به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)؛ آیین افتتاحیه چهلوسومین جشنواره فیلم فجر امروز پنجشنبه ۱۱ بهمنماه با حضور سید عباس صالحی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، جمعی از سینماگران و هنرمندان و مدیران سینمایی در تالار وحدت درحال برگزاری است.
در ابتدا پس از خواندن سرود ملی، آیات قرآن تیزر جشنواره پخش شد.
پس از آن فرزاد حسنی مجری مراسم به حضار خوش آمد گفت و در رابطه با پوستر جشنواره مطرح کرد: زیر چتر خانواده، حمایت مادر را داریم و این همان چیزی است که در این جشنواره با رفاه و همدلی دنبال خواهیم کرد، انشاءالله.
وی افزود: ما به استقبال فیلم «مادر» رفتهایم، چه در طراحی پوستر جشنواره و چه در محتوایی که اکنون پخش خواهد شد. اما فراموش نکنید که در سالی که علی حاتمی این فیلم را ساخت، نه در بخش کارگردانی و نه در دیگر بخشهای مهم، حتی کاندیدا نشد؛ تنها در بخش طراحی صحنه نامزد شد، که آن را هم دریافت نکرد.
حسنی گفت: اما علی حاتمی، شاعر سینمای ایران، جایگاه خود را پیدا کرد. حالا ببینید که این اتفاق چگونه رخ داده است. این موضوع، زنگ خطری برای آینده است. شاید ۳۵ سال بعد، پسر من هم بیاید و این صحبتها را تکرار کند.
سپس از منوچهر شاهسواری دبیر چهلوسومین جشنواره فیلم فجر دعوت شد تا سخنان خخود را برای حضار ایراد کند.
منوچهر شاهسواری دبیر چهلوسومین جشنواره فیلم فجر ضمن خوشآمدگویی به مهمانان، مدیران و مسئولان گفت: هر زمان که به چنین لحظاتی میرسیم، لحظاتی که قرار است راهی را آغاز کنیم، جز اینکه به دلهایمان رجوع کنیم، دعای سفر بخوانیم و آرزوی سلامتی کنیم، چه چیز دیگری میتوان گفت؟ چشم بد دور، چشم بد دور!
وی افزود: بیمه ما، همچنان عشق به هنر و فرهنگ است. شما دوستان و عزیزانی که در این مجلس حضور دارید، اهل هنر و فرهنگ هستید. واژهای که میگویم، همه به آن باور داریم و به آن عمل میکنیم: «رنج و سرمستی».
شاهسواری گفت: ما رنج میکشیم، سرمست میشویم و باز هم رنج میکشیم. ما چهره میسازیم، در حالی که حضرت حق یک چهره بیشتر به ما نداده است. اما در جهانی که در آن زندگی میکنیم، همه در پی آن هستیم که چهرهای دیگر از سخن و معنا به نمایش بگذاریم.
وی افزود: ادبیات، بهویژه سینما، به دلیل قدرت تجسمبخشیاش، همواره در حال خلق چهرههای تازه است.
دبیر جشنواره چهلوسوم فیلم فجر گفت: امروز ما در اینجا، در تهران، در تالاری که هم به نام وحدت شهرت دارد و هم مزین است به نام رودکی، در قلب پایتخت جمهوری اسلامی ایران، گرد هم آمدهایم تا در چهل و سومین جشنواره فیلم فجر، این آیین بزرگ سینمایی را گرامی بداریم.
وی افزود: امشب، برای من عزیز است؛ نه فقط به دلیل جشنواره، بلکه به دلیل حضور شما عزیزان، هنرمندان، فرهیختگان و دوستانی که در این مجلس حضور دارند و به من اجازه سخن گفتن دادهاند.
شاهسواری عنوان کرد: بزرگداشت سیروس الوند، این هنرمند گرانقدر، افتخاری است که نصیب ما شده است. همچنین یاد رضا بابک عزیز را گرامی میداریم، مردی که چهرههای ماندگاری را در هنر ایران به یادگار گذاشت.
