شناسهٔ خبر: 71088107 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: ایبنا | لینک خبر

مرور اسرار مکتوم جنگ-۳

پیروزی‌های نظامی جنگ تبدیل به پیروزی دیپلماتیک نمی‌شد/ هیچ وقت هدفمان گرفتن بصره و بغداد نبود

سردار سیدیحیی رحیم‌صفوی در کتاب «اسرار مکتوم» می‌گوید یکی از مشکلات دفاع مقدس این بود که رهبری سیاسی‌اش یعنی آیت‌الله هاشمی رفسنجانی با رهبر نظامی جنگ (سردار محسن رضایی) و امام خمینی (ره) هماهنگ نبود و پیروزی‌های نظامی تبدیل به پیروزی دیپلماتیک نمی‌شدند.

صاحب‌خبر -

سرویس فرهنگ مقاومت خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) _ صادق وفایی، مولف و پژوهشگر: در سومین‌بخش پرونده بررسی کتاب «اسرار مکتوم» که دربرگیرنده مصاحبه‌های سردار محمدحسن محققی با فرماندهان جنگ و چهره‌های تاثیرگذار در مقطع هشت‌سال دفاع مقدس است، سخنان و مواضع ۴ فرمانده مهم سپاه در دوران جنگ را مرور می‌کنیم. فرماندهان مورد اشاره، محمدعلی جعفری، سیدیحیی رحیم صفوی، غلامعلی رشید و علی شمخانی هستند که همگی در سال‌های جنگ در رده‌های بالای فرماندهی سپاه پاسداران خدمت می‌کردند.

این‌بخش از پرونده مورد اشاره هم به مرور پاسخ‌هایی اختصاص دارد که سردار محققی از این‌فرماندهان درباره چرایی ادامه جنگ پس از خرمشهر، اختلافات فرماندهی کلان جنگ، چرایی پایان جنگ و پذیرش قطعنامه جویا شده است.

کسی که می‌گوید راه قدس از کربلا می‌گذرد نمی‌تواند مخالف ورود به خاک عراق باشد

سردار محمدعلی جعفری در گفتگویش در «اسرار مکتوم» درباره نظر امام خمینی (ره) درباره ادامه یا توقف جنگ در مقطع فتح خرمشهر، می‌گوید این‌حرف که گفته می‌شود امام مخالف ادامه جنگ یا ورود به خاک عراق بود، برایش باورپذیر نیست چون ایشان جمله‌ای دارد که می‌گوید «راه قدس از کربلا می‌گذرد» و چنین‌کسی که چنین‌نظری را اعلام می‌کند، نمی‌تواند یک‌هفته پیش از بیان این‌جمله، مخالف ورود به خاک عراق باشد.

فرمانده پیشین سپاه پاسداران می‌گوید سوالی که در آن‌مقطع مطرح شد، این بود که با شناختی که ایرانی‌ها از صدام داشتند، آیا عقب‌نشینی‌هایش در مقطع فتح خرمشهر، تاکتیکی بودند یا واقعی؟ سردار جعفری می‌گوید امام (ره) مطمئن بود عقب‌نشینی صدام تاکتیکی است و مهلت و فرصتی بود تا خود را بازسازی و دوباره به ایران حمله کند؛ کاری که پس از قبول قطعنامه ۵۹۸ در سال ۱۳۶۷ انجام داد و دوباره حمله کرد. پس از جنگ نیز چنین‌کاری را با کویت کرد.

عزیز جعفری هدف از ادامه عملیات‌های جنگ در خاک عراق را تضمین امنیت مرزها، با تضعیف توان دفاعی و جلوگیری از هجوم مجدد حزب بعث به ایران عنوان می‌کند و می‌گوید «هیچ‌وقت هدفمان گرفتن بصره و بغداد نبود بلکه ادامه عملیات‌های کوچک بود، تا ماشین جنگی عراق را مشغول و آن‌ها را درگیر و نیروهایشان را کم کنیم.»

تذکری که فرمانده پیشین سپاه در «اسرار مکتوم» می‌دهد، این است که وقتی قطعنامه ۵۹۸ صادر شد، امام (ره) به‌سرعت آن را نپذیرفت بلکه مدتی طول کشید تا ایشان نظرش را اعلام کند. سردار جعفری می‌گوید امام (ره) معتقد به ادامه جنگ بود و قطعنامه را زمانی پذیرفت که مشکلاتی پیش آمده و مسئولان نخواستند توان لازم را برای حل آن‌ها جمع کنند.

