شناسهٔ خبر: 71076066 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: ایبنا | لینک خبر

نشست «دومین سال ثبت جهانی جشن سده» برگزار شد؛

جشن سده؛ آیینی پُرمعنا که ریشه در فرهنگ و جهان‌بینی ایرانی دارد

ثبت جهانی جشن سده انگیزه‌ای است که جهانیان با گوشه دیگری از فرهنگ شکوهمند ایران باستان آشنا شوند. سده به ثبت جهانی رسید تا همه بتوانند مانند نوروز در شهر و دیار خود با فلسفه این جشن آشنا شده و آن را برگزار کنند تا پیدایش آتش را در تاریخ ایران چنانکه در شاهنامه فردوسی آمده، یادآوری کنند.

صاحب‌خبر -

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا پرونده جشن سده روز چهارشنبه ۱۵ آذر ۱۴۰۲ در پرونده‌ای مشترک به نام ایران و تاجیکستان در هجدهمین جلسه کمیته بین دولتی حفاظت از میراث فرهنگی ناملموس که در شهر کاسان، جمهوری بوتسوانا برگزار شد، بررسی و با تصویب اعضای کمیته به عنوان بیست‌وچهارمین عنصر میراث‌فرهنگی ناملموس ایران در فهرست جهانی یونسکو ثبت شد. جشن ملی سده که سده‌ها در ایران برگزار می‌شد و تاکنون زرتشتیان با روشن‌کردن آتش سده در غروب روز دهم بهمن ماه از این جشن پاسداری کرده بودند، به ثبت جهانی رسید تا همه بتوانند مانند نوروز در شهر و دیار خود با فلسفه این جشن آشنا شده و آن را برگزار کنند تا پیدایش آتش را در تاریخ ایران چنانکه در شاهنامه فردوسی آمده، یادآوری کنند. به‌ویژه اینکه پیدایش و به‌کارگیری آتش، سرآغاز پیشرفت تمدن در جهان نیز شده است. ثبت جهانی جشن سده انگیزه‌ای است که جهانیان با گوشه دیگری از فرهنگ شکوهمند ایران باستان آشنا شوند. امید که جشن سده در این سرزمین که با آیین آتش افروزی‌، از روزگاران گذشته به یادگار مانده، با برنامه‌ریزی‌های درست و هماهنگ اندک‌اندک در سال‌های آینده بهتر و باشکوه‌تر برگزار شود.

پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری نشست «دومین سال ثبت جهانی جشن سده» را برگزار کرد. در این نشست زهره زرشناس، پدرام سروش‌پور، مهرداد قدردان، افشین نمیرانیان، سرور تاراپور والا و علی ایلنت به سخنرانی درباره جشن سده، خاستگاه و نیز ارزش آن در فرهنگ و تمدن ایرانی پرداختند. دبیری نشست را علیرضا حسن‌زاده بر عهدهداشت.

جشن سده ریشه در باورهای کهن مرزوبوم ایران دارد

در آغاز نشست، پیام تصویری زهره زرشناس، زبان‌شناس و استاد پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی پخش شد. زرشناس با شادباش ثبت جهانی سده، در سخنان خود به سرآغاز و اساس این جشن کهن پرداخت و گفت: «جشن سده، با صورت معرب سَدق، در شامگاه دهمین روز، یا آبان‌روز، از بهمن‌ماه، با افروختن هیزمی که مردمان از روزهای پیش در مرکز شهر یا آبادی یا بلندای کوهستان گردآوری کرده‌اند، آغاز می‌شده است. این جشن در تقویم جدید زرتشتیان مصادف با مهرروز از بهمن‌ماه است. ابوریحان بیرونی و دیگر منابع آن را آبان‌روز از ماه بهمن گزارش کرده‌اند. افسانه‌های گوناگونی در توجیه این جشن نقل شده است. از میان آن‌ها، تنها یکی به پیدایش آتش اشاره دارد و سده را جشن پیدایش آتش می‌داند و آن گزارش فردوسی است که می‌گوید هوشنگ‌شاه آتش را کشف کرد و بدین مناسبت جشن برپا کردند: ز هوشنگ ماند این سده یادگار / بسی باد چون او دگر شهریار».

وی در ادامه افزود: «در کتاب «آثارالباقیه» ابوریحان بیرونی سخن از افروختن آتش بر بام‌هاست که به دستور فریدون در همان روز که بر ضحاک چیره شد انجام گرفته بود. در «نوروزنامه» هم جشن سده روز پیروزی فریدون بر ضحاک دانسته شده و گفته شده که مردمانی که از جور و ستم ضحاک به ستوه آمده بودند از جهت فال نیک آن روز را جشن گرفتند و هر سال تا به امروز آیین آن پادشاه نیک در ایران و انیران به‌جا آورده می‌شود. اما از نوشته‌های دوره نخستین اسلامی چنین پیداست که جشن سده با اسطوره گیومرث -نخستین انسان- و مشی‌ومشیانه که هر دو مردم نخستین هستند، پیوند دارد».

