شناسهٔ خبر: 71052891 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: دفاع پرس | لینک خبر

انتشار به‌مناسبت عید مبعث؛

رحمت حضرت خاتم‌الانبیاء (ص) نامحدود است

اول در خودِ پیغمبر (ص)، در باطن و دل ایشان بعثت و انگیزشی به‌وجود آمد و ابتدا دل ایشان جوشید و از بیداری و بعثت ایشان دنیایی زنده و بیدار شد و بعثت، عمومی شد.

صاحب‌خبر -

به گزارش خبرنگار فرهنگ دفاع‌پرس، امروز (سه‌شنبه) ۲۷ «رجب» است؛ روزی که حضرت محمدبن‌عبدالله (صلی الله علیه و آله) به خواست و فرمان خداوند به پیامبری مبعوث شدند.

در این گزارش، قرار است کمی به بعثت حضرت خاتم‌الانبیاء (ص) و تأثیرات آن بر جهان بپردازیم که در کتاب «ره‌نامه» منتشر شده است.

«ره‌نامه» مجموعه‌ای است شامل ۴۰ دفتر که مبانی، ارزش‌ها و اصول اسلام ناب محمدی (ص) را با توجه به نیازها، پرسش‌ها و چالش‌های دوران معاصر تبیین می‌کند و از خلال دیدگاه‌های اندیشمندانه و ژرف‌نگر حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای به ترسیم اندیشه و سلوک یک جوان مؤمن انقلابی می‌پردازد.

حادثه بعثت رسول اکرم (ص)، بزرگترین حوادث تاریخ بشر است. نه قبل از آن، جهان حادثه‌ای با این اهمیت و عظمت به‌خود دیده است و نه بعد از آن چنین حادثه‌ای ممکن است پیش بیاید؛ زیرا این حادثه، حادثه‌ای است که راه انسان‌ها را که به‌سوی گمراهی و ضلالت می‌رفت، به‌سوی بهشت و هدایت و فلاح و رستگاری تغییر داد.

هم از لحاظ شخصیت خودِ نبی اکرم (ص)، هم از لحاظ محتوای بعثت، این حادثه، یک حادثه بی‌نظیر است.

ایشان در دوران جهالت بشر، زمانی که چه شرق و چه غرب در کوره جهالت می‌گداختند و می‌سوختند، با نور آیات الهی مردم را به روشنی و هدایت دعوت کردند.

ابعاد بعثت در نبوت

اول در خودِ پیغمبر (ص)، در باطن و دل ایشان بعثت و انگیزشی به‌وجود آمد: «أَ لَم‌یَجِدکَ یَتیماً فَآوَی. وَ وَجَدَکَ ضالّاً فَهَدَی. وَ وَجَدَکَ عائِلاً فَأَغنَی/ آیا تو را یتیم نیافت، پس پناه داد؟ و تو را بدون شریعت نیافت، پس به شریعت هدایت کرد؟ و را تهیدست نیافت، پس بی‌نیاز ساخت؟» (ضحی/ آیات ۶_۸)

اول، خودِ پیغمبر (ص) راه خدا و راه هدایت را بی‌واسطه از وحی الهی گرفتند و شناختند. ابتدا دل پیامبر (ص) جوشید، از جوشش، بیداری و بعثت ایشان دنیایی زنده و بیدار شد و بعثت، عمومی شد و یک جامعه مبعوث، برانگیخته و جامعه‌ای که می‌توانست بر همه عالَم گواه و ناظر باشد و همه دنیا را چه با قولشان و چه با فعلشان هدایت کنند، پدید آمد.

