رسیدن به این توافق با چالش هایی همراه بود. هر دو کشور با فشارهای فزاینده خارجی ای مواجه بودند. کمپین «فشار حداکثری» ایالات متحده علیه ایران، پس از خروج این کشور از برجام در سال ۲۰۱۸، و تحریمهای غرب علیه روسیه از سال ۲۰۱۴ - که در سال ۲۰۲۲ تشدید شد - بر لزوم تنظیم مجدد سیاستهای خارجی هر دو کشور تأکید کرده است. در نتیجه، روسیه سیاست «چرخش به شرق» خود را اتخاذ کرد، در حالی که ایران استراتژی «نگاه به شرق» را پذیرفت و هر دو به دنبال جایگزینی برای نظم جهانی تحت سلطه غرب بودند.
علیرغم اهداف استراتژیک مشترک، ایران و روسیه با عدم اعتماد متقابل دست و پنجه نرم کرده اند و می کنند. برای ایران، نارضایتی های تاریخی ناشی از عهدنامه های گلستان (۱۸۱۳) و ترکمنچای (۱۸۲۸) - که منجر به تلفات ارضی قابل توجهی شد - میراثی از شک و تردید نسبت به مقاصد روسیه به جا گذاشته است. این بافت تاریخی نه تنها بر دولت ایران بلکه بر افکار عمومی آن تأثیر گذاشته است.
از طرفی دیگر، رسانههای غربی این بیاعتمادی را تشدید کردهاند و اغلب روابط ایران و روسیه را در جهتی منفی به تصویر میکشند تا در خدمت استراتژیهای ژئوپلیتیک گسترده تر باشند.هدف این رسانه ها با کم اهمیت جلوه دادن همکاری های مهم ایران و روسیه، و تضعیف اهمیت درک شده روابط ایران و روسیه می باشد تا به نتیجه دلخواه یعنی حفظ نفوذ غرب برسند.
با این وجود، هر دو کشور در غلبه بر این چالش ها انعطاف پذیری نشان داده اند. معاهده بر اساس روابط متقابل و اصول همکاری در سال ۲۰۰۱ چارچوبی برای روابط دوجانبه ارائه کرد که بر احترام متقابل و همکاری در حوزه های اقتصادی، علمی و فرهنگی تأکید داشت. اگرچه این معاهده با عقبنشینیهایی مانند حمایت روسیه از تحریمهای شورای امنیت سازمان ملل علیه ایران در سال ۲۰۰۶ مواجه شد. این موضوع هم نباید فراموش شود که مذاکرات و به نتیجه رسیدن برجام با تلاش های فعال روسیه شکل گرفت. اما در هر حال با تقویت گفتوگو و همکاری پایدار، زمینه برای توافق کنونی فراهم شد.
معاهده ۲۰ ساله جدید یک سند جامع شامل ۴۷ ماده است که به طیف وسیعی از منافع استراتژیک می پردازد. آنالیز مفاد اصلی آن عبارتند از:
چشم انداز استراتژیک (مواد ۱-۳): این ماده ها بر نفی جهان تک قطبی، نفی مداخله خارجی و نفی هژمونی غرب تاکید دارند. ماده ۳ استفاده از قلمرو هر یک از کشورها را برای اقدامات علیه دیگری ممنوع می کند و هر دو طرف را متعهد به عدم کمک به متجاوزان می کند. یعنی در صورت حمله هر متجاوزی به ایران یا روسیه، طرف مقابل قول میدهد که به متجاوز کمک نمیکند اما، موظف به کمک به طرف مقابل قرارداد نیستند. این دقیقاً مطابق با ارزش های جمهوری اسلامی ایران است. نشان داد که ایران عضو هیچ بلوکی نیست و همچنان از ارزش ها و شعار انقلاب پیروی می کند: نه شرقی و نه غربی، فقط جمهوری اسلامی.
همکاری دفاعی و امنیتی (مواد ۴، ۵، ۷): هر دو کشور متعهد به افزایش همکاری در حوزه های نظامی، مبارزه با تروریسم و همکاری در بحث امنیت سایبری هستند. این نشان دهنده علاقه مشترک آنها به ارتقای ثبات منطقه ای و مقابله با تهدیدات امنیتی متقابل است.