زرشناس با اشاره به نوشته کهن «ابن‌الفقیه» گفت: «در کتاب او جشن سده یادگار پیروزی بر افراسیاب عنوان شده است. هم‌چنین در توجیه نام سده و نسبت دادن آن به عدد ۱۰۰ مطالبی برپایه‌ی گاهشماری و تقویم کشاورزی گفته شده است. بدین‌گونه که چون با گذشت یکصدروز از زمستان بزرگ سرما به اوج خود می‌رسد و از آن پس سستی می‌گیرد، نیاکان ما به شادی این سستی و زوال سرما، جشن سده را برپا می‌داشتند. دودیگر آنکه از جشن سده تا نوروز ۵۰ شب و ۵۰ روز درپیش است که در مجموع صد روز می‌شود. بدین‌سبب جشن سده را ۵۰ روز به نوروز مانده جشن می‌گرفتند. سه‎‌دیگر گفته شده که این تسمیه به مناسبت صدروز پیش از به‌دست آمدن محصول و گردآوری غلات است. البته بخشی از این روایت‌ها جدید است و در متون قدیم نیامده است».

استاد پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی ادامه داد: در اوستا و نوشته‌های پهلوی نامی از سده و جشن سده نیست. اما واژه‌ی معرب سدق می‌تواند حکایت از وجود واژه‌ی فارسی میانه‌ی سدگ داشته باشد که در زبان فارسی به صورت سده درآمده است. تا آنجا که از متون فارسی باستان و میانه برمی‌آید جشن سده از جمله آیین‌هایی نبوده که در ایران باستان و در ادبیات کهن زرتشتی رسمیت داشته باشد. حتی امروز هم در میان پارسیان هند ناشناخته است و رسم آتش‌افروزی در شب سده مشاهده نمی‌شود. حال آنکه در میان زرتشتیان امروز برگزاری آن در زمره‌ی آیین‌های دینی است.

زرشناس افزود: «یادآوری این نکته ضروری است که فردوسی از برگزاری جشن سده در روزگار لهراسب یاد می‌کند. اما اگر قول ابوریحان بیرونی را بپذیریم، این جشن از دوره‌ی اردشیر بابکان- یعنی سده‌ی سوم میلادی- جزو جشن‌های رسمی شده و آنگاه به تدریج با آیین زرتشتی درآمیخته است و ایرانیانی که درپی حفظ هویت فرهنگی و یادگارهای پیشینیان خود بوده‌اند، به صورت جشن ملی و نمادی از دوران باشکوه گذشته آن را برپا می‌داشتند.

این سخنران درباره آداب برپایی جشن سده گفت: در این‌باره روایاتی در منابع گوناگون آمده است. در اشاره‌های تاریخی این جشن در شب و معمولاً به شکل دسته‌جمعی و یا گردهمایی همه‌ی مردمان شهر یا محله و روستا در یک‌جا و با برپایی یک آتش بزرگ و با شادمانی و پایکوبی برگزار می‌شد و هیچ‌گاه این مراسم پنهانی و در خفا نبوده است. مردمان در گردآوری هیزم با یکدیگر مشارکت می‌کردند و آن را فریضه‌ای عمومی می‌دانستند. بدین‌گونه می‌توان گفت که جشن سده، جشن همکاری و همبستگی مردمان بوده است».

زرشناس با اشاره به ریشه‌شناسی واژه سده از سوی مهرداد بهار، افزود: «بهار واژه‌ی سده را برگرفته از واژه‌ای اوستایی می‌داند و به معنای «ظهور» یا «پیدایی» می‌گیرد. که البته باید بگویم که در متون موجود اوستایی و فارسی میانه چنین واژه‌ای نیامده است. مهرداد بهار سده را آیینی کهن و غیر آریایی می‌دانست و احتمال می‌داد که آتش‌افروزی در چنین جشنی آیینی جادویی برای تقویت نیروی خورشید و سرعت‌بخشیدن به گرمادهی آن بوده است».

