حال پس ازچند دهه تلاش، دانشمندان پرسش مهمی رامطرح کردهاند؛ آیا اقدامات اقلیمی ممکن است خود سبب آسیب به تنوع زیستی و منجر به نابودی آن شود؟
در تلاش جهانی برای کاهش انتشار کربن، راهبردهای کاهشی مبتنی بر زمین (LBMS) مانند کاشت جنگلها و رشد سوختهای زیستی، راهحلی است که به طور فزایندهای محبوب میشود. با این حال یک مطالعه جدید هشدار میدهد که اگرچه این اقدامات میتواند به مقابله با تغییرات آب و هوایی کمک کند اما اگر با دقت اجرا نشود، ممکن است حیات وحش را نیز تهدید کند. به طور کلی این پژوهش نشان میدهد که احیای جنگلها بیشترین تاثیر مثبت را بر تنوع زیستی دارد اما در مورد پیامدهای ناخواسته سایر رویکردها نیز هشدار میدهد.
تیمی ازمحققان، از جمله دکتر اِوِلین بیوری از باغ گیاهشناسی نیویورک، استدلال میکنند که سیاستگذاران باید اثرات زیستمحیطی LBMS را در تلاش برای رسیدن به اهداف اقلیمی ارزیابی کنند.محققان نوشتند: «با سرعت گرفتن تلاشها برای رسیدگی به تغییرات اقلیمی، ضروری است اطمینان حاصل شود که در استقرار LBMS به طور سهوی تنوع زیستی را به خطر نیندازیم».
کشورهای سرتاسر جهان، از اتریش تا زیمبابوه، متعهد شدهاند که LBMS را در میلیونها هکتار برای محدود کردن تولید کربن و دستیابی به اهداف اقلیمی بهکار گیرند. راهبردهای اصلی LBMS شامل احیای جنگلها (بازگرداندن جنگلها در مناطقی که زمانی وجود داشتهاند)، جنگلکاری (ایجاد جنگل در زمینهایی مانند دشتها و علفزارها که در طول تاریخ بدون درخت بودهاند) و زراعت بیوانرژی (کشت گیاهان سریعالرشد مانند علف سبز برای تولید انرژی تجدیدپذیر) میشود.اگرچه این اقدامات اقلیمی شتاب بیشتری به دست آورده اما پیشبینی همه جانبه اثرات آنها بر تنوع زیستی چالشبرانگیز بوده است؛ زیرا اکوسیستمها و گونههای مختلف گیاهی و جانوری به این اقدامات به روشهای پیچیده پاسخ میدهند.این مطالعه نخستین پژوهشی است که به طور سیستماتیک ارزیابی میکند که چگونه احیای جنگلها، جنگلکاری و زراعت بیوانرژی ممکن است بر تنوع زیستی در مقیاس جهانی تاثیر بگذارد.این تیم تحقیقاتی تحت رهبری دکتر جفری اسمیت، محقق پژوهشی وابسته به موسسه محیط زیستی High Meadows دانشگاه پرینستون، مدلسازی کردند تا دریابند که چگونه بیش از ۱۴ هزار گونه جانوری میتوانند تحتتاثیر این روشهای کاهش اثرات اقلیمی قرار گیرند. آنها در پژوهش خود طیف گستردهای از گونههای جانوری از موشهای کوچک گرفته تا گوزنهای بزرگ را مورد بررسی قرار دادند.
دکتر بیوری گفت: « LBMSتاثیر یکسانی بر اقلیم یا تنوع زیستی درهمه مناطقی که در آنجا بهکارگرفته میشود،ندارد. تحقیقات ما نشان میدهد که نمیتوانیم تصور کنیم که راهحلهای مبتنی برزمین همیشه بهطورغیرمستقیم بحران تنوع زیستی راکاهش میدهند.»
همسویی اهداف اقلیمی با تنوع زیستی
این مطالعه «احیای جنگلها» را به عنوان رویکردی که به احتمال زیاد مزایای متقابل را برای اقلیم و تنوع زیستی ارائه میدهد، برجسته میکند. با بازگرداندن جنگلها به مکانهایی که پیشتر به طور طبیعی در آنجا وجود داشته، شرایط زیستگاهها برای بسیاری از گونهها بهبود مییابد، ترسیب کربن افزایش مییابد و به کاهش گرمایش جهانی کمک میکند. حیوانات بسیاری مانند سمندرهای خالدار، دارکوبهای شکم قرمز و حتی جگوارها میتوانند از پوشش جنگلی اضافهشده بهرهمند شوند. بنابراین احیای جنگلها یک راهکار برد-برد محسوب میشود.
اما خطرات ناشی از «جنگلکاری» و «زراعت بیوانرژی» را نباید نادیده گرفت. اگرچه این دو راهبرد میتواند تهدیدات آب و هوایی را مهار کند اما در مقابل، خطرات مستقیمی برای حیات وحش ایجاد میکند. جنگلکاری معمولا به معنای کاشت درختان در دشتها و مراتع است که این اقدام اساسا زیستگاههایی را که گونههای منحصر به فرد را پشتیبانی میکنند، تغییر میدهد.در حالی که این تغییرات کاربری زمین ممکن است با گرم شدن زمین و سایر تهدیدات آب وهوایی مقابله کند اما ازدست رفتن زیستگاه برخی از گونهها میتواند هرگونه دستاوردهای تنوع زیستی را تحتالشعاع قرار دهد. اگر این اکوسیستمهای طبیعی به جنگلهای یکدست یا مزارع انرژی زیستی تبدیل شوند، شترمرغها، شیرها، گوزنهای شمالی و باقرقرهها از جمله حیواناتی هستند که در معرض خطر قرار میگیرند.حتی گونههایی که طیف وسیعی از تنشهای محیطی را تحمل کنند و به عنوان گونههای مقاوم یا تابآور شناخته میشوند نیز تحت جنگلکاری یا کشتهای زیاد بیوانرژی آسیب دیدهاند.
نخستین پژوهش جهانی پیشرو
این پژوهش یکی از اولین مطالعاتی است که شواهد کمی و البته جهانی ازاین تاثیر ارائه میکند ونگرانی دیرینه اکولوژیستها مبنی بر اینکه تغییرات در مقیاس بزرگ در اکوسیستمها ممکن است در زمینههای خاص، آسیب بیشتری به جای فایده داشته باشد، را تایید میکند.با تشدید اقدامات اقلیمی، این یافتهها بر اهمیت تطبیق دقیق LBMS با شرایط محلی برای جلوگیری از آسیب رساندن به تنوع زیستی تاکید میکند.در مناطقی که اکوسیستمها به طور طبیعی ازجنگلها حمایت میکنند،احیای جنگلها به عنوان راهحلی مفید که دستاوردهای اقلیمی را با سلامت اکولوژیکی هماهنگ میکند، برجسته میشود. برعکس،تبدیل علفزارها و دشتها به جنگلها یا مزارع کشت بیوانرژی،نیازمند ارزیابی دقیق است.باسرعت گرفتن تغییرات آبوهوایی،دولتهادرسراسر جهان، درحال بهکارگیری LBMS در مقیاسی بیسابقه هستند. محققان استدلال میکنند که این استراتژیها باید به طور همزمان هم به ترسیب کربن و هم حفاظت از تنوع زیستی بپردازند تا نتیجهای واقعا پایدار داشته باشند.به جای این که فرض کنیم LBMS ذاتا به نفع حیات وحش است، سیاستگذاران باید تصمیمات خود را براساس ارزیابیهای دقیق اکولوژیکی قرار دهند و اطمینان حاصل کنند که تلاش برای کاهش تغییرات اقلیمی به طور سهوی بحران تنوع زیستی را تشدید نمیکند.با ادغام دانش بومشناختی محلی با اهداف اقلیمی، تصمیمگیرندگان میتوانند راهحلهای متعادلی را اتخاذ کنند که هم آب و هوای پایدار و هم اکوسیستمهای پر رونق را تقویت میکند؛ گامی حیاتی به سمت یک سیاره سالمتر هم برای مردم و هم برای حیات وحش.
در تلاش جهانی برای کاهش انتشار کربن، راهبردهای کاهشی مبتنی بر زمین (LBMS) مانند کاشت جنگلها و رشد سوختهای زیستی، راهحلی است که به طور فزایندهای محبوب میشود. با این حال یک مطالعه جدید هشدار میدهد که اگرچه این اقدامات میتواند به مقابله با تغییرات آب و هوایی کمک کند اما اگر با دقت اجرا نشود، ممکن است حیات وحش را نیز تهدید کند. به طور کلی این پژوهش نشان میدهد که احیای جنگلها بیشترین تاثیر مثبت را بر تنوع زیستی دارد اما در مورد پیامدهای ناخواسته سایر رویکردها نیز هشدار میدهد.
تیمی ازمحققان، از جمله دکتر اِوِلین بیوری از باغ گیاهشناسی نیویورک، استدلال میکنند که سیاستگذاران باید اثرات زیستمحیطی LBMS را در تلاش برای رسیدن به اهداف اقلیمی ارزیابی کنند.محققان نوشتند: «با سرعت گرفتن تلاشها برای رسیدگی به تغییرات اقلیمی، ضروری است اطمینان حاصل شود که در استقرار LBMS به طور سهوی تنوع زیستی را به خطر نیندازیم».
کشورهای سرتاسر جهان، از اتریش تا زیمبابوه، متعهد شدهاند که LBMS را در میلیونها هکتار برای محدود کردن تولید کربن و دستیابی به اهداف اقلیمی بهکار گیرند. راهبردهای اصلی LBMS شامل احیای جنگلها (بازگرداندن جنگلها در مناطقی که زمانی وجود داشتهاند)، جنگلکاری (ایجاد جنگل در زمینهایی مانند دشتها و علفزارها که در طول تاریخ بدون درخت بودهاند) و زراعت بیوانرژی (کشت گیاهان سریعالرشد مانند علف سبز برای تولید انرژی تجدیدپذیر) میشود.اگرچه این اقدامات اقلیمی شتاب بیشتری به دست آورده اما پیشبینی همه جانبه اثرات آنها بر تنوع زیستی چالشبرانگیز بوده است؛ زیرا اکوسیستمها و گونههای مختلف گیاهی و جانوری به این اقدامات به روشهای پیچیده پاسخ میدهند.این مطالعه نخستین پژوهشی است که به طور سیستماتیک ارزیابی میکند که چگونه احیای جنگلها، جنگلکاری و زراعت بیوانرژی ممکن است بر تنوع زیستی در مقیاس جهانی تاثیر بگذارد.این تیم تحقیقاتی تحت رهبری دکتر جفری اسمیت، محقق پژوهشی وابسته به موسسه محیط زیستی High Meadows دانشگاه پرینستون، مدلسازی کردند تا دریابند که چگونه بیش از ۱۴ هزار گونه جانوری میتوانند تحتتاثیر این روشهای کاهش اثرات اقلیمی قرار گیرند. آنها در پژوهش خود طیف گستردهای از گونههای جانوری از موشهای کوچک گرفته تا گوزنهای بزرگ را مورد بررسی قرار دادند.
دکتر بیوری گفت: « LBMSتاثیر یکسانی بر اقلیم یا تنوع زیستی درهمه مناطقی که در آنجا بهکارگرفته میشود،ندارد. تحقیقات ما نشان میدهد که نمیتوانیم تصور کنیم که راهحلهای مبتنی برزمین همیشه بهطورغیرمستقیم بحران تنوع زیستی راکاهش میدهند.»
همسویی اهداف اقلیمی با تنوع زیستی
این مطالعه «احیای جنگلها» را به عنوان رویکردی که به احتمال زیاد مزایای متقابل را برای اقلیم و تنوع زیستی ارائه میدهد، برجسته میکند. با بازگرداندن جنگلها به مکانهایی که پیشتر به طور طبیعی در آنجا وجود داشته، شرایط زیستگاهها برای بسیاری از گونهها بهبود مییابد، ترسیب کربن افزایش مییابد و به کاهش گرمایش جهانی کمک میکند. حیوانات بسیاری مانند سمندرهای خالدار، دارکوبهای شکم قرمز و حتی جگوارها میتوانند از پوشش جنگلی اضافهشده بهرهمند شوند. بنابراین احیای جنگلها یک راهکار برد-برد محسوب میشود.
اما خطرات ناشی از «جنگلکاری» و «زراعت بیوانرژی» را نباید نادیده گرفت. اگرچه این دو راهبرد میتواند تهدیدات آب و هوایی را مهار کند اما در مقابل، خطرات مستقیمی برای حیات وحش ایجاد میکند. جنگلکاری معمولا به معنای کاشت درختان در دشتها و مراتع است که این اقدام اساسا زیستگاههایی را که گونههای منحصر به فرد را پشتیبانی میکنند، تغییر میدهد.در حالی که این تغییرات کاربری زمین ممکن است با گرم شدن زمین و سایر تهدیدات آب وهوایی مقابله کند اما ازدست رفتن زیستگاه برخی از گونهها میتواند هرگونه دستاوردهای تنوع زیستی را تحتالشعاع قرار دهد. اگر این اکوسیستمهای طبیعی به جنگلهای یکدست یا مزارع انرژی زیستی تبدیل شوند، شترمرغها، شیرها، گوزنهای شمالی و باقرقرهها از جمله حیواناتی هستند که در معرض خطر قرار میگیرند.حتی گونههایی که طیف وسیعی از تنشهای محیطی را تحمل کنند و به عنوان گونههای مقاوم یا تابآور شناخته میشوند نیز تحت جنگلکاری یا کشتهای زیاد بیوانرژی آسیب دیدهاند.
نخستین پژوهش جهانی پیشرو
این پژوهش یکی از اولین مطالعاتی است که شواهد کمی و البته جهانی ازاین تاثیر ارائه میکند ونگرانی دیرینه اکولوژیستها مبنی بر اینکه تغییرات در مقیاس بزرگ در اکوسیستمها ممکن است در زمینههای خاص، آسیب بیشتری به جای فایده داشته باشد، را تایید میکند.با تشدید اقدامات اقلیمی، این یافتهها بر اهمیت تطبیق دقیق LBMS با شرایط محلی برای جلوگیری از آسیب رساندن به تنوع زیستی تاکید میکند.در مناطقی که اکوسیستمها به طور طبیعی ازجنگلها حمایت میکنند،احیای جنگلها به عنوان راهحلی مفید که دستاوردهای اقلیمی را با سلامت اکولوژیکی هماهنگ میکند، برجسته میشود. برعکس،تبدیل علفزارها و دشتها به جنگلها یا مزارع کشت بیوانرژی،نیازمند ارزیابی دقیق است.باسرعت گرفتن تغییرات آبوهوایی،دولتهادرسراسر جهان، درحال بهکارگیری LBMS در مقیاسی بیسابقه هستند. محققان استدلال میکنند که این استراتژیها باید به طور همزمان هم به ترسیب کربن و هم حفاظت از تنوع زیستی بپردازند تا نتیجهای واقعا پایدار داشته باشند.به جای این که فرض کنیم LBMS ذاتا به نفع حیات وحش است، سیاستگذاران باید تصمیمات خود را براساس ارزیابیهای دقیق اکولوژیکی قرار دهند و اطمینان حاصل کنند که تلاش برای کاهش تغییرات اقلیمی به طور سهوی بحران تنوع زیستی را تشدید نمیکند.با ادغام دانش بومشناختی محلی با اهداف اقلیمی، تصمیمگیرندگان میتوانند راهحلهای متعادلی را اتخاذ کنند که هم آب و هوای پایدار و هم اکوسیستمهای پر رونق را تقویت میکند؛ گامی حیاتی به سمت یک سیاره سالمتر هم برای مردم و هم برای حیات وحش.