در مسئله «مبعث» یک نکته‌ای وجود دارد و آن، این است که از ارسال رسل، فرستادن پیامبران _که برای هدایت بشر است_ در قرآن مکرّر در مکرّر به «بَعث» تعبیر می‌کند؛

«لَقَد مَنَّ اللهُ عَلَی المُؤمِنینَ إِذ بَعَثَ فیهِم رَسولاً/ به یقین، خداوند بر مؤمنان منّت نهاد (که) پیامبری از خودشان در میان آنان برانگیخت.» (آل عمران/ بخشی از آیه ۱۶۴)

«هُوَ الَّذی بَعَثَ فِی الأُمِّیِّینَ رَسولاً/ او است آم کس که در میان بی‌سوادان، فرستاده‌ای از خودشان برانگیخت.» (جمعه/ بخشی از آیه ۲)

«وَ لَقَد بَعَثنا فِی کُلِّ أُمَّةٍ رَسولاً/ و در حقیقت، در میان هر امتی فرستاده‌ای برانگیختیم» (نحل/ بخشی از آیه ۳۶)

نکته مهمی است؛ «بَعث» است؛ برانگیختن است، یک حرکت معمولیِ درس‌آموز نیست! پیغمبری که در جامعه‌ای ظهور می‌کند، فقط این نیست که آمده تا یک چیز‌هایی را به مردم یاد بدهد.

«یُعَلِّمُهُمُ الکِتابَ وَ الحِکمَةَ/ کتاب و حکمت به آنان بیاموزد» (از جمله سوره بقره/ بخشی از آیه ۱۲۹) هست، «یُزَکِّیهِم/ پاکیزه‌شان کند.» (از جمله سوره بقره/ بخشی از آیه ۱۲۹) هست، اما همه اینها در قالب یک بعثت و حرکت عظیم است. «بعثت» یعنی «برانگیختگی»!

آنچه در بعثت لبّ مطلب است، عبارت است از توحید؛ «توحید» یعنی عبودیّت خدای متعال به‌صورت انحصاری؛ یعنی هواها، هوس‌ها، شهوت‌ها و غضب‌ها بر زندگی انسان حاکم نباشد؛ یعنی دیکتاتوری‌ها، استبداد‌ها و منیت‌ها اداره‌کننده زندگی انسان نباشند؛ منشأ مدیریت زندگی انسان عبارت باشد از علم الهی، قدرت الهی، رحمت الهی، فیض الهی و هدایت الهی؛ این معنای توحید است.

در حقیقت امروز بشریت برای فهم کردن «معنای بعثت» و «حقیقت بعثت» از همیشه محتاج‌تر است.

جایگاه و شأن پیامبر (ص)

پیامبر اکرم (ص) در بالاترین نقطه تعالی وجودی انسان هستند. ایشان از لحاظ شخصیت در اوج قله عالَم آفرینش هستند؛ چه در آن ابعادی که برای بشر قابل فهم است مثل همین معیار‌های عالی انسانی _عقل، تدبیر، هوشمندی، کَرَم، رحمت، عفو، قاطعیت و از این قبیل چیزها_ چه در آن ابعادی که از مرتبه ذهن انسان بالاتر است_ ابعاد نشان‌دهنده تجلّی اسم اعظم حق در وجود پیغمبر اکرم (ص) و مقام قرب ایشان به خدای متعال_ که ما از اینها فقط نامی و صورتی می‌شنویم و می‌دانیم و حقیقت آن را خدای بزرگ و اولیاء بزرگش می‌دانند.

مقام و مرتبه وجود مقدس پیغمبر اکرم (ص) چیزی نیست که ما انسان‌ها با زبان قاصر و ناقص خودمان و با فهم‌های کوتاه خودمان بتوانیم آن را تصویر کنیم.

ما فقط عشق می‌ورزیم، ما فقط اظهار اخلاص و خاکستری می‌کنیم؛ بیشتر از این، کاری از ما برنمی‌آید. پیغمبر (ص) کسی هستند که خدای متعال می‌گوید: «إِنَّ اللهَ وَ مَلائِکَتَهُ یُصَلّونَ عَلَی النَّبِیِّ/ خدا و فرشتگانش بر پیامبر (ص) درود می‌فرستند» (احزاب/ بخشی از آیه ۵۶)

ذات مقدس پروردگار بر ایشان درود می‌فرستد، فرشتگان خدای متعال بر ایشان درود می‌فرستند؛ ما که هستیم که بتوانیم مقام ایشان را بفهمیم و بشناسیم؟ اما به ایشان محبت داریم و عشق می‌ورزیم، پای سخن ایشان می‌ایستیم.