زرشناس سپس به پژوهش‌های فرزانه گشتاسب درباره‌ی جشن سده و سرچشمه‌ی آن اشاره کرد و گفت: «گشتاسب میان این جشن و ایزد رَپیتوَن ارتباطی می‌بیند. ایزد رَپیتوَن یکی از ایزدان مهم دین زرتشتی است. این ایزد موکل بر فصل تابستان و هنگام ظهر است. او بر ماه‌های گرم سال سروری دارد. ایزد رَپیتوَن در آغاز زمستان بزرگ- آخرین روز ماه مهر- به زیرزمین می‌رود و تا زمستان سرد حیات را در چشمه‌های سرد پاسداری می‌کند و ریشه‌های گیاهان و درختان و آب‌های زیرزمینی را گرم نگاه می‌دارد. در آغاز تابستان بزرگ نیز، یعنی نخستین روز فروردین، به روی زمین برمی‌گردد. یادآور می‌شوم که در تقویم قدیم اوستایی، سال به دو فصل تابستان بزرگ هفت ماهه و زمستان بزرگ پنج ماهه تقسیم می‌شده است. بنابر متن‌های بندهش و دینکرد، ایزد رپیتون عامل رشد گیاهان و رسیدن میوه‌هاست. ایزد رَپیتوَن یکی از همکاران امشاسپند اردیبهشت، یعنی اشه‌وهیشته، است که نماینده‌ی این جهان او آتش است. اردیبهشت و دیگر همکارانش -ایزدان سروش و بهرام- دشمن زمستان و نابود کننده‌ی دروج -یا دیو- زمستان هستند. ایزد رَپیتوَن به‌نظر فرزانه گشتاسب با آتش و ایزدان موکل بر آتش پیوندی ناگسستنی دارد».

زرشناس سپس با اشاره به پژوهش مهرداد قدردان افزود: «قدردان جشن سده را با جشن هیرومبا هم‌پیوند می‌داند. هیرومبا یکی از جشن‌های کهن زرتشتی است که هر سال در روستای شریف‌آباد یزد و در زیارتگاه پیرهریشت برگزار می‌شود و با برپایی آتش، انجام قربانی، یادکردن از درگذشتگان و حضور پُررنگ جوانان همراه است».

زرشناس با گفتن اینکه سده جشن کهن آتش است و ریشه در اساتیر کهن این مرزوبوم دارد و با آیین پیدایی و کشف آتش همراه است، در پایان افزود: «پرداختن به اساس و منشاء جشن‌های ایرانی هنوز راهی ناهموار است و دشوار. هیچ‌یک از جشن‌ها به‌یکباره در میان مردم سربرنیاورده‌اند و ریشه‌هایی بسیار کهن دارند. این جشن‌ها در خود عناصری از اعتقادات و باورهای جادویی کهن را پنهان کرده‌اند که اغلب بر ما پوشیده است. پس هر جُستاری که درباره‌ی آن‌ها انجام شود گامی است به سوی روشنایی‌ها و افروختن شمعی در راه پژوهشگران».

جشن سده؛ هویت ملی که جایگاه بسیار بالایی دارد

موبد پدرام سروش‌پور، عضو انجمن موبدان، سخنران دیگر این نشست، در آغاز سخنانش گفت: اگر امروز تعداد میراث ناملموسی که به نام ایران ثبت شده است در میان کشورهای دیگر قابل توجه است، نتیجه تلاش‌های پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری و به‌ویژه دکتر حسن‌زاده است که با همت بلند وی و نگاه کارشناسانه و ژرفی که دارد، این کارها به سرانجام رسیده است. البته نسبت به پیشینه تمدنی و فرهنگی که ما داریم هنوز راه طولانی‌ای درپیش است که با کمک و همیاری باید طی شود.

سروش‌پور در ادامه افزود: در تاریخ جهان دو دوره بسیار مهم داشته‌ایم. یکی دوره مدرنیسم است و دیگری دوره اخیری که به نام جهانی شدن می‌شناسیم. این دو دوره، مهمترین نقش را بر روی سنت‌ها و برگزاری و حفظ یا کم‌رنگ شدن و حتا حذف‌شان داشته‌اند. مدرنیسم دوره‌ای است که از اواخر سده هجده آغاز شد و دوره‌ای ۱۰۰ یا ۱۲۰ ساله بود. مدرنیسم با نگاهی روشنگرانه و خِردورزانه، در مقابل هرچیزی که سدی در برابر خِردگرایی بود، ایستاد. هدف مدرنیسم ایستادگی در برابر خرافات بود. از دید اجتماعی، علمی و سیاسی هیچ‌کس نمی‌تواند منکر اهمیت مدرنیسم شود، ولی نکته مهمی که وجود داشت این بود که مدرنیست‌ها در آغاز برخورد بسیار محکمی با سنت‌های پایه‌ای می‌کردند؛ همان سنت‌هایی که با پوست و گوشت مردمان پیوند داشت. در برابر آن‌ها گروه‌های تندرویی به‌وجود آمد که مخالف هرچیزی بودند که مدرنیسم عنوان می‌کرد و همه بدبختی‌های بشر را از این جنبش می‌دانستند.

