به گزارش ایکنا، احمد عبدالرحمن، تحلیلگر فلسطینی مسائل سیاسی در مطلبی در المیادین درباره چرایی مجبور شدن رژیم صهیونیستی به پذیرش آتشبس نوشت: سرانجام، پس از مدتها انتظار، نتانیاهو و دولت افراطیاش از لجاجت و تکبری که در پانزده ماه گذشته دنبال میکردند دست برداشتند و مجبور شدند با توجه به شرایط بسیار پیچیدهای که این رژیم با آن مواجه است، تسلیم خواستههای برحق و عادلانه مقاومت شوند که بارها آن را رد کرده بودند. آنها در تمام ماههای گذشته تأکید میکردند که شرط پایان دادن به جنگ غزه دستیابی به تمام اهداف اعلام شده در آغاز تجاوز در شامگاه 7 اکتبر 2023 است.
به نظر من چهار دلیل اصلی برای این تغییر موضع وجود دارد که به گفته منابع آگاه منجر به تسلیم شدن نتانیاهو پس از مدتها لجاجت و پذیرش معاملهای شد که تقریباً مشخصاتی مشابه پیشنهادهای قبلی دارد.
اول، موضع رئیس جمهور جدید آمریکا:
از زمان انتخاب دونالد ترامپ، رئیس جمهور جدید ایالات متحده، علیرغم حمایت اعلام شده وی از اسرائیل و اعلام مکرر وی مبنی بر اینکه بهترین دوست اسرائیل است، مشخص بود او دیدگاه متفاوتی نسبت به جو بایدن سلف خود دارد. کسی که به دلایل زیادی از جمله نزدیک شدن به انتخابات ریاست جمهوری و فشارهای برخی از مشاوران و دستیاران نزدیک او، که به دلیل حمایت گسترده خود از اسرائیل شناخته میشوند، نتوانست دیدگاه خود را بر اسرائیلیها تحمیل کند.
پس از به قدرت رسیدن ترامپ، کسی که به دنبال این است تا وقت خود را به پروندههایی مهمتر از درگیری در خاورمیانه اختصاص دهد (به ویژه درگیری بر سر اقتصاد جهانی با چین و تمایل به حل و فصل جنگ روسیه و اوکراین)، مشخص بود که ادامه جنگ در غزه برای نتانیاهو ممکن نخواهد بود و در این صورت بحرانهایی با رئیس جمهور جدید آمریکا پیدا میکرد که این بر آینده سیاسی او تأثیر منفی میگذاشت. این درحالی است که نتانیاهو با پروندههای قضایی متعددی هم دست و پنجه نرم میکند.
دوم، موضع نهاد نظامی اسرائیل:
اگرچه نهاد نظامی (ارتش) اسرائیل اساساً یک نهاد اجرایی است و کاملاً تابع دستورات احزاب سیاسی به ریاست نخستوزیر است، اما این نهاد که از زمان تأسیس رژیم بیشتر بودجه دولت را در اختیار گرفته است، به آن به عنوان بازوی ضربتی دولت نگاه میشود که نه تنها وظیفه دفاع از ساکنان اسرائیل، بلکه تمامی شهروندان یهودی در سراسر جهان را بر عهده دارد. تمایل ارتش اسرائیل به توقف جنگ و راضی بودن به آنچه که «دستاورد» میداند، عاملی است که بر گروههای سیاسی اسرائیل فشار میآورد. یوآو گالانت، وزیر جنگ سابق، و هرزی هالیوی، رئیس ستاد کل ارتش، در صدر کسانی بودند که به سیاستمداران فشار میآوردند و تلاش میکردند تا از مسئولیت شکست 7 اکتبر فرار کنند و به آتشبسی دست پیدا کنند که نجاتبخش قدرت و اعتبار ارتش اسرائیل باشد. این درحالی است که افسانه شکستناپذیری اسرائیل هم به پایان رسیده بود.
سوم، رکود عملیاتی در میدان نبرد:
پس از نهمین ماه از عملیات زمینی اسرائیل در نوار غزه و به طور مشخص پس از گذشت دو ماه از آغاز حمله زمینی به شهر رفح که دشمن در آن زمان آن را «مادر همه نبردها» توصیف کرد، عملیات رزمی اسرائیل وارد حالت رکود شد و دیگر دستاورد قابل توجهی حالش نشد؛ زیرا تلاش همه لشکرها، تیپها و گردانهای نظامی صرفاً بر تخریب منازل و تأسیسات بیشتر فلسطینیها متمرکز بود و در زمینه ضربه زندن به تواناییهای مقاومت اقدامی صورت نمیگرفت. این درحالی بود که مقاومت فلسطین همچنان به حملات خود ادامه میداد و حتی شهرها و شهرکهای صهیونیستی دور و نزدیک را بمباران موشکی میکرد که در نتیجه آن احساس ناتوانی و شکست بر صهیونیستها حاکم شد.
چهارم، افزایش شدید خسارات و تلفات:
اگرچه خسارات وارده به اسرائیل در سال اول تجاوز به نوار غزه بالاترین میزان در تاریخ آن است و عامل فشار زیادی در سطح مقامات و افکار عمومی بوده است، اما آنچه که در سه ماه اخیر و بهطور خاص در شمال نوار غزه رخ داد، یک شکست بزرگ برای ارتش اشغالگر اسرائیل بود و آنگونه که رسانههای این رژیم اعلام کردند در ماههای اخیر تعداد کشتهها و زخمیهای نیروهای نخبه رژیم در شمال نوار غزه به شدت افزایش یافته بود. امری که فشار زیادی به مقامات سیاسی این رژیم وارد کرد. به ویژه اینکه اکثر کسانی که در نبردهای جبالیا، بیت لاهیا و بیت حانون کشته شدند، افسر بودند و بر اساس اعتراف ارتش اشغالگر حدود پنجاه افسر و سرباز صهیونیست در این مناطق کشته شدند. این درحالی است که مقاومت فلسطین تأکید میکند که تعداد کشتههای اسرائیل بسیار بیشتر از این است. از سوی دیگر این خسارات سنگین در منطقهای رخ داد که اکثر ساکنان آن مجبور به ترک خانههای خود شده بودند و به صورت گسترده بمباران هوایی شده بود.
پس از پایان نبردها در نوار غزه و پس از آرام شدن صدای توپها و غرش تانکها و هواپیماها و به دور از هرگونه قضاوت از پیش تعیین شده، آینده رژیم صهیونیستی به هیچ وجه همانند گذشته آن نخواهد بود و روزهای آینده آن نیز بهتر از گذشته نخواهد بود. آیندهای که رهبران این رژیم سرکش ادعا میکنند امیدوارکننده و روشن خواهد بود، اما با گذشت زمان، به فاجعهها و شکستهایی تبدیل خواهد شد که حمایت آمریکا، تبانی و انفعال منطقهای و عربی هم مانع آن نخواهد شد.
انتهای پیام