وی افزود: اینجا، در جمع ما، یادی کنیم از یکی از سلاطین دوران طلایی دوبله ایران، منوچهر والیزاده عزیز، که به دلیل شرایط جسمانی نتوانست در این جمع حضور داشته باشد. ما وظیفه خود میدانیم که با احترام و قدردانی، یاد این بزرگان را زنده نگه داریم.
شاهسواری گفت: افتخار میکنیم که در این روزگارِ تحول، در این جشنواره، چهرههای شاخص سینمای ایران حضور دارند.
وی افزود: یکی از دوستان از من پرسید که چهرههای شاخص سینمای ایران کجا هستند؟ گفتم: در جشنواره فجر!
دبیر این جشنواره تصریح کرد: چهلوسومین جشنواره فیلم فجر، فرصتی است برای سینمای ایران، برای آینده، برای درخشیدن چهرههای جوانی که تجربه رنج و سرمستی را آغاز میکنند.
شاهسواری گفت: برای همه شما، این رنج و سرمستی مبارک باد! شبی خوش و دلی شاد برایتان آرزو میکنم. چشم بد از تکتک شما دور باد. متشکرم!
سپس آنونسی به سبب نزدیک بودن به چهلوششمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی جمهوری ایران با عنوان «آب زنید راه را…» پخش شد.
پس از آن مجری برنامه از رئیس سازمان سینمایی رائد فریدزاده دعوت کرد تا سخنرانی کند.
فریدزاده گفت: شما عزیزان، سروران و هنرمندان گرامی، به جشن و ضیافت خودتان خوش آمدید. یاد و خاطره شهدای وطن و امام شهدا را گرامی میدارم و همچنین فرارسیدن ایام فرخنده دهه مبارک فجر را تبریک میگویم.
وی افزود: چند کلمهای یادداشت کردهام که اکنون خدمتتان قرائت میکنم.
رئیس سازمان سینمایی گفت: سینما، مخیر است و مخیل. سینما خیالات را به نظم درمیآورد، حکایتی میآفریند که روایتگر احوالات نیک و ناسازگار جهان است. سینما، بخشی از تاریخ و شکلدهنده حافظه و خاطره جمعی است؛ به زبان تاریخ جان میبخشد، به اندیشه و احساس معنا میدهد. گرچه سینما در جهانی سخن میگوید که روایتگری در آن از دیرباز نزد متفکران و ادیان شناخته شده است، اما حکایت آن همچنان تازه است.
وی افزود: روزی، در جمعی سخن میگفتم. در میان حاضران، هم مؤمنان بودند و هم کافران. اما هنگام سخن، حتی آنان که ایمان نداشتند، میگریستند، متأثر میشدند و دگرگون میگشتند. پرسیدند؛ اینان که درک و ایمانی ندارند، پس چگونه این سخن را میفهمند و احساس میکنند؟ گفتم؛ لازم نیست که همه، معنای دقیق این سخن را دریابند. آنچه مهم است، تأثیری است که بر دلها میگذارد.
فریدزاده گفت: در نهایت، همه چیز به خدا بازمیگردد. او خالق است، او رازدار است، او در همه چیز تصرف دارد. اگرچه راهها مختلف است، اما مقصد یکی است. نمیبینید که راه رسیدن به کعبه بسیار است؟ برخی از شام میآیند، برخی از عجم، برخی از چین، برخی از راه دریا، از سوی هند و یمن.
وی افزود: پس اگر به راهها بنگرید، اختلافی عظیم و تفاوتی بیحد خواهید دید؛ اما اگر به مقصد بنگرید، به کعبه، به حقیقت، به معنا، پیوندی محکم و ارتباطی عظیم درخواهید یافت.در این جهان، اندیشهها آزادند، زیرا اندیشه لطیف است.این، سخن مولانا جلالالدین است.