این سخنران سپس گفت: در دوره‌های بعدی این دو گروه افکارشان را مشترک کردند و جای خود را به دو گروهی دادند که نگاه متعادل‌تری داشتند. یک گروه که پیشرفت را اصل قرار دادند و ضمن احترام به سنت‌ها در صدد پیشرفت انسان بودند، گروه دوم آن‌هایی بودند که ضمن احترام به مدرنیسم، به دین و سنت‌ها ارج می‌نهادند. به هر روی، همه این‌ها باعث شد که در جاهایی به بهانه مدرنیسم شاهد نواندیشی‌هایی باشیم. مهم‌ترین ویژگی آن نواندیشی‌ها هم این بود که سنت‌ها را حذف نکردند بلکه گفتند که باید نگاهی جدید به سنت‌ها افکند و به‌دنبال ریشه‌یابی و فلسفه سنت‌ها بود؛ چون سنت‌ها از تجربه‌ها و دانسته‌های چندهزارساله برمی‌خیزند و حذف آن‌ها درست نیست و کاری خطرناک است. این، البته رویکردی خوب بود.

به سخن سروش‌پور، بعدها روند جهانی‌شدن پیش آمد. ویژگی آن (برخلاف مدرنیسم) آن است که دوره‌ای تمام‌شدنی نیست و تا انسان به پیشرفت خود ادامه می‌دهد، روند جهانی‌شدن نیز ادامه دارد. ویژگی جهانی‌شدن هم اعتقاد به نزدیک شدن انسان‌ها به یکدیگر است. در آغازِ این روند، به بهانه‌ی حذف مرزها، کوشش شد یک اصل مشترک تعریف شود و آن را جایگزین هرآنچه هست، کنند. بدین‌گونه سنت‌ها و خُرده‌فرهنگ‌ها هدف قرار گرفتند. با این‌همه، جهانی شدن تحول بزرگی است.

موبد سروش‌پور گفت: پس از یک دوره، جهانی شدن تغییر یافت و تبدیل به عاملی برای ارزش‌های مشترک جهانی شد. در این تعریف، اقوام و ملت‌ها جایگاه خودشان را حفظ می‌کنند. ویژگی این دوره از جهانی شدن، برگشت نگاه جهانیان به آن بخش از فرهنگ ملت‌هاست که ریشه‌دارتر و کهن‌تر و عمیق‌تر هستند. این‌جاست که به اعتقاد من جایگاه ایران باید بسیار بالاتر از جایی باشد که اکنون در آن قرار گرفته است. چون ایران برخوردار از فرهنگی تمدن‌ساز است و در روند رشد تمدن جهانی نقش بسیار داشته است. از تمدن ایرانی نیز مردمانی بزرگ برخاسته‌اند. یکی از آن‌ها زرتشت اسپنتمان است که انقلاب و تحولی در تفکر بشر ایجاد کرد. همان جهان‌بینی که در دوره‌های بعد به دیگر مردمان جهان منتقل شد.

وی با اشاره به هویت‌ساز بودن جشن‌ها گفت: من می‌خواهم بر روی چند نکته پافشاری کنم. یکی بحث هویتی بودن جشن سده است. این جشن به عنوان یک هویت ملی، جایگاه بسیار بالایی دارد و یکی از عناصر هویت‌ساز ماست. عناصر هویتی باعث همبستگی و یکپارچگی می‌شوند و اعتماد به نفس ملت‌ها را تقویت می‌کنند. ضمن اینکه سبب افزون شدن ظرفیت‌های توسعه خواهند شد. اگر این‌ها را کنا رهم بگذاریم آنگاه درخواهیم یافت که چنین سنتی عاملی بزرگ برای مقابله با بحران‌هاست. در دنیای پیچیده ما، همهی کشورها دچار بحران می‌شوند. ارزش‌ها کمک می‌کنند که ملت‌ها بحران‌ها را پشت سر بگذارند.

سروش‌پور با اشاره به برخی برخوردهای ناروا با برپایی جشن‌های ایرانی، افزود: یک نکته را می‌خواهم شفاف بگویم. یکی از دلایلی که باعث شده که بعد از انقلاب مقداری نگاه‌مان به عناصر هویت ملی فرازونشیب داشته باشد، نگاه مذهبی و دینی است. من این را از جهت ایراد گرفتن نمی‌گویم؛ از این‌روی می‌گویم که به آن بیندیشیم. زمانی که دولت و جامعه‌ای بنای خود را بر یک دین و مذهب می‌گذارد، بخشی از هویت ملی که به نادرست به تقابل در برابر آن دین و مذهب تلقی می‌شود، تبدیل به مساله‌ای می‌شود که باید جلوی آن گرفته شود. این در شرایطی است که به گمان من دولتمردان و پژوهشگران و کسانی که فرهنگ و ارشاد این سرزمین را در اختیار دارند، باید به آن بیندیشند و خیلی شفاف و بدون تعارف درباره‌اش حرف بزنند. چون بحث سرزمین و آیندگان ماست. باید شرایطی را فراهم کنیم که به هم‌اندیشی برسیم و بیاندیشیم که چکار می‌توان کرد تا ظرفیت‌ها به توانمندی‌های ملی تبدیل شود.

