شناسهٔ خبر: 71096613 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: ایبنا | لینک خبر

عضو هیئت انتخاب فیلم‌های چهل‌وسومین جشنواره فیلم فجر مطرح کرد؛

فیلمنامه اقتباسی می‌تواند به عنوان رویکرد جشنواره فیلم فجر، سیمرغ ثابت داشته باشد

محمدرضا مصباح عضو هیئت انتخاب چهل‌وسومین جشنواره فیلم فجر گفت: من فکر می‌کنم که بحث اقتباس به حدی مهم و قابل توجه است که اگر ما بخواهیم برای جشنواره فجر یک رویکرد را تعریف کنیم؛ می‌توانیم آن را جزو جایزه‌های ثابت و غیر قابل تغییر قرار بدهیم برای اینکه به هر حال به این موضوع توجه شود. به نظرم اقتباس شاید بتواند یک پیوندی بین ادبیات و سینما باشد و در حقیقت رابطه بین ادبیات و سینما را تقویت بکند.

صاحب‌خبر -

سرویس هنر خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - مریم محمدی: محمدرضا مصباح تهیه‌کننده سینمای ایران یکی از اعضای هیئت انتخاب فیلم‌های سینمایی بخش بلند چهل‌وسومین جشنواره فیلم فجر است. با این تهیه‌کننده که تهیه آثار سینمایی اقتباسی مانند «یدو» را برعهده داشته است درباره اقتباس و سیمرغ فیلمنامه اقتباسی گفت‌وگویی انجام داده‌ایم که شرح آن را در زیر می‌خوانید.

- سال‌هایی در جشنواره فیلم فجر سیمرغ فیلم‌نامه و فیلم اقتباسی وجود داشته اما به طور کلی، در جشنواره فیلم فجر سیمرغ اقتباسی تعریف نشده‌است. فکر می‌کنید اگر که این سیمرغ همیشگی شود یا تعریفی برایش به وجود بیاید، فیلم‌سازها رغبت بیشتری برای ساخت فیلم اقتباسی پیدا کنند؟

به هر حال به عنوان جنبه مشوق می‌توان به آن نگاه کرد. اما اینکه کسی بخواهد یک قصه‌ای بنویسد و با چشم انداز یک سیمرغ یا یک جایزه مثلاً سیمرغ اقتباسی بخواهد کاری انجام دهد خیلی بعید به نظر می‌رسد. هر چند من فکر می‌کنم که آن‌قدر بحث اقتباس مهم و قابل توجه است که اگر ما بخواهیم برای جشنواره فجر یک رویکردی را تعریف کنیم می‌توانیم این را هم جزو جایزه‌های ثابت و غیر قابل تغییر قرار بدهیم برای اینکه به هر حال به این موضوع توجه شود. به نظرم اقتباس شاید بتواند یک پیوندی بین ادبیات و سینما باشد و در حقیقت رابطه بین ادبیات و سینما را تقویت بکند.

- شما خودتان فیلم اقتباسی هم تهیه کرده‌اید؟

بله من یکی از فیلم‌هایی که ساختم فیلم سینمایی «یدو» به کارگردانی آقای مهدی جعفری است که ایشان فیلم‌نامه این فیلم را براساس رمان «زخم شیر» نوشته صمدطاهری نوشته و کارگردانی کردند. من هم فیلم را تهیه کردم.

- اقتباس را برای ما تعریف می‌کنید؟

در حقیقت تعریف ثابت و مشخصی وجود دارد. اقتباس همان بازآفرینی است. ما با استفاده از منشا و مبدایی در فرهنگ و ادبیات یا مثلاً در فیلم و سینما، می‌توانیم آثاری را بازآفرینی کنیم که نسبت به محصول اول در قالب یا سیر تولید تفاوت‌هایی داشته باشد. در سینما هم این اتفاق می‌افتد. معمولاً فیلم‌سازهایی که علاقه و یا وابستگی احساسی و فنی نسبت به یک شخص دارند برای تاثیر بیشتر در ذهن مخاطب، سعی می‌کنند با دیدگاه خودشان اثری را بازآفرینی کنند. خب این تعریف کلی اقتباس است. اما مشخصاً اقتباس در سینما برگرفته از آثاری است که بر اثر یک منشأ، یک مبدأ و یا حتی رگه‌هایی از یک قصه و یک داستان یا یک فیلمی که قبلاً ساخته شده؛ تولید می‌شوند. ما در اقتباس آثار ادبی را تبدیل به فیلمنامه می‌کنیم و آن را به صورت فیلم و سریال به تصویر می‌کشیم.