فریدزاده گفت: اگر زبانی تازه به این سخن داده شود، جهان را تازه خواهد کرد. چنان که در گذشته، صنعتگران، با نیروی خیال، جهان را دگرگون ساختند، امروز نیز، هنرمندان و صنعتگران سینما، با قدرت تصویر، جهانی نو میآفرینند. آنها حال ما را روایت میکنند و مردمان را به راهی که باید پیمود، هدایت مینمایند.
پس از آن آیین تجلیل سیروس الوند برگزار شد.
پس از پخش کلیپی از این هنرمند از فریدون جیرانی، ماهور الوند و جواد طوسی برای مراسم تجلیل دعوت شدند.
ماهور الوند گفت: من تنها یک جمله میگویم. افتخار میکنم که دختر سیروس الوند هستم.
فریدون جیرانی گفت: سیروس الوند بهمن ۱۳۲۹ متولد شد. من در اسفند ۱۳۳۰ به دنیا آمدم. به یاد دارم که سال ۱۳۴۷ بود که او اولین نقد خود را در مجله «جوانان» و سپس در «فردوسی» که یکی از معتبرترین مجلات آن زمان بود، منتشر کرد. عباس، که هرجا هست، زنده و سلامت باشد، در تیم جوانان مشهد، مصاحبههای بینظیری انجام داد. فکر میکنم یکی از اولین مصاحبههای ما با او بود. او اکنون در ایران نیست، اما هرکجا که باشد، سلامت باشد. الوند از بهترین منتقدان سینمایی بود، کسی که نقدهای بسیاری نوشت.
وی افزود: در سال ۱۳۵۳، اولین فیلم خود، «ساعت فاجعه» را ساخت. اما فیلم توقیف شد. پس از آن، «فریاد زیر آب» و «آفتابنشینها» را کارگردانی کرد. فیلم «نفس بریده» را ساخت، زمانی که تنها ۲۷ سال داشت. بعد از انقلاب، در فروردین ۱۳۵۹، ستارهای دیگر از سینما طلوع کرد. سیروس الوند، آقای خاندان که اکنون در این جمع حضور دارند و همچنین آقای داوودنژاد، از جمله چهرههایی بودند که در دوران گذار، سینمای روشنفکری و سینمای بازاری را تلفیق کردند.
جیرانی گفت: آنها در دل بحران سینمای ایران در دهه ۵۰، فعالیت خود را آغاز کردند. از همین رو، عوامل بحران را بهخوبی میشناختند. در سال ۱۳۶۲، او بهعنوان مدیر فرهنگی، تلاش کرد تا سینمایی نوین را پایهگذاری کند. او در حوزه فیلمنامهنویسی نیز تأثیرگذار بود و اولین فیلمنامه درباره سینمای جنگی را پس از انقلاب نوشت.
وی افزود: در نیمه دوم دهه ۶۰، سینمای متحولشده، بهترین فیلمهای او را به نمایش گذاشت. آثاری همچون «همسر» که توسط آقای داوودنژاد ساخته شد، نتیجه این تحول بود. در دهههای ۵۰، ۶۰، ۷۰، ۸۰ و ۹۰ نسل دوم و سوم سینماگران ایران، وارد عرصه شدند. برخی از آنها نتوانستند مسیر خود را ادامه دهند، اما بسیاری، فیلمهایی بسیار ارزشمند ساختند و نام خود را در تاریخ سینمای ایران ثبت کردند.
جواد طوسی گفت: نام حضرت دوست را گرامی میدارم و در این فرصت کوتاه، تلاش میکنم به عزیزمان، سیروس الوند، بپردازم. سیروس الوند، هنرمندی است که در آثارش، فردیت شخصیت و پایگاه اجتماعی را در کنار بنیان خانواده قرار داده است.
وی افزود: او نقطه اتکایی انکارناپذیر در سینمای ایران دارد. پدرش، زندهیاد عیسیخان الوند، فردی فرهنگی بود که به قول قدیمیها، در حوزه آموزش و پرورش تأثیرگذار بود. او ناظم دبیرستانی بود که خود همچون یک مدرسه فرهنگساز شد. تأثیری که در این دبیرستان گذاشت، موجب شد تا نسلی از هنرمندان و سینماگران از همان محیط رشد کنند و احساس تعلقی سمپاتیک به این فرهنگ داشته باشند.
