شناسهٔ خبر: 71038495 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: ایبنا | لینک خبر

دردورهمی بیهقی خوانی؛

شرح «خبر گرفتن علی قریب به محمد، درمندیش» در اراک نقل شد

مرکزی– پنجاه و ششمین هفته دورهمی بیهقی خوانی یکشنبه‌ها با خوانش و تفسیر ادامه فصل «رسیدن خبر گرفتن علی قریب به محمد، در مندیش» توسط سید مهدی کتانفروش در دفتر مجله چشم خورشید سرای کتاب فروش‌های بازار تاریخی اراک پیگیری شد.

صاحب‌خبر -

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در اراک، دورهمی ادبی خوانش و تفسیر و تعبیر ادامه فصل «احوال رسیدن خبر گرفتن علی قریب محمد، درمندیش» به همراه سید مهدی کتانفروش و حضور جمعی از علاقمندان به حوزه ادبیات کهن، در دورهمی یکشنبه دیگر خوانش و تفسیر و تعبیر شد که بخشی از این متون ادبیات کهن تاریخ بیهقی را در زیر می‌خوانید:

«… سلطان مسعود در آن حال مقرر گشت، و پس از آن چون خواجۀ بزرگ احمد در رسید مقررتر گردانید تا باد حاسدان یکبارگی نشسته آمد. و من نسختی کردم چنانکه در دیگر نسختها و درین تاریخ آوردم نام را، و از آن امیرالمؤمنین هم از این معانی بود، تا دانسته آید انشالله عزوجل.

بسم الله الرحمن الرحیم، بعدالصدر والد دعا، خان داند که بزرگان و ملوک روزگار که با یکدیگر دوستی بسر برند و راه مصلحت سپرند وفاق و ملاطفات را پیوسته گرداند و آنگاه آن لطف حال را بدان منزلت رسانند که دیدار کنند دیدار کردنی بسزا و اندر آن دیدار کردن شرط ممالحت را بجای آرند و عهد کنند و تکلف‌های بی‌اندازه، و عقود و عهود که کرده باشد بجای آرند تا خانها یکی شود و همه اسباب بیگانگی برخیزد، این همه آنرا کنند تا که چون ایشان را منادی حق درآید و تخت ملک را بدرود کنند و بروند، فرزندان ایشان که مستحق آن تخت باشند و بر جای‌های ایشان بنشینند با فراغت دل روزگار را کرانه کنند، و دشمنان ایشان را ممکن نگردد که فرصتی جویند و قصدی کنند و بمرادی رسند.

بر خان پوشیده نیست که حال پدر ما امیر ماضی بر چه جمله بود. بهرچه ببایست که باشد پادشاهان بزرگ را، از آن زیادت‌تر بود، و ازان شرح کردن نباید، که بمعاینه حالت و حشمت و آلت و عدت او دیده آمده است و داند که دو مه در بازگشته بی رنج بر خاطره‌های پاکیزه خویش نهادند تا چنان الفتی و موافقتی و دوستی و مشارکتی بپای شد و آن یکدیگر دیدار کردن بر در سمرقند بدان نیکوئی و زیبائی چنانکه خبر آن بدور و نزدیک رسید و دوست و دشمن بدانست، و آن حال تاریخیست چنانکه دیر سالهای مدروس نگردد. و مقرر است که این تکلفها از آن جهت بکردند تا فرزندان از آن الفت شاد باشند و بر آن تخمها که ایشان کاشتند بردارند…»