سیاسیون، روزگار پس از امام را می‌دیدند که همراهی نکردند؟

سردار سیدیحیی رحیم صفوی که در مقطع دفاع مقدس، جانشینی فرمانده سپاه در عملیات جنوب را به عهده داشت و از فرماندهان رده‌بالای سپاه در جنگ محسوب می‌شود، یکی دیگر از راویان «اسرار مکتوم» است که می‌گوید باید به کسانی‌که می‌گویند امام (ره) مخالف ادامه جنگ بود، این تذکر را داد که پس از عملیات رمضان یا در حین آن، امام اعلامیه و بیانیه صادر کرد و مردم بصره را دعوت به همکاری با نیروهای مسلح ایران کرد.

این راوی جنگ می‌گوید امنیت ایران، منوط به ادامه جنگ بود تا اراده سیاسی عراق شکسته شود. ایران موفق شد در عملیات والفجر ۸ و فتح فاو، نیروهای ارتش عراق را منهدم کرده و تلفات بگیرد؛ همچنین در کربلای ۵. او می‌گوید خارجی‌ها می‌نویسند ایران از نظر نظامی در جنگ اشتباه کرد اما این‌اشتباه است و ایران از نظر نظامی در جنگ مرتکب اشتباه نشد. اما این‌که چرا اهالی سیاست، با امام خمینی (ره) همراهی نکردند سوال دیگری است. شاید دوران پس از امام را می‌دیدند و چیزهای دیگری در ذهنشان بوده است. او این‌سوال را مطرح می‌کند که «چرا در عملیات رمضان دور خوردیم؟» و در پاسخ می‌گوید اگر ۱۰۰ تانک و نفربر داشتیم، موفق به حفظ جناح راست‌مان می‌شدیم. اما تهیه این‌امکانات منوط به تصمیم‌گیری‌های سیاسی بود که باید سپاه را با قدرت مدیریتی تهاجمی تقویت می‌کردند اما نکردند.

دستیار و مشاور عالی رهبر بر این‌باور است که ایران در طول جنگ، مبتلا به ضعف دیپلماسی خارجی و نداشتن تجربه سیاسی بود اما در مقابل، عراق در دیپلماسی فعال بود. در نتیجه، دیپلمات‌های ایرانی نمی‌توانستند پیروزی‌های میدانی جنگ را تبدیل به منفعت سیاسی کنند.

همان‌طور که آیت‌الله هاشمی رفسنجانی و سردار محسن رضایی هم به اختلافاتشان در زمان جنگ اشاره کرده‌اند، سردار رحیم‌صفوی هم می‌گوید در طول دفاع مقدس، بین رهبری سیاسی جنگ یعنی آقای هاشمی و رهبری نظامی جنگ یعنی «آقامحسن» (رضایی) اختلاف وجود داشت و رهبری سیاسی جنگ با امام (ره) و رهبری نظامی هماهنگ نبود. تحلیل سردار رحیم‌صفوی از رفتار آیت‌الله هاشمی رفسنجانی در دوران جنگ این‌چنین است: «به نظر من ایشان می‌خواست بعد از امام کشور را اداره کند، لذا می‌خواست قدرت را در دست داشته باشد و شاید پیش خود فکر می‌کرد نباید همه‌چیز در جنگ از بین برود.» (صفحه ۲۴۹) در همین‌فرازهای صحبت است که رحیم‌صفوی می‌گوید آقای هاشمی با نیروهای نظامی همکاری نکرد و گاهی نمی‌شود همه‌چیز را گفت.

دفاع مقدس ایران را برای ۸۰ سال بیمه کرد

رحیم‌صفوی می‌گوید بهترین‌تصمیم را در سال‌های جنگ، امام (ره) گرفت که برویم دشمن را تنبیه کنیم و این‌تنبیه متجاوز که حالا با عنوان «هشت‌سال دفاع مقدس» از آن یاد می‌شود، برای ۸۰ سال تضمین‌کننده امنیت ملی ایران است. چون متجاوزین فهمیدند در صورت تجاوز به خاک ایران، ایران به محدوده سرزمینی خود قانع نخواهد بود.

هیچ‌تضمین و اطمینانی به ما نمی‌دادند

یکی از فرازهای مهم سخنان سردار رحیم‌صفوی در «اسرار مکتوم» درباره ضمانت‌ندادن مجامع بین‌المللی و عراق به ایران است. او می‌گوید سال ۱۳۶۱ که خرمشهر بازپس‌گرفته شد و ایران در نقاطی به مرزهای پیشین خود رسید، هیچ‌سازمان بین‌المللی مثل شورای امنیت سازمان ملل، به ایران تضمین نمی‌داد که اگر ایران موقف شود، عراق شروع به تجاوز نمی‌کند. با این‌وجود ایران، در مقطع پایانی جنگ، قطعنامه ۵۹۸ را پذیرفت اما عراق مجدداً برای گرفتن خرمشهر حمله کرد و از سمت غرب هم منافقین را تجهیز کرد و به سمت کرمانشاه فرستاد. در نتیجه در طول سال‌های دفاع مقدس، هیچ‌اطمینانی به طرف مقابل نبود که اگر ما پذیرفتیم، او ادامه ندهد.