- به عنوان تهیه‌کننده سینما فکر می‌کنید چرا اقبال به اقتباس در سینمای ایران کمتر از سایر سینماهای رتبه برتر دنیاست؟

من فکر می‌کنم که ببینید به هر حال ما جمعیت کتاب‌خوان وجمعیت مأنوس با فضای کتاب‌خوانی کم داریم. در کشور ما سرانه کتاب‌خوانی به شدت پایین است. خب وقتی این چنین باشد علقه و نزدیکی نسبت به آثار مکتوب و کتاب و خلاصه رمان و داستان کم‌تر است. طبیعتاً فیلم‌ساز به دو دلیل به ساخت فیلم اقتباسی رغبتی ندارد. یکی اینکه ممکن است؛ مخاطبانش مبدا اثر را نشناسند که این برای فیلم‌ساز می‌تواند یک نقطه منفی تلقی شود. نکته دوم هم بحث وفاداری به منشا اقتباس است. وقتی فیلم‌ساز می‌خواهد فیلم‌نامه‌ای را بنویسد اگر بخواد وفاداری مطلق خودش را به ریشه‌های اصلی یک اثر حفظ کند؛ جذابیت فیلم از بین می‌رود و فکر می‌کند که اگر خودش با دیدگاه خودش با نقطه نظرات خودش اثری را خلق کند می‌تواند بیشتر منویات ذهنی خود را پیاده کند. برای همین رغبتی به سمت اقتباس نشان نمی‌دهد. بنابراین به استقلال فکری خودش بیشتر تکیه می‌کند. شاید یک علت فرعی یا علت سومی هم بشود برایش تعیین کرد و آن اعتماد به نفس سرشار فیلم‌سازان و هنرمندان ایرانی است که فکر می‌کنند که خودشان در جایگاهی هستند که می‌توانند مستقلاً اثری را خلق کنند چه در حوزه ادبیات، چه در حوزه فیلم و سریال که نیازی به بهره گرفتن از اقتباس ندارند.

- روال اقتباس را شما می‌توانید برای ما تعریف کنید؟ شما اطلاعی دارید از اینکه حق اقتباس یک کتاب اصلاً برای ناشر است یا حق نویسنده کتاب؟

بستگی دارد به اینکه ناشر براساس قراردادی که با نویسنده داشته، حق اقتباس را نگه‌داشته‌است یا نه، معمولاً این‌گونه است که نویسنده طی قرارداد یا حق اقتباس را به ناشر واگذار کرده یا نه، برای تهیه فیلم هم حق اقتباس را طی توافقی یا می‌خرند یا با دارنده حق اقتباس توافق می‌کنند. نویسنده کتاب معمولاً وقتی با ناشر قرارداد می‌نویسد این امتیاز اقتباس به حق در اختیار ناشر قرار می‌گیرد. کسی که قصد دارد اقتباس کند معمولاً با ناشر طرف است. مگر اینکه در قراردادی که نویسنده رمان اولیه و قصه اولیه با ناشر دارد؛ حق اقتباس را خارج کرده باشد. یعنی استثنا ایجادکرده باشند ولی عموماً حق اقتباس در اختیار ناشر است.

- فکر می‌کنید که کار اقتباسی دیگری بسازید یا نه؟

بستگی دارد اگر قصه خاصی بیاید که قابل توجه باشد و به قول ما فیلم‌سازها یقه من را بگیرد خب چه بهتر. برای من این امتیاز و اولویت در اقتباس وجود دارد. اگر بین ۲ قصه که از نظر کیفی با هم برابر باشند ولی یکی اقتباسی باشد و دیگری اقتباسی نباشد؛ ترجیح من این است که داستان اقتباسی را انتخاب کنم.