او افزود: در طول تاریخ از این توانمندی‌ها استفاده شده است. در سده چهارم که مرداویچ می‌خواست هویت ملی را زنده کند، جشن نوروز و سده باشکوه برگزار می‌شد. در دوره‌های بعد، مانند دوره‌ی صفویه نیز که شاهنامه‌خوانی رواج داشت، این دو جشن برگزار می‌شدند، هرچند کم‌رنگ‌تر. تا این اواخر در کرمان نیز جشن سده با شکوه بسیار برپا می‌شد. فقط هم جشن زرتشتیان نبود، جشن همه مردم کرمان بود. یکی از باشکوه‌ترین جشن‌های سده در سال ۱۳۹۴ در روستای چم یزد برگزار شد. اما از سال بعد، دیگر این جشن برگزار نشد و تنها در جاهای بسته و ویژه زرتشتیان اجازه برگزاری آن داده شد. برای من پرسش پیش آمد که چرا جلوی برگزاری آن در سال‌های بعد گرفته شد؟ مگر این جشن چه ضربه‌ای به کشور و انسجام ملی و امنیتی می‌زد که جلوی برگزاری‌اش گرفته شد؟

سروش‌پور در ادامه گفت: ایران سرزمین همه ایرانیان و سرزمین ما زرتشتیان است، ما زرتشتیان به عشق ایران و ایرانی است که در این سرزمین هستیم و زندگی می‌کنیم. امید و آرزوی‌مان نیز این است که همه دست در دست همدیگر دهیم. نمی‌گویم به گذشته بازگردیم، اما بدانیم که ملت‌هایی پیشرفت می‌کنند که گذشته‌شان را بشناسند. اگر به گذشته اهمیت بدهیم آینده را هم می‌توانیم بسازیم. یادمان باشد که ثبت جهانی سده، یک آغاز است. باید این روند را ادامه دهیم. به ارزش‌های ملی بها بدهیم و از آن‌ها ظرفیت‌هایی برای همبستگی، بقا و آینده‌ای روشن برای کشور بسازیم.

آتش در فرهنگ ایرانی جایگاه عظیمی دارد

مهرداد قدردان، پژوهشگر و دکترای فرهنگ‌وزبان‌های باستانی، سخنران دیگر این نشست بود. او در آغاز گفت: سخن درباره جشن سده سهل و ممتنع است. سهل است از این جهت که می‌توان درباره‌ی آن سخن گفت و گذشت. ممتنع است چون اگر بخواهیم مستند بررسی کنیم و زوایای آن را مورد توجه قرار دهیم، کار سختی خواهد بود. من مایلم که از دید اشراقیون به این قضیه نگاه کنم.

او در توضیح دیدگاه اشراقیون گفت: اشراقیون بر این باورند که در جهان دو دسته نور وجود دارد. به نظر آن‌ها، انوار یا عارضِ محسوس‌اند یا قائم ِ معقول. عارض محسوس یعنی قائم به ذات نیستند و محسوس نیز یعنی با پنج حس به حوزه‌ی احساس درمی‌آید. نماد آن را هم آتش یا خورشید می‌گیرند. قائم معقول را نوری می‌دانند که به ذات خودش متکی است. اما معقول، دیدنی نیست و دریافتنی است. اشراقیون انسان را دارنده‌ی پرتویی از این نور می‌دانند و می‌گویند که رمز آگاهی انسان، خِرد است.

به سخن قدردان، ایرانیان باستان در آتشکده چهار آخشیج را گِرد می‌آوردند و به خداوند نماز و نیایش می‌بردند؛ چون باورشان این بود که از امتزاج و اختلاط و ترکیب و هم‌افزایی این چهار آخشیج، آفرینش تکوین پیدا کرده است و زرتشتیان نه به درگاه آتش، بلکه به درگاه خداوند یکتا نماز می‌برند. زرتشت در گاهان بر این باور است که زیرساخت جهان را اشا (راستی) ساخته است. این یکی از ویژگی‌های خداوند است و در حقیقت جانِ جهان است. برای اینکه آدمیان نیز این ویژگی را بشناسند، نمادی زمینی برای آن تعریف شده است تا بهره‌ی معنوی آن را ببینند.

او سپس افزود: سپنتامینو نیروی خلاقه‌ی جهان است که تعبیر آن در میان اشراقیون این است که رویی به آفاق دارد و رویی به انفس. آنگاه که سپنتامینو رو به آفاق می‌کند آن را اشه می‌گویند و آنگاه که رو به انفس می‌کند وهومنه پدید می‌آید. اهورامزدا نیز از دو واژه ترکیب یافته است؛ اهوار که بُعد هستی‌بخشی خداوند و گیتی است؛ مزدا نیز خِردبخشی اهورامزدا است و بُعد مینوی او را می‌سازد. طبق نظر اشراقیون، اهورائیت خداوند از راه اشه، گیتی را پدید می‌آورد. در گیتی نیز انسان نیز به‌واسطه پرتو خِرد و پرتویی که از قائم معقول دارد و می‌تواند خداوند را بشناسد، سرآمد موجودات است.