مخالف تغییر استراتژی جنوب به غرب بودم

سردار رحیم‌صفوی در گفتگو با سردار محققی به مساله تغییر استراتژی کلی جنگ از جبهه جنوب به غرب هم اشاره می‌کند و می‌گوید زمانی‌که جبهه از جنوب به غرب تغییر کرد، مخالف این‌تغییر بوده است. به‌علت همین‌مخالفت هم بوده که محسن رضایی او را در جنوب نگه داشت تا عملیات فاو را طرح‌ریزی کند.

تعبیر آقای هاشمی درباره حرف امام تناقض دارد

دیگر فرمانده‌عالی‌رتبه سپاه که در بازگویی «اسرار مکتوم» حضور دارد، سردار غلامعلی رشید است که این‌روزها فرمانده قرارگاه مرکزی خاتم‌الانبیاء است. او درباره بحث ادامه جنگ در مقطع پس از فتح خرمشهر می‌گوید برخی این‌بحث را طوری مطرح کرده‌اند که اذهان عمومی را مشوش کرد و این‌تصور به وجود آمد که امام (ره) مخالف ادامه جنگ و ورود به خاک عراق بوده است. سردار رشید این‌مساله و رفتار را ظلمی بزرگ در حق امام خمینی (ره) می‌داند و می‌گوید «این‌تعبیر آقای هاشمی که می‌گویند امام گفت بایستید این‌جا ولی جنگ را به یک‌شکل ادامه بدهید، به نظر من تناقض است. عده‌ای تابلو را عوض کردند و ژست طرفداری از اتمام جنگ گرفتند. آقای هاشمی آمد بعد از دو سه عملیات گفت: جنگ جنگ تا یک‌عملیات. حالا همین یک عملیات را هم هزینه‌اش را نمی‌دادند. یعنی می‌خواهیم با حداقل هزینه، یک هدف بزرگ را تامین کنیم. این‌ها با هم جور در نمی‌آمد. تا آخر هم نشد.»

سردار رشید می‌گوید در بحث ورود به خاک عراق، باید ساحل شرق دجله و مسائل شط العرب را تامین می‌کردیم تا بشود در مورد تامین خرمشهر، سرزمین‌های غرب رودخانه کارون، جنوب غرب اهواز و این‌منطقه اطمینان پیدا کرد. حرف کلی او در زمینه زمین و منطقه جنگ این است که فرماندهی که در این‌سرزمین می‌جنگد باید تا حاشیه شرق دجله را تامین کند.

منابع‌مان با اهداف‌مان همخوانی نداشت

معاون پیشین عملیات ستاد مشترک سپاه یکی از دلایل شکست برخی عملیات‌ها، بعد از فتح خرمشهر را کاهش و کمبود امکانات عنوان می‌کند و می‌گوید اگر در سال اول جنگ، ارتش را به‌عنوان توان رزمی‌مان حساب کنیم، ۸ لشکر داشت و ۵ تیپ مستقل. سپاه به کمک ارتش می‌آید و نیروی انسانی به آن توان اضافه می‌شود و ما صاحب ۱۷ تا ۲۰ لشکر می‌شویم. یعنی ظرف حداکثر ۶ ماه قدرت نیروی انسانی ما ۲ برابر می‌شود. بعد از آن هم یک‌مقدار افزایش پیدا می‌کند اما دیگر ساکت می‌ماند و هیچ‌وقت افزایش پیدا نمی‌کند. او به سردار محققی در مقام مصاحبه‌کننده می‌گوید: «چندسال بعد، وقتی عدد لشکرهای ما را محاسبه می‌کنی (سپاه و ارتش)، همان عدد سال ۱۳۶۱ است. در حالی که دشمن ۱۲ لشکر و ده پانزده تیپ مستقل خودش را به ۶۰ لشکر ارتقا داده است. یعنی ۵ برابر. به این‌ترتیب منابع ما با اهدافی که داخل خاک عراق تعریف کرده بودیم همخوانی نداشت.»

حین مذاکره فهمیدم باید امتیاز داشته باشیم تا محکم بایستیم

یکی از سخنان جالب سردار رشید در «اسرار مکتوم» درباره مذاکرات مربوط به پذیرش قطعنامه ۵۹۸ است. او می‌گوید هنگام عزیمت برای انجام مذاکرات، همراه علی‌اکبر ولایتی و حجت‌الاسلام حسن روحانی بوده که ولایتی به روحانی می‌گوید: «ای‌کاش حالا فاو در دست ما بود.»

