سرویس معارف خبرگزاری ایکنا، در هفته گذشته مطالب متنوعی منتشر کرده است که در ادامه مهمترین آنها را مرور میکنیم.
حجتالاسلام مهدی سجادی امین:
روایات نقص عقل زنان ناسازگار با قرآن و ضعیف هستند
آیتالله خوئی ادلهای که فقها در عدم مرجعیت زن و عدم حجیت فتوای زن بیان کردهاند را مورد نقد قرار داده و اشکال میکنند و این ادله را کافی نمیدانند. در نهایت میفرمایند البته مذاق شارع بر این است که خانمها متصدی مرجعیت نشوند و مرجعیت نداشته باشند. ما در پژوهشی، به طور مفصل به بررسی این دلیل آیتالله خوئی پرداختهایم. ایشان میفرمایند: «والصحيح أنّ المقلّد يعتبر فيه الرجولية، ولايسوغ تقليد المرأة بوجه؛ و ذلک لأنّا قد استفدنا من مذاق الشارع أنّ الوظيفة المرغوبة من النساء هي التحجّب و التستّر و تصدّي الأمور البيتيّة دون التدخل فيما ينافي تلک الأمور»؛ درست اين است که مفتی بايد مرد باشد و تقليد از زنان به هيچ روی، روا نيست؛ زيرا از مذاق شريعت استفاده میشود که زنان بايد حجاب و پوشش خود را حفظ کنند و به کارهای منزل بپردازند و به کارهايی دست نزنند که با اين امور ناسازگار است. زنان همانند مردان وظایفی بر عهده دارند که لازمهاش حضور اجتماعی زن است.
ایشان میفرمایند مذاق شارع بر این است که آن وظیفهای که بر زنان مورد انتظار است، این است که اهل حجب و پوشش باشند و متصدی امور منزل باشند و در این امور مثل افتا و... متصدی امور نشوند. یکی از ادلهای که ایشان ذکر میکنند این است که به جهت اینکه تصدی افتا باعث میشود، شخص در معرض رجوع و سؤال دیگران واقع شود و این ارتباط با نامحرم را چه بسا در پی داشته باشد در این تحقیق بهطور مفصل مذاق شارع را نقد کردهایم و گفته شده است که از ادله شرعی یعنی از آیات و روایات بدست نمیآید که واقعا مذاق شارع چنین مطلبی باشد بلکه به بسیاری ادله روایی و برخی از آیات اشاره کردهایم که زنان هم مثل مردان وظایفی بر عهده دارند که ایفای این وظایف بعضی وقتها لازمهاش این است که حضور اجتماعی هم داشته باشند و در آنجا اشاره شده که مرجعیت تقلید به معنای افتا و فتوا دادن نه آن شئون ولایی، اگر این را برای زن ثابت بدانیم منافاتی با حضور اجتماعی ندارد و منافاتی با اینکه با نامحرم در تعامل نباشد ندارد مثل مراجع امروزی که با وجود راههای ارتباطی فراوان مخصوصا فضای مجازی و اینترنت و سایتها و… همین امروز هم مقلدین مراجعه مستقیم به فقها ندارند؛ لذا اگر فقیه زنی به اجتهاد برسد و صاحب فتوا باشد، میتواند فتوای خود را در اختیار دیگران قرار بدهد بدون اینکه مراوده و ارتباطی با نامحرم داشته باشد و از این جهت مانعی ایجاد نمیشود.
حجتالاسلام مجتبی فاضل:
محرومیت زنان از مرجعیت مانند محرومیت پزشک زن از طبابت است
اجتهاد به تعبیر فقها ملکه و حالتی است که فرد با طی مدارجی به آن میرسد و میتواند با استفاده از منابع اجتهاد به فهم مسائل دینی و استنباط از آنها دست بزند.
اگر کسی به این مدارج رسید میتواند فتوا هم بدهد و استنباط دینی خود را در دسترس دیگران قرار دهد وگرنه مانند کسی خواهد بود که در رشته پزشکی تحصیل کرده و چندین سال وقت خود را صرف کسب علوم مرتبط کرده است ولی او را از طبابت محروم و منع کنیم.
