سرویس تاریخ «انتخاب»: کتاب گفتگو با هیتلر، اثر هرمن رائوشنینگ، فیلسوف و نویسنده آلمانی است که از سال 1933، گفتگو های خود را با هیتلر به چاپ رسانده است. او که فرماندار یکی از شهرهای آلمان بود، با نگاهی فلسفی به گفتگو با هیتلر پرداخته است. این کتاب از نشر پرسش و با ترجمه منوچهر اسدی به چاپ رسیده است. هرمان آدولف راینهولد راشنینگ (7 اوت 1887 - 8 فوریه 1982) سیاستمدار و نویسنده آلمانی، طرفدار جنبش انقلاب محافظهکار بود که قبل از جدایی از جنبش نازی برای مدت کوتاهی به جنبش نازی پیوست. او از سال 1933 تا 1934 رئیس مجلس سنا شهر آزاد دانزیگ بود. در سال 1934، عضویت حزب نازی را کنار گذاشت و در سال 1936 از آلمان مهاجرت کرد.
سلاحهای جدید و کشفیات تکنیکی سراسر جریان جنگ را دگرگون خواهند کرد. آنها روند هر گونه استراتژی را ضایع میکنند. امروزه آلمان از برتری و تفوق سلاحها و کشفیات تکنیکی برخوردار است. نه استراتژی تغییر نمیکند حداقل نه از طریق کشفیات تکنیکی این غلط است هیتلر سرحال شد. چه چیزی از هنگام نبرد کانه تاکنون تغییر کرده است؟ کشف سلاح باروتی در قرون وسطی چه چیز را در قوانین استراتژی تغییر داده است؟ من درباره ارزش کشفیات تکنیکی با تردید میاندیشم، هیچ دستاورد جدید تکنیکی عرضه نشده است که قوانین هدایت جنگ را در دراز مدت دچار تحول کرده باشد. هر گونه کشف تکنیکی، کشف دیگری را از پی دارد که تأثیر اولی را زائل میسازد.
قطعاً تکنیک سلاحها روندی پیشرونده دارد و بسا دستاوردهای نو که شکل خواهند گرفت تا اینکه برترین مقیاس تخریب حاصل شود. ولی این همه میتواند صرفاً یک برتری گذرا را اطمینان بخشد. هس که در آن زمان منشی شخص هیتلر بود و در شروع گفت و گو حضور نداشت در این هنگام وارد شد. او پادرمیانی کرد و گفت: برای آقایان ظاهراً روشن نیست که چگونه آلمان با عنایت به ارزش محدود دستاوردهای تکنیکی توانسته برای هدایت جنگ آینده سرنوشت را نادیده بگیرد و باز هم جنگی دراز مدت را متقبل شود.
چه کسی میگوید که من مثل دیوانههای ۱۹۱۴ جنگی را آغاز خواهم کرد؟ آیا همۀ جد و جهد ما معطوف به این نیست تا جلوی وقوع چنان چیزی را بگیریم؟ بیشتر مردم دیگر هیچ رؤیایی ندارند. چهره هیتلر تغییر کرد و قیافهای به خود گرفت که حاکی از تحقیر بود آنها میتوانند آینده را فقط در تصاویر تجربه خاص و حقیر خود به تصور آورند. آنها امر نوظهور و غافلگیرانه را نمیبینند ژنرالها هم سترون شدهاند. آنها اسیر دانش تخصصی خودشان هستند.
هیتلر دوباره گفت و گو را از سر گرفت. ما در مورد سلاح هوایی، مستقل و پیشرو خواهیم شد. این سلاح هوایی امکانات بسیاری را عرضه میکند. ما بر همگان برتری خواهیم داشت فقط یک دشمن جدی در این زمینه برای ما وجود دارد. انگلیسیها هرگز در نیروی هوایی بر ما برتری نخواهند داشت. این سلاحی مردانه است این یک نوع ژرمن از نبرد است. من اجازه خواهم داد تا بزرگترین ناوگان هوایی جهان خریداری شود. ما بی باکترین خلبانها را خواهیم داشت همچنین بدیهی است که ما ارتشی عظیم خواهیم داشت. آیا شما وظیفه دفاع کلی را برقرار خواهید کرد؟ این را لینز مایر پرسید نه فقط آن را بلکه وظیفه خدمت کلی را که در برابرش وظیفه آمادگی برای خدمت هیندنبورگ بهرهای ناکامل خواهد بود ما به ارتشهایی نیاز داریم؛ نه فقط قالببندیهای تخصصی با قابلیتهای بالا بلکه هم ارتشهای مردمی ولی آنها را همچون ۱۹۱۴ به کار نمیگیریم. آنچه را تدارک توپخانهای برای تهاجم رو به جلوی پیاده نظام در نبرد زیرزمینی معنا کرده است در آینده انهدام روحی- روانی دشمن از طریق تبلیغات انقلابی به انجام خواهد رساند، پیش از آنکه ارتشها کلاً وارد معرکه شده باشند.