این‌راوی جنگ با نقل این‌جمله ولایتی به روحانی می‌گوید: «وقتی رفتیم ژنو، در حین مذاکره فهمیدم که عجب! اگر چیزی دست ما باشد، در مذاکره مقابل عراقی‌ها چه‌قدر محکم می‌توانیم بایستیم.»

هیچ‌فرد یا گروهی مخالف ورود به خاک عراق نبود

دریابان علی شمخانی دبیر پیشین شورای عالی امنیت ملی هم دیگر فرمانده سپاهی حاضر در کتاب «اسرار مکتوم» است و می‌گوید زمانی که جمهوری اسلامی وارد خاک عراق شد، هیچ گروه یا فردی وجود ندارد که بگوید من مخالف بودم. هیچ‌سندی هم وجود ندارد که کسی مخالفت کرده باشد. اما پس از این‌که ایران در عملیات رمضان وارد خاک عراق شد و در رسیدن به اهداف خود ناکام ماند، زمزمه‌هایی شنیده شد و بیانیه بعضی گروه‌ها صادر شد.

این‌راوی جنگ می‌گوید در مقاطع مختلفی مثل عملیات رمضان، والفجر مقدماتی یا والفجر یک، مخالفت‌هایی انجام شد. شمخانی می‌گوید این‌نوع طرح مساله که چرا جنگ پس از خرمشهر ادامه پیدا کرد، به‌خاطر نوع پایان جنگ است و اگر جنگ سرنوشت دیگری داشت، هیچ‌کس این‌سوال را مطرح نمی‌کرد. او اضافه می‌کند «اگر عملیات رمضان ناکام نمی‌شد، شاید نهضت آزادی آن بیانیه را صادر نمی‌کرد. مگر ما قطعنامه ۵۹۸ را نپذیرفتیم؟ خرمشهر دوباره داشت سقوط می‌کرد. اگر عراق آن‌جا پیروز می‌شد، آیا همه این‌سوال را نمی‌کردند که چرا جنگ را ادامه ندادید؟»

ارتش عراق را از قالی کاشان هم بهتر می‌چیدند

شمخانی درباره نوع جنگ ایران در مقابل عراق و مدافعان غربی و شرقی‌اش می‌گوید جنگ ما پدافندی بود چون فقط در زمین آفند می‌کردیم و در هوا و دریا و شهرها پدافند می‌کردیم. در سیاست خارجی هم پدافند می‌کردیم؛ پس این‌جنگ برای ما پدافندی بوده است.

بد نیست فرازی از صحبت‌های شمخانی را در زمینه نوع جنگ با عراق مرور کنیم: «وقتی ارتش رفت در خط پدافند، قدرت انهدام ارتش عراق در ما کم شد. به این‌دلیل که ارتش عراق دو قسم شد؛ ارتش جیش الشعبی مقابل پدافند و ارتش عمده. در هر نقطه‌ای که ما می‌خواستیم آفند کنیم، باید با دو ارتش می‌جنگیدیم. ارتش عراق ارتش مهندسی بود. واقعیت این است که از قالی کاشان هم بهتر می‌چیدند. ناپالم و سیم خاردار و تونل و فوگار و مین و رازیت و کمین و … ما باید اول از این‌ها عبور می‌کردیم بعد از آن می‌رسیدیم به ارتش درجه سه. وقتی مستقر می‌شدیم، ارتش درجه یک به ما حمله می‌کرد، پاتک می‌کرد و ارتش رده چهار و پنج، در کل مرز مستقر بود. طبیعی است که معادله قدرت به هم می‌خورد. ما به جای این‌که اینها را بررسی کنیم، می‌رفتیم دنبال چه سوال‌هایی!» (صفحه ۳۰۲)

به آقای منتظری گزارش‌های اشتباه می‌دادند

یکی از مباحثی که در گفتگو سردار محمدحسن محققی با دریابان شمخانی مطرح شده، آیت‌الله منتظری و نظرش درباره جنگ است. او می‌گوید تنها مشکل آیت‌الله منتظری این بود که این‌سوال را مطرح می‌کرد که «چرا به غرب نمی‌روید؟» البته شمخانی مشکل دیگری را هم به مشکل آیت‌الله منتظری می‌افزاید، که از این‌قرار است: «بعضی وقت‌ها هم به ایشان گزارشاتی می‌دادند که مثلاً بچه‌های مردم را بدون تدبیر و بدون آموزش می‌برند. تا عملیات رمضان و والفجر مقدماتی و والفجر یک ما چنین حرفی از آقای منتظری نشنیدیم.»