مسئله کسب مدارج علمی مرتبط با بحث جنسیت نیست و زن و مرد میتوانند به آن دست یابند در طول تاریخ یک خبطی رخ داد و آن خلط بین مقام افتا و قضا و ولایت بود؛ در حالی که شرایط افتا با قضا تفاوت دارد؛ مثلا اگر گفتیم یکی از شرایط امام جماعت ذکوریت است آیا در افتا هم این مسئله صادق است؟ امروز در بحث ریاست جمهوری هم این موضوع وجود دارد که میگویند یکی از شرایط رئیس جمهور رجل بودن است ولی آیا این رجولیت معطوف به جنس مرد است یا اینکه مراد زن و مردی است که به دلیل اشتهار در فعالیتهای سیاسی در سطح ملی به یک شخصیت سیاسی شناخته میشود؟
نکتهای که رهبر معظم انقلاب اسلامی فرمودند ارشاد به حکم عقل است یعنی در مسائلی که مرتبط با خود بانوان است زنان جامعه از مجتهدین زن تقلید کنند زیرا معرفت یک مرجع تقلید در مسائل زنان در نسبت با یک مجتهد زن، معرفت درجه دوم است زیرا مرجع تقلید زن وقتی قصد دارد که در مورد احکام زنان حکم بدهد ابتدا باید از مشورت و کارشناسی کارشناس زن استفاده کند سپس فتوا بدهد طبیعتا عقل حکم میکند که به جای طیشدن این فرایند مستقیما یک مجتهد زن در احکام مرتبط با زنان محل رجوع زنان جامعه باشد.
حجتالاسلام ناصر رفیعی:
۵ روش مبارزه امام کاظم(ع) با حاکمان جور
مرحوم حمیری داستانی را از سن ۵ سالگی امام کاظم(ع) نقل کرده است؛ ایشان فرمود گروهی از یهودیان خدمت پدرم آمدند و گفتند که ما در تورات خواندیم که خدا به فرزندان ابراهیم کتاب و نبوت و امامت داد چرا برای شما اینطور نیست و دیگران حاکم هستند و مسئولیت دارند و شما ندارید؛ پدرم چشمانش پر از اشک شد و فرمود: تا بوده اینطور بوده است که حق امنای الهی غصب و به آنان ظلم شده است و بندگان شاکر خداوند هستند؛ قرآن هم فرموده است: إِنَّ الَّذِينَ يَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَيَقْتُلُونَ النَّبِيِّينَ بِغَيْرِ حَقٍّ وَيَقْتُلُونَ الَّذِينَ يَأْمُرُونَ بِالْقِسْطِ مِنَ النَّاسِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذَابٍ أَلِيمٍ.
از این داستان متوجه میشویم که بعد از ماجرای صلح امام حسن(ع) حکومت از ائمه گرفته شده ولی هیچگاه به معنای تایید حاکمان نبوده است و ائمه برخوردهای صریحی با آنان داشتند. در مورد رویکرد مقاومتی و استکبارستیزی امام کاظم(ع) چند نکته قابل ذکر است؛ اول برخورد مستقیم با حکام جور؛ ایشان در طول دوران امامت با چند خلیفه مواجه بود که عمدتا هم با هارون الرشید هم دوره بودند. هارون در اوایل خلافت ملاقاتی با امام(ع) داشت و از ایشان پرسید شما که هستید و امام جواب دادند من پیشوای دلهای مردم هستم و شما پیشوای جسم مردم که این جواب کاملا سیاسی است.
نقل شده است که هارون دل درد شدیدی گرفت و هر پزشکی آوردند جواب نگرفت لذا نزد امام رفتند تا برای او دعا کنند؛ امام دعا فرمودند: اللّهم کما أریته ذلّ معصیته، فأره عزّ طاعتی؛ خدایا همانطور که ذلت معصیت را به او چشاندی طعم اطاعت ما را هم به او بچشان؛ خود این دعا سیاسی است.
عبدالحسین طالعی:
دیندانی بدون دینداری آفتزاست
انسان میتواند سه نوع تعامل با دین داشته باشد، این سه وجه شامل دیندانی(شناخت دین)، دینداری(باور به دین) و دینبانی است که دینبانی یعنی مدافع حریم دین باشیم و برای دفاع از آن تلاش کنیم.