یان باید برای ما به‌عنوان یک اصل محفوظ باشد: پای سخن پیغمبرمان (ص) بایستیم و آن، سخن توحید است؛ سخن اسلام است، قرآن است.

آغاز راه نو در بعثت

بعثت پیغمبر خاتم (ص) از لحاظ اهمیت، در رأس همه حوادث بزرگ و کوچک تاریخ بشر قرار می‌گیرد. بعثت نبی اکرم (ص) برای بشر، آغاز راه نویی بود. خصوصیت بعثت پیغمبر (ص) دعوت به مکارم اخلاق بود.

هر فضیلتی که در دنیا وجود دارد، ناشی از آن بعثت و اقامه مکارم اخلاق به‌وسیله آن پیغمبر عظیم‌الشأن (ص) است.

آنچه پیامبر (ص) و اسلام به مردم دادند، یک نسخه شفابخش برای همه ادوار و نسخه‌ای است در مقابل جهل انسان‌ها، استقرار ظلم، در مقابل تبعیض، در مقابل پایمال شدن ضعفا به‌دست اقویا، در مقابل همه درد‌هایی که از آغاز خلقت، بشر از آنها نالیده است.

این، حرف درستی است که ما ادعا کنیم بعثت خاتم‌الانبیاء (ص)، عید بشریت است؛ چون در این مقطع، همه درد‌های اصلی بشریت با تعالیم اسلام و بهترین علاج‌ها و تداوی‌ها قابل تداوی شده است و همانطور که حضرت امیرالمؤمنین (ع) در مورد پیامبر (ص) فرمودند: «طَبیبٌ دَوّارٌ بِطِبِّهِ قَد أَحکَمَ مَراهِمَهُ وَ أَحمیٰ مَواسِمَه» (نهج‌البلاغه/ خطبه ۱۰۸)، مرهم زخم‌های کهنه لاعلاج بشریت را آماده داشتند.

پیغمبر (ص) برای این مبعوث شده بودند که مردم را تعلیم دهند و تزکیه کنند. بیدار کردن دنیا و بیدار کردن بشریت، کار بزرگ پیامبر اکرم (ص) و دعوت نبوی بود؛ «إِنْ هُوَ إِلّا ذِکرٌ لِلعالَمینَ/ آن (قرآن) جز پندی برای جهانیان نیست.» (یوسف/ بخشی از آیه ۱۰۴)

این ذکر است، یاد است، تذکّر است، هشدار و بیدار باش برای همه بشر است.

آنچه خدای متعال به‌وسیله بعثت، در درجه اول به انسان‌ها می‌دهد، ذکر و تذکّر و به‌خود آمدن انسان است. این قدم اول است و تا این نشود، هیچ‌یک از اهداف بعثت‌ها و نبوت‌ها تحقق نمی‌یابد...

هدف دومی که پیغمبر (ص) از لحظه اول به‌دنبال آن بوده‌اند، عبارت است از ایجاد یک محیط سالم و صحیح برای معیشت انسان و زندگی انسانی؛ یعنی دنیایی که در آن، ظلم و دریده شدن ضعیف به‌وسیله قوی نباشد؛ دنیایی که در آن، ناکامی مطلق برای ضعفا و قانون جنگ نباشد؛ یعنی همان چیزی که در اصطلاحات قرآن، حدیث و اصطلاحات دینی به آن «قسط و عدل» گفته می‌شود؛ یعنی بزرگترین آرزوی بشر.

سیره پیامبر (ص)

پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) با آن عظمت مقامشان و با آن رسیدن به عالی‌ترین مرتبه عصمت، در عین حال از این تلاش و مجاهدتی که ایشان را دائم به خدا نزدیک‌تر و متذکرتر کند، تا هنگام مرگ بازنمی ایستادند؛ چون ایشان هم روزبه‌روز تکامل پیدا می‌کردند و پیغمبر (صلی الله علیه و آله) سال اول بعثت با پیغمبر (صلی الله علیه و آله) سال ۲۳ بعثت یک‌جور نبودند. ایشان ۲۳ سال در تقرب پروردگار جلو رفته بودند...