طوسی تصریح کرد: افرادی مانند مسعود اسفندیارزاده، فرامرز قریبیان، محمود کلاری و احمدی، از جمله کسانی بودند که از این مدرسه و این فرهنگ پرورش یافتند.اما این تأثیر به کجا بازمیگردد؟
وی افزود: من فکر میکنم که این همان نقش خانواده است. سیروس الوند، از زیر سقف کوچک خانواده، فرهنگ را به مدرسه و سپس به اجتماع انتقال داد و در آنجا، فرهنگسازی مستقل خود را ادامه داد. یکی از شاخصترین آثار تاریخ سینمای ایران، «گوزنها»، نیز به یک نقطه استناد تاریخی از همین مدرسه و فرهنگسازی بازمیگردد.این تداوم فرهنگی را در دوره مطبوعاتی سیروس الوند نیز میتوان دید؛ از نقدنویسی گرفته تا فعالیت در حوزه مطبوعات سینمایی.
طوسی گفت: یکی از مفصلترین نقدهای سینمایی تاریخ ایران، نقدی است که قیصر درباره آن نوشته است. همچنین، پرویز دوایی این نقد را یکی از شاخصترین نقدهای سینمای ایران دانسته است. در کنار اینها، ادبیات و شیوه خوانش متفاوتی که سیروس الوند داشت، حتی در پشتصحنه فیلم «رضا موتوری» نیز نمود پیدا کرد. او در هیئت تحریریه نشریاتی مانند «فیلم و هنر»، «ستاره سینما» و «مجله فردوسی» فعالیت داشت و آنها را به یک کانون فرهنگی صمیمی تبدیل کرد.
وی افزود: اما زمانی که وارد سینمای حرفهای شد، باز هم خانواده را بهعنوان نقطه مرکزی آثار خود حفظ کرد. در بیشتر فیلمهای او، کانون خانواده مکانی امن و آرامشبخش است اما زمانی که این خانواده در معرض بحران قرار میگیرد، او با عشقی عمیق و از دل برآمده، تلاش میکند تا نقطهای امن برای آن رقم بزند. سیروس الوند، هویت ایرانی خود را همواره به نمایش میگذارد. او هیچگاه نگاه سلبی ندارد و همواره به حفظ کانون خانواده و آرمانهایش پایبند است. در کنار او، سینماگران دیگری مانند کامران قدکچیان و داوودنژاد، نیز از نسل گذشته بودند و تلاش کردند تا سینمای وابسته به بخش خصوصی را زنده نگه دارند.
طوسی تصریح کرد: اما امروز، چرا باید سینمای خصوصی و سینماگران مستقل، در حاشیه و انزوا قرار بگیرند؟ چرا در دهه ۹۰، این حلقه مفقوده همچنان وجود دارد؟ آیا وزیر محترم ارشاد و مدیران فرهنگی نباید از این فرصت تاریخی برای احیای بخش خصوصی سینما بهره ببرند؟ آیا نباید مسیر متعالیتری را برای این نسل از فیلمسازان ترسیم کنند؟ چرا فیلم سیروس الوند، پس از ۵ یا ۶ سال، هنوز به نمایش درنیامده است؟ چرا باید او در انزوا قرار بگیرد؟ آیا مدیران دلسوز فرهنگی نباید مسیر بهتری برای سینماگران مستقل مانند سیروس الوند، کامران قدکچیان و دیگرانی که به بخش خصوصی متکیاند، فراهم کنند؟ چرا نباید فضایی متعالیتر برای آنها ایجاد شود تا از بازنشستگی و انزوای زودهنگام فاصله بگیرند؟ بسیار سپاسگزارم.
سپس آنونسی در رابطه با معرفی فیلمهای کوتاه و مستندهای انتخاب شده در جشنواره پخش شد.
این خبر درحال تکمیل است…
∎