یک آبکش تا در آب است پر آب است ولی همین که از آب بیرون بیاید خالی است؛ صندلیهای یک کلاس درس همه حرفهای استادان را میشنوند ولی آیا تغییری هم در آنها ایجاد میشود یا خیر؟ حال این سؤال وجود دارد که این همه آموزههای دینی که ما داریم آیا در مسیری به کار میبریم که مانندصندلی کلاس و یا آبکش نشویم؟
در اسلام، علم فضیلت زیادی دارد و در مورد فضایل عالم هم زیاد سخن گفته شده است ولی آیا صرف دانستن یکسری مطالب که من بدانم و دیگری نداند، علم است؟ همچنین این سؤال وجود دارد که جهل چیست؟ آیا ضدیت با علم است یا ضدیت با عقل؟ روایات ما از جمله چند حدیث از امام کاظم(ع) آن را ضد عقل میداند و نه ضد علم.
اصل معنای جهل مقابله با عقل است ولی در معنای فرعی، آن را ضد علم هم میدانند؛ ما جهل را وقتی نقطه مقابل علم مطرح کردیم یعنی علم، مطلوب و جهل، مذموم است لذا فضیلت را به کسی میدهیم که علم دارد ولو اینکه عامل به آن هم نداشته باشد. پیامبر(ص) وارد مسجد شدند و دیدند که افراد زیادی دور یک فرد نشستهاند و از مردم پرسید گفتند او علامه انساب است و پیامبر(ص) فرمودند این علمی است که دانستن و ندانستن آن چندان مهم نیست؛ امروز هم مصداق بسیاری از کارهای علمی ما اینگونه است.
معصومه اسماعیلی:
مبارزه با غالیان و حفظ وحدت شیعیان با تدابیر امام کاظم(ع)
خصائص شخصیتی امام کاظم(ع)، صبر، علم و تقوای بسیار بود و به ایجاد و گسترش سازمان وکالت به عنوان سازمان مدیریتی شیعه معروف هستند. امام، شیعه را به کسب علم دعوت کرده و فرمودند: «کسی که در جستوجوی علم باشد، خداوند به او توفیق میدهد تا در روز قیامت از جمله کسانی باشد که بدون حساب وارد بهشت شود» و در ترویج عبادت و تبیین حدود آن فرمودند: «بهترین عبادت، نگاه داشتن نفس از گناه و انجام واجبات الهی است» همچنین در حفظ زبان، امام کاظم(ع) به یکی از یاران خود فرمودند: «اگر چیزی که بر زبان میآوری، در مورد خداوند و روز قیامت نباشد، بهتر است سکوت کنی.»
امام موسی بن جعفر(ع) در دوران خویش با چالشهای بسیاری در ابعاد مختلف مواجه بوده است اما با مدیریت سازمان وکالت که به نوعی حکومت امام بر جامعه شیعه محسوب میشد بر بسیاری از مشکلات شیعه غلبه کردند.
اختناق سیاسی و دینی و مقابله حکومت با هرگونه جنبش دینی و فکری از یکسو، محدودیتهای شدید در فعالیت شیعه و نظارت دقیق بر جامعه شیعی، محاصره و زندانی شدن امام کاظم(ع)، ظهور و گسترش گرایشهای مختلف مذهبی و فکری مانند جریان غلات و انحراف اعتقادی برخی شیعیان، غلبه فکری اهل سنت بر نظام عقیدتی جامعه از جمله عواملی است که باعث ایجاد شرایط دشوار برای زندگی امام(ع) در دوران خلفا شده بود.
حجتالاسلام مسعود ادیب:
وفاق اجتماعی در وضعیت نگران کننده است
باید بین وفاق و مدارا فرق گذاشت از وفاق میتوان موافقت و همراهی را فهمید و از مدارا، تحمل و تسامح یا به تعبیر امروزی روادارای را میتوان دریافت کرد. معمولاً تحمل، تسامح و رواداری در برابر کسانی است که خیلی با آنها همراه و همفکر نیستیم و هدف از تحمل و تسامح نوعی تلاش برای سادهتر کردن زندگی و گذران بهتر زندگی است که میتوان از آن به همزیستی مسالمتآمیز یاد کرد به همین دلیل حافظ شیرازی گفته است: «با دوستان مروت با دشمنان مدارا».
مدارا یا تحمل و تسامح بیشتر با کسانی است که ما با آنها همراه و همجهت نیستیم ولی تا جایی که امکان دارد و تعارض جدی پیش نمیآید باید سعی بر همافزایی داشته باشیم و از اصطکاک و برخورد جلوگیری کنیم و حق مخالفان خود را به رسمیت بشناسیم و بدانیم آنها هم مثل ما انسانهای آزادی هستند، اهدافی دارند که آن را دنبال میکنند؛ همانطور که ما مایل هستیم در پیگیری اهداف خود آزاد باشیم آنها هم مایلند در پیگیری اهداف خود آزاد باشند؛ مواقعی که ممکن است آزادی ما به برخورد و تعارض بیانجامد باید تکلیف خود را با تدبیر معلوم کنیم که این هم باید با فکر، تدبیر و اندیشه پیش رود.