سیره عبادی

پیامبر (صلی الله علیه و آله) با آن مقام و شأن و عظمت، از عبادت خود غافل نمی‌شدند. نیمه شب می‌گریستند و دعا و استغفار می‌کردند. امّ سلمه یک شب دید پیامبر (صلی الله علیه و آله) دید که ایشان نیستند و رفت و دید که ایشان مشغول دعا کردن هستند و اشک می‌ریزند و استغفار می‌کنند و عرض می‌کنند: «اللهم و لاتَکِلنی الی نَفسی طَرفَةَ عینٍ» امّ سلمه گریه‌اش گرفت. پیامبر (صلی الله علیه و آله) از گریه او برگشتند و فرمودند: «اینجا چه می‌کنی؟

عرض کرد: یا رسول الله! تو که خدای متعال اینقدر عزیزت می‌دارد و گناهانت را آمرزیده است_ لِیَغفِرَ لَکَ اللهُ ما تَقَدَّمَ مِن ذنبکَ و ما تأخَّرَ_ چرا گریه می‌کنی و می‌گویی: خدایا! ما را به خودمان وانگذار؟

فرمودند: «و ما یُؤمِنُنی» اگر از خدا غافل شوم، چه چیزی من را نگه خواهد داشت؟

این برای ما درس است. در روز عزت، ذلت، سختی، راحتی، روزی که دشمن انسان را محاصره کرده است، روزی که دشمن با همه عظمت، خودش را بر چشم و وجود انسان تحمیل می‌کند و در همه حالات خدا را به یاد داشتن و او را فراموش نکردن، به خدا تکیه کردن و از او خواستن؛ این، آن درس بزرگ پیامبر (صلی الله علیه و آله) به ما است...

سیره شخصی

پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) لباس ساده می‌پوشیدند و هر غذایی که در مقابل ایشان بود و فراهم می‌شد، می‌خوردند. غذای خاصی نمی‌خواستند و غذایی را به‌عنوان نامطلوب رد نمی‌کردند. در همه تاریخ بشریت، این خُلقیات بی‌نظیر است.

سیره اخلاقی

از یکی از همسران رسول خدا (صلی الله علیه و آله) پرسیدند که اخلاق پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) را برای ما توصیف کن. او در جواب گفت: اخلاق او، قرآن بود؛ یعنی هرچه شما در قرآن راجع به روش، عمل، رفتار و خُلقیات یک انسان به‌صورت مستحسن، خوب و پسندیده می‌خوانید، در وجود آن بزرگوار مجسم و متبلور بود.

اخلاق ما باید طبق آن چیزی باشد که می‌گوییم و به آن دعوت می‌کنیم؛ «کونوا دُعاةَ الناسِ بِغَیرِ ألسِنَتِکم» یعنی «باعمالکم». اگر ما زخارف دنیا بی‌اعتنا بودیم، اگر ما در آن راه‌هایی که به معتقدیم و داعی و مبلّغ آن هستیم، قدم ثابت گذاشتیم، اگر ما پایبندی خودمان را به اصول دینی، اصول اسلامی و فرمایشات امام بزرگوار و آنچه که در نظام جمهوری اسلامی مقرر است، عملاً نشان دادیم، حرف ما در محیطی که پراکنده می‌شود، اثر خواهد کرد...

سیره علمی

حدیثی از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) _غیر از آیات قرآن که «یُزَکّیهم و یُعَلِّمُهم الکتابَ و الحکمة» در چند جای قرآن تکرار شده_ است که تعلیم را به ایشان نسبت می‌دهد. آن حدیث این است که «إنَّ اللهَ لَم‌یَبعَثنی مُعَنّتاً و لامُعَنِّتاً و لکن بَعَثَنی مُعَلِّماً مُیَسِّراً (صحیح مسلم، مسلم النیسابوری، ج ۴، ص ۱۸۸؛ فتح‌الباری، ابن حجر، ج ۸، ص ۴۰۱؛ کنزالعمال، متقی هندی، ج ۱۱، ص ۴۲۴) / خدا من را معلم مبعوث کرده است»؛ معلم میسّر؛ یعنی آسان‌ساز. زندگی را برای متعلّمین خودم با آموزش‌های خودم آسان می‌سازم و کار را بر آنها آسان می‌کنم. این آسان‌سازی، غیر از آسان‌گیری است. یعنی سهل‌انگاری نیست.