ملت رقیب باید از نظر روحی ضعیف و آماده برای تسلیم باشد و باید از نظر اخلاقی به انفعال افتاده باشد پیش از آنکه مجاز باشد عملی نظامی به اندیشه آید چگونه میتوانیم قبل از شروع جنگ به ستیزه اخلاقی با دشمن دست یابیم؟ این پرسشی است که برای من جالب توجه است. آن کس که جنگ را در جبهه تجربه کرده باشد طالب قربانیهای جدید نخواهند بود، اگر بتواند از آن اجتناب کند همه چیز خوب است، هر آنچه کمک کند تا خون ارزشمند آلمانی حفظ شود ما از به راه افتادن انقلابها هراسی نخواهیم داشت. در نظر بگیرید سر راجر کاسمونت ۲ و ایرلندیها را در جنگ جهانی اول ما در همه جا در وسط سرزمینهای دشمن، دوستانی داریم که به ما کمک میکنند ما از آنها برای خودمان استفاده خواهیم کرد.
پریشانی احساس کشمکش در وادی احساسات بی تصمیمی، وحشت زدگی اینها سلاحهای ما هستند. در اینجا هیتلر رو به من کرد و گفت: "شما که با تاریخ انقلابها آشنا هستید همیشه همین طور است؛ طبقات حاکم ضایع میشوند. چرا؟ یأس و باور به شکست آنها دیگر هیچ ارادهای ندارند. تعالیم انقلاب این است، راز و رمز استراتژی جدید من آن را از بلشویکها آموختهام؛ و پروایی ندارم از گفتن آن آدم همواره از و همه بیشتر از دشمنانش چیز یاد میگیرد. آیا شما با حقههای حکومتی آشنا هستید؟ حتماً به آن بپردازید. در این صورت خواهید دانست با چه چیزهایی سروکار داریم ما گوش میکردیم و هیچ کس خبر نداشت که به تحقق این ایدهها چقدر نزدیک ایستادهایم. من به آزمایشهای برترین هدایت ارتشهای آلمانی در جنگ جهانی با رهبریهای بلشو و یک فکر میکردم. آنچه در آنجا بداهه گویی به نظر میآمد تا که دشمن با یک انقلاب درونی برای جنگ ناتوان شود، در اینجا به سیستمی آورده شده بود و به صورت قاعدهای کلی شکل گرفته بود. من هرگز جنگی را بدون این یقین شروع نخواهم کرد که بدانم دشمن من تضعیف روحیه شده و با یک ضربه مرگبار به زانو میافتد.
چشمان هیتلر خیره شد و شروع کرد به فریاد زدن. اگر دشمن از درون تضعیف روحیه شده باشد اگر در معرض انقلاب قرار گرفته باشد، اگر نا آرامیهای اجتماعی حاکم شده باشند آن زمان است که هنگام اقدام ماست. یک ضربه مرگبار باید او را به نابودی کشد. حملات هوایی، بی وقفه باید مواضع دشمن را بکوبد، حملههای غافلگیرکننده، ترور، انواع خرابکاری، سوء قصدهای درونی کشتن رهبران، حملات قاطع به همۀ نقاط ضعیف در حوزه دفاعی، دشمن به طور ناگهانی در یک لحظه، بدون رعایت حال نیروهای ذخیره تا دشمن دچار خسرانهای شدید شود؛ این است جنگ آینده یک ضربه غولآسا تا همه چیز را در هم بکوبد.