قدردان گفت: یک جمله به افلاطون منسوب است که در آن گفته شده که انسان در ذات خودش، حقیقت (راستی)، جمال و خیر را دوست دارد. بر این اساس، حکماً حکمت را بر سه دسته تقسیم‌بندی می‌کنند و می‌گویند حکمت یا نظری است، یا عملی یا توحیدی. حکمت نظری تلاش انسان برای شناخت بیشتر است. با این شناخت است که انسان به حقایق جهان می‌رسد و به دانش دست می‌یابد. اما حکمت عملی شناخت برای نفع‌رسانی بیشتر است و در حوزه‌ی خیر افلاطونی قرار می‌گیرد. در پرتو این حکمت عملی است که انسان به تکنولوژی می‌رسد. برای حکمت توحیدی نیز تعریف حکماً این است که تلاش انسان برای زیباسازی جهان است. این در تعریف جمال افلاطونی می‌گنجد. بدین‌گونه انسان به هنر دست پیدا می‌کند. در این حکمت‌های سه‌گانه است که دانش و تکنولوژی و هنر پدید می‌آید. کلیدواژه‌ی همه‌ی آن‌ها هم شناخت است. رمز شناخت نیز آتش است. پس انسان با کشف آتش، ذوالفنون شد و به پدیده‌های شگفت‌آوری رسید. همه‌ی این‌ها نیز در پرتو خِرد نیک اهورایی است. یادمان نرود که آتش نه تنها در فرهنگ ایرانی بلکه در فرهنگ قرآنی هم گرامی است و آتش در قرآن جایگاه عظیمی دارد.

مهرداد قدردان در پایان سخنانش درباره‌ی شادی‌افزایی جشن سده گفت: در زمانی که جنگ همه جهان را درهم پیچیده است، وظیفه ماست که شادی‌بخشی جهان را حفظ کنیم.

سده جهانی شده تا از توانمندی‌های آن استفاده کنیم

افشین نمیرانیان، رئیس انجمن زرتشتیان تهران، نیز در آغاز سخنانش با سپاسگزاری از پژوهشکده میراث فرهنگی و گردشگری، به‌ویژه دکتر حسن‌زاده و همکارانش در ثبت جهانی سده، گفت: من چند نکته را اشاره‌وار می‌گویم که همه‌ی آن‌ها روح مشترکی با هم دارند.

او سپس افزود: ما زرتشتیان، جشن سده را با هم برگزار می‌کنیم. جشن‌های گهنبارمان را هم به همین‌گونه. از نسل‌های مختلف، از کودک تا سالخورده، در فراهم ساختن برپایی جشن همکاری دارند. این، ذاتِ جشن‌های زرتشتی است. درباره جشن سده هم همین‌گونه است و از چند روز پیش از برگزاری آن همگی با هم همکاری دارند. این را بدان سبب گفتم که اکنون که جشن سده جهانی شده، همه باید با هم جشن را برپا کنیم. در این‌جا گفته شد که زرتشتیان نگاهبانان این جشن بوده‌اند. ما به این نگاهبانی می‌بالیم. اما سده جشن همه‌ی ایرانیان است؛ به دو دلیل. یکی اینکه واقعاً چنین است و دیگر آنکه اگر باور داشته باشیم این جشن، جشن ایرانیان است راحت‌تر می‌توانیم آن را نگه داریم و گسترش بدهیم و در سراسر ایران برگزار کنیم.

نمیرانیان سپس افزود: به صراحت بگویم که در جهان، ایران‌هراسی وجود دارد و متاسفم که بگویم که در میان بخشی از ایرانیان هم ایران‌هراسی هست (برای دوره‌ای خاص از تاریخ ایران) و بهتر است اکنون این حساسیت را دامن نزنیم. درست است که ما زرتشتیان جشن سده را برگزار می‌کنیم و امسال هم چنین خواهیم کرد، اما باید کمک کنیم که در سراسر ایران برگزار شود.

او افزود: جشن سده جهانی نشده است که ما تنها لوحی بگیریم که امضای آدم‌های مهمی در یونسکو را بر خود دارد و آن لوح را قاب بگیریم. سده جهانی شده تا از توانمندی‌های آن استفاده کنیم. من از شهرداری تهران انتظار ندارم که این جشن را برگزار کند؛ به دلایلی که دانم و دانید. اما می‌توان برگزاری آن را از شهرهای کوچک آغاز کرد. پژوهشگاه کار خود را در ثبت جشن سده انجام داده است، اما می‌تواند به مقامات تصمیم‌گیرنده مشورت بدهد تا این جشن امسال و در سال‌های آینده در سرتاسر ایران برگزار شود.

