانفروشی.

او در خاطرات خود از عیاشی محمد رضا شاه سخن گفته است. او نوشته شاه دختری در سوئیس را حامله کرده و مجبور شده‌اند با پول دهان این دختر را ببندند. همچنین فردوست از ارتباط شاه با دختری به نام فیروزه نوشته و گفته رضا شاه می‌خواسته فرزندش به این ارتباط نیمه جنسی پایان بدهد. همچنین روابط شاه با دختر دیوسالار از موارد اشاره شده در خاطرات فردوست است. پری غفاری، گریس کلی، طلا و گیتی خطیر از از جمله کسانی هستند که نام آنها در خاطرات فردوست به عنوان معشوقه شاه ذکر شده است.

این موارد درباره فرح پهلوی نیز گفته شده است. فردوست می‌نویسد: «آن زمان فرح با تعدادی دانشجو مثل لیلی ارجمند رفاقت داشت. فرح در دوره‌ای از فرط استیصال برای کمک مالی سفرش به پاریس به ویلای اردشیر زاهدی در حصارک می‌رود. حصارک ویلایی بود که اردشیر زاهدی در آن با تعدادی از رفقای جوانش منتظر شکار دخترها می‌نشست و هر مراجعه کننده از جنس مونث اگر مورد پسند زاهدی بود بلافاصله به اتاق خواب برده می‌شد و در غیر این صورت او را به یکی از رفقای زاهدی می‌دادند. بنابراین اینکه کسی به ویلای حصارک برود، تکلیف او معلوم است. محمد رضا هم از این دختر [فرح] خوشش آمد و به او پیشنهاد ازدواج داد و به این ترتیب «فرح حصارک» ملکه ایران شد و تاج بر سر گذاشت.»

آژانس مرکزی اطلاعات آمریکا «سیا» در گزارشی محرمانه که بعدها کتاب شد با عنوان «نخبگان و توزیع قدرت در ایران» نام فردوست را در راس محفل خصوصی شاه آورده و نوشته است: «رابطه شاه با مقامات نظامی و امنیتی از طریق یکی از دوستان دیرین به نام سرلشکر حسین فردوست برقرار می‌گردد. محمد رضا شاه پهلوی احتمالا از سال‌های ۱۹۴۱ به این سو از فردوست به عنوان رابط خود با سفارت آلمان استفاده می‌کرده است. فردوست بسیار ثروتمند بوده و به صداقت و امانت مشهور است.» سازمان سیا در بیوگرافی محرمانه خود از فردوست می‌نویسد: «او فردی موثر، لایق، متواضع، معتدل و کاملا وفادار و مورد اعتماد شاه است و طرز فکری سازمان یافته دارد.»

حسین فردوست در سال ۱۳۶۶ درگذشت. او دوبار ازدواج کرد که حاصل این ازدواج از همسر اولش پریچهر، یک پسر بنام شاهرخ بود که تا یک سال و نیم پس از پیروز انقلاب در وزارت خارجه ایران مشغول بود. فردوست در بازجویی‌هایش گفته چون شاهرخ در وزارت خارجه استخدام رسمی نشد، از ایران رفت. فردوست پس از مرگ در بهشت زهرا تهران به خاک سپرده شد.

منابع:

مرکز اسناد انقلاب اسلامی

مشرق نیوز

رویداد ۲۴