صاحب‌خبر - با نام و یاد خدا انشایم را آغاز می‌کنم. من‌گاز شیرین را دوست دارم. من هر چیزی که شیرین باشد را دوست دارم. من به پدرم گفتم برایم گاز شیرین بخرد اما کامبیز پسر کتی خانم گفت: گاز شیرین که مال بچه‌ها نیست. او از آن آدم‌هایی است که قیافه‌اش نمی‌خورد که همه چیز را بفهمد اما به قول بابای خوبم او از آن بچه زرنگ‌هاست که نصفش زیر زمین است و طبق روال پدر و مادرهای ایرانی گفت: برو از او یاد بگیر! (من همیشه دوست داشتم کلمه روال را در یک جمله استفاده کنم لامصب کلاس صحبت را چند برابر می‌کند این را همیشه داداش بهادرم در صحبت‌هایش استفاده می‌کند و من هم خوشم می‌آید.) از کامبیز پرسیدم: پس گاز شیرین چیست؟ کامبیز گفت: گازی که اسید آن را بگیرند. شوهرخاله‌ سیما که داشت تخمه تناول می‌کرد و فیلم بزن بزن می‌دید لای این کتک‌کاری‌ها زد توی سر مال‌ و گفت: اگر همین توی ایران بود فکر می‌کردید اینطور می‌شد؟ نه! که بابایم همچون نماینده حاکم بزرگ کف دستش را نشان داد و گفت: صبرکن! صبرکن! فاز ۱۴ پالایشگاه پارس جنوبی عسلویه ۱۰۰ درصد ایرانی در شرایط سخت تحریمی اجرایی شد، صددرصد ایرانی بدون اینکه حتی یک پیچش را از اجنبی جماعت بگیرند. بدون اطلاعات حرف نزن آقاااا! شوهرخاله لیلا هم گفت: آقا آب زدند تنگش جدی نگیر تا سه صباح دیگه گوشه کشور خاک می‌خورد و تعطیل می‌شود! بابای‌مان هم گفت: فقط از این فاز روزانه ۵۰ میلیون متر مکعب گاز شیرین، اتان و گوگرد و... به دست میاد. توی مغزت قورمه سبزی بار گذاشته‌اند؟ کامبیز هم گفت: وقتی اجنبی جماعت چشمش به این پالایشگاه صددرصد تولید ایرانی رسید گفت: ساچ واو چه کرده جوان ایرانی! همه رو دیوانه کرده... شوهرخاله‌های‌مان در سکوتی عمیق به تخمه شکستن ادامه دادند و تا موقع خداحافظی موهای تنشان سیخ سیخی مانده بود.∎​