جشن سده گوهر فرهنگ ایرانی است

سخنران دیگر نشست بزرگداشت ثبت جهانی سده، موبد سرور تاراپوروالا، دانشجوی دکترای فرهنگ‌وزبان‌های باستانی، بود. او در آغاز گفت: فرهنگ و تاریخ و تمدن سرزمین پُرگهر ایران را از بُن جان می‌ستاییم و جشن سده را که به حق یکی از جواهرات فرهنگی ایران است، پاس می‌داریم. سده با افروختن آتش برپا می‌شود. می‌دانیم که در ادبیات فارسی آتش نماد روشنایی، پاکی، راستی و عدالت است. قرن‌هاست که ایرانیان به روشنایی و سوی چراغ سوگند می‌خورند. اما در ادبیات زرتشتی، خِردِ آتش درونی آدمی با خِرد بی‌پایان اهورایی پیوند می‌خورد.

او گفت: آتش در دین زرتشتی یک عنصر فیزیکی نیست، بلکه نیروی مینوی و معنوی است که نماد حقیقت و پیوند میان انسان و اهورامزدا شناخته می‌شود. آتش نماد پویایی و روشنایی در هستی است و نیز یادآور مسئولیت انسان برای حفظ راستی و عدالت در گیتی. بنا بر این جایگاه والای آتش است که در یسنای ۶۲ بسیار شاعرانه به این فروغ ایرانی پرداخته شده است. در خُرده‌اوستا اوستای «آتش‌نیایش» آمده است که سرودی شادمانه است. آتش‌نیایش در همه مراسم شادی زرتشتیان، مانند سدره‌پوشی و گواه‌گیری و حتا گشایش و افتتاح ساختمان‌ها، از سوی موبد خوانده می‌شود.

این سخنران سپس گفت: آتش پیوند دهنده جان انسان با فر و شکوه اهورامزدا است. در یسنای آتش‌نیایش، گشایش، آیین‌گستری، زندگی آسوده، آزادگی، آگاهی و خِرد خواسته می‌شود. با خواندن آتش‌نیایش، زرتشتیان تعهد خودشان را به ارزش‌های اخلاقی تجدید می‌کنند و یادآور می‌شوند که پاسداشت آتش پاسداری از راستی، خرد و اشویی، هم در زندگی فردی و هم در زندگی اجتماعی است. در جشن سده نیز با زمزمه آتش‌نیایش، آتش افروخته می‌شود. انسان با افروختن آتش، نور دانایی و راستی را در دل و جان خود زنده نگه می‌دارد.

به گفته پوروالا، سده تنها بزرگداشت آتش نیست، بلکه آیینی پُرمعنا و ژرف است که ریشه در فرهنگ و جهان‌بینی ایرانی دارد. سده جشن پاسداشت دانش و آگاهی و پیروزی بر تاریکی و نادانی است. روشن کردن آتش در سده، روشن کردن دل‌ها و اندیشه‌هایی است که در مسیر راستی گام برمی‌دارند. سده یادآور همبستگی جامعه است. این جشن می‌تواند پیوند اجتماعی را بیشتر کند و فرصتی است برای یادآوری اینکه همه‌ی ما وارث تمدنی بزرگ هستیم و این سبب تقویت هویت ملی ماست. جشن سده در توسعه‌ی پایدار نیز مؤثر است و البته ثبت جهانی آن فرصتی است برای شناساندن آن به جهانیان، و نیز جوانان ایرانی که جشن‌های بیگانه را به‌خوبی می‌شناسند اما برخی از آن‌ها با جشن سده که هزاران سال است برگزار می‌شود، ناآشنا هستند.

جشن‌ها و آیین‌ها بخشی از هویت ملی ما هستند

سخنران پایانی این نشست علی ایلنت، پژوهشگر بود که در ثبت و جمع‌آوری نشانه‌های برگزاری جشن سده در خراسان با پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری همکاری داشته است. او با سپاسگزاری از زرتشتیانی که در گذر تاریخ نگاهبان جشن سده بوده‌اند، از روستاها و شهرهایی در استان‌های خراسان شمالی، خراسان رضوی و خراسان جنوبی یاد کرد که هنوز هم جشن سده در آن‌ها با آیین‌های ویژه برگزار می‌شود. او گفت: در خراسان، آتش گرامی داشته می‌شود و سوگند خوردن به آن و روشنایی چراغ، رواج دارد. در برخی شهرستان و روستاهای آن‌ها جشن سده را برگزار می‌کنند. در خراسان جنوبی، در شهرستان سرایان و هم‌چنین در فردوس و روستاهای آن و در شهرستان طبس و روستای پیر حاجات و در خراسان جنوبی در شهرستان تربت جام، کاشمر، بجستان و وردسکن این جشن برپا می‌شود و در خراسان شمالی در شهرستان جاجرم و روستاهایش نیز برپایی سده دیده می‌شود.

وی در ادامه افزود: در روستای ششتمد در استان خراسان رضوی، جشن سده را سه روز پیش برگزار کردند. در استان خراسان جنوبی نیز در روستاهایی که بسیار هم مذهبی هستند، جشن سده برپا می‌شود. در آن آیین، شعرهایی خوانده می‌شود که درون‌مایه‌ی آن‌ها سپری شدن زمستان سخت پس از گذر چله و آماده شدن برای کشت‌وکار است. در تربت جام که مردمانش اهل سنت هستند، توجهی خاص به میراث فرهنگی هست. متاسفانه سال گذشته قرار بود آن‌ها جشن سده را برگزار کنند حساسیت‌هایی پیش آمد و چنین نشد.

این پژوهشگر ادامه داد: مراسم به‌صورت شبانه طی سه روز (پنج، هفت و ۱۰ بهمن) برگزار می‌شود. در فرهنگ برگزاری این جشن در خراسان، زنان و کودکان نقش پررنگی دارند. بانوان، به‌ویژه در بخش‌های مذهبی این مناطق، اشعار خاصی می‌خوانند. یکی از اشعاری که در این مراسم اجرا می‌شود، درباره پایان زمستان سخت است. مضمون این اشعار این است که «زمستان سخت تمام شده، و حالا زمان کشت و کار و آماده شدن برای بهار است.» برای مثال، زنان بیوه در این اشعار نوید می‌دهند که دیگر نیازی به جمع‌آوری هیزم برای گرم کردن خانه ندارند. دختران نیز ترانه‌هایی می‌خوانند که به نوعی پایان زمستان را نشان می‌دهد.

وی در پایان سخنانش پیشنهاد کرد که برای نگاهبانی بیشتر از جشن سده یک تشکل مردم‌نهاد زیر نظر پژوهشگاه میراث فرهنگی یا وزارت میراث فرهنگی شکل بگیرد. این نهاد می‌تواند برای حفظ آیین‌هایی مانند جشن سده، مهرگان و سایر میراث معنوی، یک نظام‌نامه اجرایی تدوین کند. این آیین‌ها بخشی از هویت ملی ما هستند و می‌توانند به گسترش فرهنگ شادی در جامعه کمک کنند.

جشن سده نماد روشنایی و امید است

علیرضا حسن‌زاده، دانشیار و رئیس پژوهشکده مردم‌شناسی پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری که مدیریت جلسه را برعهده داشت، گفت: سده نماد روشنایی و امید است و حس تعلق ایرانیان را افزون می‌سازد؛ به‌ویژه آنکه آیین و جشنی شادمانه است.

حسن‌زاده باور مهرداد بهار به خاستگاه سده را نادرست دانست و گفت: بهار متأثر از دیدگاه دین‌پژوهان و استوره‌شناسان سده نوزدهم اروپا بود، بدون آنکه به سخن آنان ارجاع دهد. ایده پیش آریایی بودن عناصر ایرانی- مانند نوروز و جشن سده- که بهار مطرح می‌کرد، درست نیست. کافی بود که بهار به جشن‌های شاخه زرین توجه می‌کرد که چگونه از سوی آریایی‌ها این خط سیر ادامه یافته و به اروپا برده شد.

حسن‌زاده در بخشی دیگر از سخنانش از استادانی یاد کرد که در تهیه و فراهم آوردن پرونده جشن سده، پژوهشکده مردم‌شناسی و پژوهشگاه میراث فرهنگی را یاری کرده‌اند. او از زنده‌یاد فرشاد سلامتی نیز نام بُرد که یاری‌های او در فراهم آمدن پرونده جهانی جشن سده، به یاد مانده است.

رئیس پژوهشکده مردم‌شناسی پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری در پایان سخنانش گفت: من در همین‌جا اعلام می‌کنم که ما در پژوهشگاه، خواستار برگزاری باشکوه جشن سده در سراسر ایران هستیم و به‌ویژه در کرمان که در سال گذشته جشن را برگزار نکردند. خوشبختانه امسال جشن سده در شهر توس برگزار خواهد شد. این مراسم به همت انجمن فردوسی و با سخنرانی استاد ایران‌دوست دکتر علیرضا قیامتی برگزار می‌شود.

این مردم‌شناس همچنین تاکید کرد: یکی از ویژگی‌های برجسته جشن سده، احترام به محیط‌زیست است، در برگزاری این مراسم، از چوب‌های خشک برای آتش استفاده می‌شود و هیچ‌گاه گیاه زنده را طعمه آتش نمی‌کنند. برخی روایت‌های جعلی، مثل داستان سوزاندن پرنده‌ها، کاملاً اشتباه است و بازنمایی غلطی از این آیین است.