- در جشنواره فیلم فجر امسال بیش از ۱۰ فیلم اقتباسی وجود دارد که اقتباس ادبی هستند و چند فیلم هم درمورد زندگی شهدا که بیوگرافیکال یا زندگی‌نامه‌ای و با اقتباس از زندگی شهدا ساخته شده‌اند. نظر شما در مورد این فیلم‌ها با توجه به تماشای فیلم‌ها چیست؟

فیلم «اسفند» ساخته دانش اقباشاوی و فیلم «اشک هور» ساخته مهدی جعفری هر دو درباره شهید علی هاشمی هستند و از کتاب «قرارگاه سری نصرت» ساخته‌شده‌اند و فیلم «صیاد» هم درباره شهید صیاد شیرازی است.

- به نظرتان با توجه به فیلم‌هایی که در فجر امسال خواهیم دیدیم روند اقتباس و ساخت فیلم اقتباسی رو به رشد است؟

خب برای فهمیدن این موضوع باید به آمار مراجعه شود. اما به نظرمن این رشد اتفاق خوبی است. وقتی یک رمان یا یک قصه‌ای مورد اقبال قرار گرفته به هرحال یک مسیری را طی کرده‌است. این برای فیلم‌ساز هم خیلی جذاب است. رمانی که مورد اقبال قرارگرفته، خوانده شده، مخاطبان زیادی پیدا کرده‌است؛ وقتی ساخته می‌شود از لحاظ جذب مخاطب جلوتر خواهد بود. اگر این اتفاق بیفتد به نظرم اتفاق جذابی است.

- ولی از لحاظ تهیه‌کننده‌ها این اتفاق خیلی هم جذاب نیست؛ چون تهیه‌کننده به دنبال فیلمنامه پرفروش است.

همه تهیه‌کننده‌ها هم این طور نیستند. مدل فیلم‌هایی که من تا به حال کار کردم در فضاهای متفاوتی حرکت می‌کند. نوع فیلم‌هایی که تهیه می‌کنیم متفاوت است. از فیلم «پوست» گرفته تا همین در «آغوش درخت» و فیلم‌های دیگر سعی کرده‌ایم فیلم‌هایی که با نگاهی رویکرد انسانی دارند بسازیم. در این امر واقعیتش این است که هم تهیه‌کننده و هم کارگردان ممکن است خودشان را در معرض خطر ببینند. این بخش از عرایضم که صحبت‌های ابتدای بحث برمی‌گردد که چرا فیلم‌سازها از اقتباس استقبال نمی‌کنند. یعنی وقتی شما درحال اقتباس از یک فیلم که قبلاً ساخته شده هستید یا اگر از روی یک اثر مکتوب اقتباس می‌کنید این نگرانی برایتان وجود دارد که با اثر موجود مقایسه نشوید. مثلاً من اگر فیلمی را از روی یک رمان می‌سازم نگویند؛ همان رمانش بهتر بود. در واقع وقتی یک مبنای مقایسه وجود دارد کمی کار سخت می‌شود؛ رقابت ایجاد می‌شود. برای همین فیلم‌سازهای ما یک ترسی دارند که حالا اگر من بروم سراغ مثلاً یک اقتباس و فیلم کیفیت بسیار بالا نداشته باشد، شاید همه بگویند تو اصلاً برای چه دست به این‌کار زدی و محتوای اولیه را خرابش کردی. همان متنش بهتر بود.

- اینطور که از صحبت‌های شما نتیجه‌گیری می‌کنم ساخت فیلم اقتباسی سخت‌تر از ساخت فیلم اورجینال است؟

در واقع ساخت فیلم اقتباسی از جنبه‌هایی سخت‌تر است و از جنبه‌هایی راحت‌تر است. از جنبه جذب مخاطب ممکن است جلوتر باشید و راحت‌تر باشد، چون این اثر و داستان قبلاً کار شده و شناخته شده‌است، ولی لحاظ مقایسه شدن به هر حال سخت‌تر است. یعنی شما باید هم وفاداری به اثر اصلی داشته باشید، هم اینکه رویکردی را نشان دهید که آسیبی به اثر اصلی وارد نکند.

برچسب‌ها: