شناسهٔ خبر: 71088281 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: ایبنا | لینک خبر

در رونمایی «از ستیز تا شاهنامه» مطرح شد؛

بهره شعرای ایران از سفره پربار فردوسی

اصفهان – استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه اصفهان گفت: بعد از فردوسی سراغ هر شاعری که بروید، به نحوی اثر شاهنامه را در آثارش می‌بینید. کتاب «از ستیز تا ستایش» نیز به‌خوبی این مسئله را نشان داده است. حافظ نامی از فردوسی نبرده؛ اما بارها به داستان‌های شاهنامه و قهرمانانش تلمیح و اشاره دارد و از سفره فردوسی استفاده فراوانی کرده است.

صاحب‌خبر -

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در اصفهان، سید مهدی نوریان در جلسه رونمایی و بررسی کتاب «از ستیز تا ستایش»، فردوسی و شاهنامه به روایت شاعران ایران نوشته نیما ظاهری که عصر چهارشنبه در شهر کتاب بهار برگزار شد، گفت: برای نگارش این کتاب به منابع متعدد ارجاع شده و تهیه این نوع از کتب زحمت بسیاری دارد.

نوریان ادامه داد: ما ایرانیان همه مدیون فردوسی هستیم. چند سال پیش، کسی در باکو کتابی درباره خاقانی به زبان ترکی نوشته بود که به فارسی هم ترجمه و در ایران منتشر شد. کتاب را مطالعه کردم و متوجه شدم مؤلف خواسته ثابت کند خاقانی ترک بوده و زبانش ترکی بوده و اشعارش در ابتدا به ترکی سروده و بعد به فارسی ترجمه شده است.

وی افزود: دیوان خاقانی را در دوران دانشجویی باید امتحان می‌دادیم؛ بنابراین، آن زمان دیوان خاقانی را برای امتحان از اول تا آخر خواندم و در طول این چهل سال تدریس نیز بارها خاقانی درس داده‌ام. بعد از خواندن این کتاب، فهرست اعلام دیوان خاقانی را با دقت نگاه کردم و متوجه شدم هیچ اشاره‌ای به اسامی ترکی در آن کتاب نشده است. در عوض به این نکته رسیدم که اسامی قهرمانان شاهنامه در اشعار او به‌وفور دیده می‌شد و تلمیح‌های فراوانی از شاهنامه در اشعارش وجود دارد.

نوریان اظهار کرد: دکتر اسلامی ندوشن فصلنامه‌ای به نام «هستی» داشت و از من خواست دیدگاه گذشتگان را درباره فردوسی در مقاله‌ای بنویسم. به همین دلیل، مقاله‌ای تحت عنوان «آفرینِ فردوسی از زبان پیشینیان» نوشتم و گزیده‌ای از اشعار شعرا و برخی متون نثر را انتخاب کردم؛ برخلاف این کتاب که اشعار همه شعرا را درباره فردوسی جمع‌آوری کرده است.

ستیزندگان با فردوسی، از فردوسی ثانی تا استاد فردوسی!

این ادب‌پژوه اصفهانی درباره شاعرانی که ساز مخالف با فردوسی نواخته‌اند بیان کرد: در طول این هزار سال، عده‌ای شاعر بوده‌اند که با انگیزه‌های مختلف با فردوسی ستیز کرده‌اند؛ بااین‌حال، در خصوص تعدادی از این افراد همچون عنصری و فرخی سیستانی و منوچهری دامغانی این تردید وجود دارد که منظورشان شاهنامه فردوسی است یا شاهنامه به‌طور کلی؛ چون شاهنامه‌های بسیاری بوده که از بین رفته است. می‌شود احتمال داد این شعرای دربار سلطان محمود غزنوی شاهنامه فردوسی را ندیده باشند؛ اما بعدها شعرای مدیحه‌سرا و چاپلوسی همچون امیرمعزی صریحاً به جنگ با فردوسی رفته و این مسئله در طول تاریخ ادامه یافته است؛ حتی شاعرانی گمنام و نامشهور بوده‌اند که خود را فردوسی ثانی یا استاد فردوسی نامیده‌اند.