یکپارچگی اقتصادی و انرژی (مواد ۱۸ و ۲۲): این ماده ها تلاشها برای دور زدن سیستمهای مالی تحت سلطه غرب را از طریق طرحهایی مانند کریدور شمال-جنوب و توسعه مکانیسمهای پرداخت مدرن برجسته میکنند. در حالی که جزئیات خاص همکاری انرژی خارج از متن معاهده باقی مانده است، مقامات برنامه هایی را برای یک توافق نامه تامین گاز نشان داده اند که به طور بالقوه تا ۵۵ میلیارد متر مکعب سالانه در آینده از طریق آذربایجان وارد ایران خواهد شد. این میتواند راه را برای ایجاد «هاب شانگهای» هموار کند، ایدهای که قبلاً توسط ایران در اجلاس سازمان همکاری شانگهای در سال ۲۰۲۳ پیشنهاد شده بود.
همکاری صلح آمیز هسته ای (ماده ۲۳): این ماده بر تعهد هر دو کشور به پیشبرد پروژه های مشترک در استفاده صلح آمیز از انرژی اتمی تاکید می کند. توسعه برنامه ریزی شده نیروگاه بوشهر - تحت قراردادهای ۱۰ و ۸ ساله - نشان دهنده عمق استراتژیک این همکاری است که همچنان یک موضوع بحث برانگیز برای غرب است.
تبادل فرهنگی و اجتماعی (مواد ۳۰، ۳۲، ۳۴، ۳۵، ۳۷): این ماده ها بر پرداختن به بی اعتمادی اجتماعی و تقویت درک متقابل از طریق همکاری فرهنگی تمرکز دارند. ابتکارات کلیدی شامل جشنواره های فرهنگی، تبادل هنرمندان، و همکاری در رسانه ها برای مقابله با روایت های منفی است. هدف از این اقدامات، پر کردن شکاف های تاریخی و ترویج ارتباطات عمیق تر بین دو جامعه است. میتوان گفت که پیشرفت و موفقیت در این ماده ها می تواند راهگشای موفقیت زودهنگام در موارد دیگر این معاهده باشد.
برای ایران، این معاهده با تقویت مقاومت اقتصادی و کاهش فشارهای بین المللی از طریق روابط نزدیکتر با روسیه، موقعیت منطقه ای خود را تقویت می کند. این امکان دسترسی به فناوری های پیشرفته روسیه در دفاع، انرژی هسته ای و سایر بخش های استراتژیک را فراهم می کند. برای روسیه، این معاهده نفوذ این کشور را در خاورمیانه گسترش میدهد، وابستگی آن به بازارهای انرژی اروپا را کاهش میدهد و همسویی استراتژیک خود را با ایران، یک قدرت کلیدی منطقهای، افزایش میدهد.
این توافق همچنین یک روند ژئوپلیتیک گسترده تر را برجسته میکند: ظهور نظم جهانی چند قطبی. هر دو کشور به طور فعال با دنبال کردن ثبات منطقه ای و یکپارچگی اقتصادی از طریق مکانیسم هایی مانند سازمان همکاری شانگهای سلطه غرب را به چالش می کشند.
پیش از سخنان آخر، تحلیل سخنان رهبر جمهوری اسلامی ایران حائز اهمیت است. ساعاتی قبل از امضای این معاهده، دفتر حضرت آیتالله خامنهای در نوشته ای در فضای مجازی خاطرنشان کردند: "چشمانداز تحولات جهانی نویدبخش یک نظام چندوجهی است که در آن آمریکا منزوی و آسیا مرکز دانش، اقتصاد و قدرت سیاسی و نظامی خواهد شد و فکر مقاومت و جبهه مقاومت در مقابل زورگویی گسترش خواهد یافت." این بیانیه مبانی ایدئولوژیک معاهده را منعکس می کند. ایران را بهعنوان یک بازیگر کلیدی در جبهه مقاومت قرار میدهد و در عین حال همسویی با روسیه برای شکل دهی نظمی در آینده است که ریشه در حاکمیت، چندجانبهگرایی و همکاریهای منطقهای دارد.
به عنوان آخرین کلام، لازم به ذکر است که معاهده جامع مشارکت استراتژیک، یک نقطه عطف استراتژیک و همزمان نمادین است که به ایران اجازه میدهد همزمان درهای مذاکره را برای غرب باز بگذارد و در عین حال بر نقش خود در شکل دهی نظم نوین جهانی تاکید کند.
به قلم: دکتر دانیال رنجبر مشکین، استادیار دپارتمان تئوری و تاریخ روابط بینالملل دانشگاه رودن - مسکو