به گزارش خبرنگار ایلنا، در نشست چهارم سلسله جلسات گفتمان سازی عدالت فراگیر با موضوع «فقرزدایی و رفاه در جغرافیای ایران»، حبیب جباری (کارشناس سازمان برنامه و بودجه و استاد دانشگاه تهران) اظهار کرد: قبلا فقر در کشور با تحت پوشش کمیته امداد و بهزیستی بودن تداعی میشد اما امروزه بازنشسته شدن میتواند عامل فقر شده و نماد فقیر بودن تلقی شود.
وی افزود: هزینه حمل و نقل روستایی یکی از عوامل فقر چندبعدی منطقهای ما محسوب میشود. هزینههای بهداشتی نیز از این عوامل است. یارانهای که به فقرا پرداخت میشود ارزشش یک پنجم شده و شرایط فعلی فقر منطقهای ما با این روند قابل پیشبینی است.
جباری تصریح کرد: ما سه بعد فقر در ایران را داریم که با حل آنها میتوانیم فقرزدایی پایدار داشته باشیم که یکی از آنها فقرزدایی سلامت، فقرزدایی مسکن، فقرزدایی اشتغال و فقرزدایی آموزش مهمترین آنهاست. همچنین شاخصهایی مثل فقر محیط زیستی اضافه شده که در مناطق غیرقابل سکونت شده و لازم المهاجرت مثل خوزستان و سیستان و بلوچستان بخاطر مشکل ریزگرد و طوفان و فرسایش خاک نیز باید مدنظر پژوهش فقر باشد.
این کارشناس سازمان برنامه و بودجه تشریح کرد: فقر چندبعدی اصلیترین مانع توسعه پایدار است. گزارش مرکز پژوهشهای مجلس نشان میدهد که ما بخاطر اقدامات زیرساختی و زیربناهای رفاهی، کاهش نسبی فقر روستایی را در دهه ۱۳۸۰ داشتیم اما پس از اشباع امکانات و توسعه زیرساخت، به دلیل مشکلات درآمدی و توسعهای در روستاها و به ویژه نیمه شرقی کشور، در دهه ۱۳۹۰ شاهد افزایش سطح فقر روستایی و مناطق پیرامونی بودیم.
وی افزود: بحث نماگرهای فقر چندبعدی به ما نشان میدهد که دارایی خانوارها در خانوادههای روستایی به دلیل نبود دارایی که زندگی را تغییر بدهد، فقیر هستند. بیماری، زلزله، حادثه و خشکسالی و... به راحتی خانواده روستایی را از هم فرومیپاشد زیرا بنیانی مالی برای بازسازی خود ندارند.
جباری گفت: وسعت فقر در روستاها سه برابر مناطق شهری است و این را جداول ما نشان میدهد. سیستان و بلوچستان، خراسان جنوبی و خوزستان در راس استانهای فقیر کشور محسوب میشوند. موقعیت جغرافیایی نیز باعث ورود به تله فضایی فقر میکند. فقر در نهبندان و زابل در شرایطی که تجارت مرزی وجود ندارد، به نحوی است که تنها قاچاق میتواند جمعیت را حفظ کند چون هیچ آب و آبادی خاصی در این مناطق وجود ندارد. خود دورافتادگی و یکپارچگی پایین و پراکندگی از تلههای فضایی فقر است.
این استاد دانشگاه تهران بیان کرد: راز موفقیت چین در فقر زدایی وجود برنامه هدفمند فقر زدایی است. برنامه ریزی در آنجا متمرکز است اما برنامه ریزی در کشور ما نامتمرکز و چندگانه است. از این نوع برنامه ریزی هند نیز استفاده میکند. چین تاکنون نیمی از جمعیت فقیر خود را از بین برده و به جمعیت غیر فقیر نسبی بدل کرده و هند این برنامه را برای سال ۲۰۳۰ با الهام از چین دارد.
وی افزود: مهمترین مطالبه فقرای حاشیه نشین ما مثل فقرای شهری، کاهش نرخ تورم است. شوک درمانی این فقرا را بیشتر میکند و به کاهش تورم نمیانجامد. در این شرایط ما اول باید سیاستهای سرزمینی و فضایی خود را تغییر دهیم. آمایش سرزمینی هنوز جایی در سیاستگذاری ما ندارد.
این استاد دانشگاه در پایان تصریح کرد: متاسفانه فشار زیادی وجود دارد که مسئولان منطقه خود را منطقه محروم جا بزنند و این موضوع تعارض منافع ایجاد کرده است و با محرومیت زدایی در تضاد قرار گرفته است.
در ادامه این نشست، کوثر کریمیپور (کارشناس سیاستگذاری یونیسف و استاد جامعه شناسی دانشگاه شهید بهشتی) در این رابطه اظهار کرد: ما از سال ۱۳۶۱ طرحهای مقدماتی شناسایی مناطق محروم کشور را داشتیم. در ادامه ما به ادبیات فقر چندبعدی را داشتیم.
وی افزود: از سال ۱۳۵۶ مدل مداخله مکان محور در حوزه فقر را داشتیم و منطقه محروم را ملاک مداخله قرار دادیم و فرد و خانوار هدف مطالعه مناطق محروم قرار نمیگرفتند و بازه مطالعه و بررسی بزرگتر شد. تهران نگاه مکان محور به فقر در حاشیه دارد. اما مراکز استان در پاسخ به تهران معمولا شاخصهای فقر را چیزهایی دیگر میدانند. مثلا اختلافات قومی و مشکلات راهداری برای مراکز استانها شاخص مهمتری از منظر سنجش فقر بوده است و معیار فقر برای آنها متفاوت بوده است.
کوثر کریمی تشریح کرد: تصمیمگیری برای فقر منطقهای از تهران یکی از مشکلات ماست و هدفگیری ما بیشتر مکان محور است و افراد را در فقر زدایی فراموش میکنیم. با همین سیاستگذاری زیرساختسازی کردیم اما با این حال فقر در مناطق حل نشده است.
این استاد دانشگاه شهید بهشتی تاکید کرد: ما برای تغییرات قیمت انرژی باید به نفع عدالت فضایی بازتوزیع منابع یارانهای را مطرح کنیم تا تغییرات نرخ انرژی و هدفمندسازی دوباره یارانهها باعث آسیب شدید به بخش فقیر حاشیه نشین جامعه نشود.