سیره فرهنگی

معلم کاری می‌کند و رفتاری در پیش می‌گیرد که این اخلاق و وظیفه اسلامی در جامعه به شکل رنگ ثابت درمی‌آید و با عقاید و غلط مردم به مقابله برمی‌خیزد. با احساسات جاهلی و ته‌مانده‌های رسوب کرده اخلاق غیر اسلامی مبارزه و مقابله می‌کند و در مقاطع مناسب و با روش‌های مناسب، کاری می‌کند که فضای جامعه و محیط زندگی مردم با این صفت و اخلاق و روش خوب کاملاً آمیخته می‌شود.

سیره اجتماعی

رفتار پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) با مردم، رفتار خوش بود. در جمع مردم، همیشه بشاش بود و تنها که می‌شدند، غم‌ها، حزن‌ها و همومی که داشتند، آنجا ظاهر می‌شدند. غم‌هایشان را در چهره خودشان جلوی مردم آشکار نمی‌کردند. بشاش بودند و به همه سلام می‌کردند.

اگر کسی ایشان را آزرده می‌کرد، آن آزردگی در چهره‌شان دیده می‌شد، اما زبان به شِکوه باز نمی‌کردند. اجازه نمی‌دادند در حضورشان به کسی دشنام دهند و از کسی بدگویی کنند. خودِ ایشان هم به هیچ‌کس دشنام نمی‌دادند و از کسی بدگویی نمی‌کردند.

کودکان را مورد ملاطفت قرار می‌دادند و با زنان مهربانی می‌کردند. با ضُعَفا کمال خوش‌رفتاری را داشتند. با اصحابشان شوخی می‌کردند و با آنها مسابقه اسب‌سواری می‌گذاشتند.

سیره سیاسی

پیامبر (صلی الله علیه و آله) هیچ‌وقت دوپهلو حرف نزدند. البته وقتی با دشمن مواجه می‌شدند، کار سیاسی دقیق می‌کردند و دشمن را به اشتباه می‌انداختند. در موارد بسیاری، ایشان دشمن را غافلگیر کرده‌اند؛ چه از لحاظ نظامی، چه از لحاظ سیاسی، اما با مؤمنین و مردمشان، همیشه صریح، شفاف و روشن حرف می‌زدند و سیاسی‌کاری نمی‌کردند و در موارد لازم، نرمش نشان می‌دادند.

اسوه حسنه

پیغمبر (ص) برای امت اسلامی الهام‌بخش هستند. نام مقدس ایشان، یکی از پرجاذبه‌ترین پدیده‌های اسلامی برای تمام مسلمانان عالَم است.

اهمیت وجودیِ وجودِ مقدس پیامبر خدا (ص) به‌قدری است که خدای متعال به‌خاطر دادن این نعمت به بشر بر او منت می‌گذارد؛ «لَقَد مَنَّ اللهُ عَلَی المؤمنینَ إِذْ بَعَثَ فِیهِم رَسولاً مِن أَنفُسِهِم/ یقیناً خدا بر مؤمنان منّت نهاد که در میان آنان پیامبری از خودشان برانگیخت.» (آل عمران/ بخشی از ۱۶۴)

برای همه رحمت است. آن پیامی که ایشان از سوی خداوند متعال آورده‌اند، به بشریت هدیه می‌کنند و این بصیرت و این راه را در اختیار همه آحاد بشر قرار می‌دهند.

در قرآن از وجود پیغمبر (ص) به‌عنوان «رحمة للعالمین» تعبیر شده است. این رحمت، محدود نیست؛ شامل تربیت، تزکیه، تعلیم و هدایت انسان‌ها به صراط مستقیم و پیشرفت انسان‌ها در زمینه زندگی مادی و معنوی‌شان هم هست. مخصوص مردم آن زمان هم نیست؛ متعلق به طول تاریخ است.

منابع:

۱. ره‌نامه ۶: نبوت، انتشارات انقلاب اسلامی

۲. ره‌نامه ۸: پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلّم)، انتشارات انقلاب اسلامی

انتهای پیام/ 118