بازگرداندن روحیه مردم ایران، هدف اصلی سرودن شاهنامه

او در خصوص هدف اصلی فردوسی از سرودن شاهنامه گفت: به نظر من انگیزه اصلی او بازگرداندن روحیه ازدست‌رفته مردم ایران بوده است؛ چون بعد از حمله تازیان و در دوران بنی‌امیه و بنی‌عباس، حاکمان خون‌خواری مثل حجاج بن یوسف سقفی و امثالهم بر ایران مسلط شده بودند و انواع توهین و تحقیر و آزار را به ایرانیان رساندند. ملت ایران چهارصد سال تحقیر شدند و موالی و برده نامیده شدند و اعراب خود را نژاد برتر نامیدند. فردوسی این نکته را به‌خوبی می‌دانسته و نشانه‌ای از آن را در داستان رستم و اسفندیار هم آورده است.

بهره شعرای ایران از سفره پربار فردوسی

نوریان تصریح کرد: او می‌خواسته به مردم ایران بگوید برخلاف آنچه دستگاه خلافت بنی‌امیه و بنی‌عباس تبلیغ و تکرار می‌کنند، شما نه‌تنها موالی نیستید، که آزاده هستید. در شاهنامه گاهی ایرانیان با صفت آزادگان عنوان می‌شوند. او گذشته درخشان ایرانیان را یادآوری می‌کند.

او در خصوص ارتباط میان رستم و مردم عنوان کرد: می‌توانیم رستم را یک فرد در نظر نگیریم و آن را برآیند نیروی مردم در نظر بگیریم؛ یعنی اگر مردم قدرتشان را یکی کنند و متحد شوند، قهرمانی شکست‌ناپذیر همچون رستم می‌شوند. عمر طولانی رستم نیز که هشتصد سال است، مشخص می‌کند که او یک فرد نیست و برآیند نیروهای مردمی است که با هم پیوند خورده‌اند.

وی افزود: ملک‌الشعرای بهار دو سال در اصفهان در تبعید بوده و آن زمان مونسش شاهنامه سنگی چاپ هند بوده است. خودش جایی گفته دوازده بار و جایی دیگر گفته چهارده بار شاهنامه را از ابتدا تا انتها خوانده است. او در مدت تبعیدش در اصفهان براساس شاهنامه، شرح حال فردوسی را نوشت و در روزنامه «باختر» در شماره‌های پی‌درپی منتشر شد. ملک‌الشعرا از کسانی است که بهتر از هرکسی قدردان فردوسی بوده است.

این اثر را به سفارش دکتر شفیعی کدکنی نوشتم

در ادامه نویسنده «از ستیز تا ستایش» ضمن خواندن نمونه اشعاری از شعرای ستیزنده با فردوسی گفت: زمانی که فردوسی زنده بوده، هیچ اشاره مستقیمی به او و شاهنامه‌اش در اشعار شعرا نشده. اما اگر در اشعار شاعران دوره سلطان محمود دقت کنیم، اشعاری از ایشان را می‌بینیم که با فردوسی در ستیز بوده‌اند.

نیما ظاهری با تأکید بر اینکه این اثر را به سفارش دکتر شفیعی کدکنی نگاشته است، اظهار کرد: یک سده بعد، همچنان نکوهش‌ها از فردوسی و اثرش دیده می‌شود؛ اما دست‌کم نامش را هم می‌برند. در صد سال دوم بعد از فردوسی شعرایی همچون امیرمعزی و انوری او را نکوهیده‌اند. سعدی نیز سه قرن بعد از سرودن شاهنامه از او نام می‌برد و می‌ستایدش.

او با اشاره به اینکه هرچه از زمان زندگی فردوسی دورتر می‌شویم، ستایش‌ها از او و اثرش بیشتر شده است، درباره اهمیت جمع‌آوری نظرات شعرا درباره فردوسی گفت: غربیان به این نوع پژوهش‌ها می‌گویند «زندگی پس از مرگ یک اثر یا نویسنده» به این معنا که درباره اثری جست‌وجو کنیم و ببینیم بعد از سروده شدنش چطور آن را به یاد می‌آورند. از این رهگذر با شاهنامه آشنا شده و اطلاعات جالب و جدیدی درباره طرز فکر و رویکردهای هر دوره ادبی به دست می‌آوریم.