گاهی وفاق باید در سطح کلیه نیروهای سیاسی صورت بگیرد یعنی حتی نیروهای سیاسی خارج از حکومت هم قرار است مورد وفاق قرار بگیرند که این چیزی است که به نظر میآید اگر کشور میخواهد سامان بگیرد باید به این سطح توجه شود اینکه صرفاً در سطح نیروهای درون حکومت وفاق صورت بگیرد البته ضروری و لازم است اما حداقلی است و هیچ عاقلی نمیتواند به کمتر از آن فکر کند ولی واقعاً دوای درد مشکلات جامعه ما نیست.
موضوع وفاق بسیار بیشتر از این مبحث است و همانطور که بیان شد از موافقت و همراهی سخن میگوید و این معمولاً با کسانی است که با ما همجهت و همراستا هستند و با هم میخواهیم به یک هدف واحدی برسیم البته درجات و مراتبی دارد. فرض کنید اگر دو گروه از سربازان در یک جبهه در حال جنگیدن هستند و حالا سیل بنیانکنی در حال آمدن است که میخواهد هر دو طرف جبهه را ببلعد؛ ممکن است هر دو گروه سربازها برای جلوگیری از سیل با هم همکاری کنند زیرا در اینجا هدف جدیدی تعریف شده است که دشمن را به دوست تبدیل میکند و دشمن را به همکاری وامیدارد؛ بنابراین دشمنی، دوستی، همراهی و مخالفت همگی معنای نسبی پیدا میکند.
حجتالاسلام عسگر دیرباز:
ظرفیت بالای تفسیر تسنیم برای مخاطب جهانی
قرآن کریم مهمترین کتابی است که در طول تاریخ اسلام مورد تحقیق و مطالعه بوده است و تفاسیر زیادی اعم از ماثور و غیر آن نوشته شده است؛ طبق نقلی بیش از سه هزار تفسیر بر قرآن کریم نوشته شده است؛ در دوره معاصر هم تفاسیر بزرگی بر قرآن نوشته شده است که میتوان در شیعه به المیزان و تسنیم اشاره کرد؛ اگر پیشینیان با نوشتن برخی تفاسیر بزرگ و مشهور احساس بینیازی میکردند ما این سه هزار تفسیر را نداشتیم.
بنابراین هر مفسری ضمن استفاده از روش پیشینیان، خودش هم یکسری نوآوریهایی دارد و میتواند جمعبندی و نتایج متفاوتی نسبت به دیگران داشته باشد لذا تفسیر قرآن به قرآن هم که در زمان ما از سوی علامه طباطبایی و آیتالله جوادی آملی مورد توجه و توسعه واقع شده است میتواند در دورههای بعد از سوی مفسران دیگر مورد توجه قرار بگیرد.
قبل از اینکه وارد بحث تسنیم شویم در مورد المیزان باید عرض کنم از مواردی که مرحوم علامه طباطبایی به آن عنایت کاملی داشتند این است که ایشان نسبت به موضوعات مطرح روز ایران و جهان دقت و توجه داشتند و در جایی اگر دفاع و روشنگری و حمایت لازم بوده است، انجام دادهاند. اگر زمان فعلی را با دوره نوشتن المیزان مقایسه کنیم میبینیم سرعت تحولات فکری و اجتماعی با توجه به فعالیت رسانهها بسیار بیشتر شده است با این وصف تفسیر تسنیم از این بُعد متفاوتتر است.
در برخی تفاسیر میبینیم مفسران در مورد معجزات انبیاء، تلاش میکردند تا تبیینها و تفسیرهای تجربهگرایانه از معجزات داشته باشند و بتوانند براساس قواعد فیزیک و زیستشناسی آن را تبیین کنند ولی علامه به کمک آیات قرآن و برداشتی که از آنها دارند این معجزات را تبیین میکنند و در این عرصه واقعا خوب عمل کردند یا در مورد مباحث سیاسی اجتماعی مانند آزادی و حقوق زنان و مسائل اجتماعی دیگر ایشان با کمک آیات قرآن، تبیین خوبی ارائه فرمودند.
انتهای پیام