به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، آیت الله مکارم شیرازی در نوشتاری به موضوع «مبانی حکمرانی در آموزه های علوی» پرداخت.
بنا بر روایت حوزه نیوز، در بخشی از این نوشتار، به موضوع چاپلوسی و تملق در میان حاکمان اشاره شده است. در این بخش آمده است:
«بزرگترین خطری که بر سر راه مدیران است، این است که به سراغ افرادی بروند که تنها نقطه قوّت شان این است که چشم و گوش بسته، تسلیم فرمانند؛ و دائماً با زبان حال و قال به این بیت مترنّمند:
بندگانیم جان و دل بر کف چشم بر امر و گوش بر فرمان!
درست است که شرط پیشرفت امر مدیریت و فرماندهی انضباط نفرات و همکاران است؛ ولی، این بدان معنی نیست که مدیران به سراغ «بله قربان گو»ها بروند.
ترجیح اینگونه افراد نالایق که به خاطر کمبودهای روحی و فکری، همیشه چشم و گوش بسته تسلیمند، در تمام طول تاریخ بشر، بلای بزرگی برای همه زمامداران و مدیران و فرماندهان بوده است.
نباید فراموش کرد که این نوع گزینش، تنها از «روح استبداد» سرچشمه میگیرد، و مستبدّان همیشه ترجیح میدهند که افرادی را در اختیار داشته باشند که بیچونوچرا تسلیم فرمانند. آنها حاضر نیستند با افرادی کار کنند که گهگاه اظهار نظر، و چونوچرا، و از آن بالاتر انتقاد کنند؛ هر چند منطقی و سازنده باشد نه مخرّب و ویرانگر.
از اینجاست که مولای متّقیان علی علیه السلام به یکی دیگر از آفات زمامداران و مردم میپردازد و آن اینکه رابطۀ آنها با یکدیگر رابطۀ تملّق و چاپلوسی و کتمان حقایق تلخ به جهت ناخوشایندبودن آن و ترک انتقاد سالم و سازنده است، میفرماید: «فَلا تُکلِّمُونی بِما تُکلَّمْ بِهِ الْجَبابِرَةُ، وَلاتَتَحَفَّظُوا مِنّی بِما یتَحَفَّظُ بِهِ عِنْدَ أَهْلِ الْبادِرَةِ، وَلاتُخالِطُونی بِالْمُصانَعَةِ؛ با من آنگونه که با زمامداران ستمگر سخن گفته میشود سخن نگویید و آنگونه که مردم خود را در برابر حاکمان تندخو و جبّار حفظ میکنند محدود نسازید و به طور تصنّعی و منافقانه با من رفتار نکنید».
حمایت از فقرا
نکتۀ مهمّ دیگر که آن را به عنوان [اصل] حاکم بر نظام اجرائی حکومت اسلامی مطرح میکنیم، اهمیت فوق العادهای است که در فرهنگ حکومت اسلامی به «قشرهای محروم جامعه» داده شده است.
در عهد نامه مالک اشتر که در کوتاهترین عبارت؛ رساترین برنامههای کشورداری پیریزی شده، هنگامیکه از گروههای هفتگانه اجتماعی و وظائف و حقوق آنها سخن به میان میآید، سخن با آرامش خاص پیش میرود، اما همین که به قشرهای محروم و ستمدیده میرسد، گفتار امام چنان اوج میگیرد که گویا از پردۀ دل فریاد میکشد: «اللَّهَ اللَّهَ فِی الطَّبَقَةِ السُّفْلَی مِنَ الَّذِینَ لَا حِیلَةَ لَهُمْ وَ الْمَسَاکینِ وَ الْمُحْتَاجِینَ وَ ذَوِی الْبُؤْسِ وَ الزَّمْنَی؛ زنهار زنهار خدا را خدا را، ای مالک اشتر در طبقۀ پایین محروم نیازمندان؛ رنجدیدگان، ازکارافتادن ...». سپس به او دستور میدهد که شخصاً و بدون وساطت دیگران وضع آنها را در سراسر کشور اسلام زیر نظر بگیرد و اجازه دخالت دربارۀ آنها را به کس دیگر ندهد، بهطور مداوم از آنها سرکشی کند، تا مشکلات همگی با سرپنجۀ عدالت گشوده شود.[
از این مهمّتر اینکه تأمین نیازهای حیاتی افراد جامعه توسط دولت اسلامی، تنها به افراد مسلمان اختصاص ندارد، بلکه اهل ذمه و هر کس را که در پناه دولت اسلامی زندگی میکند نیز شامل میشود.
در روایتی میخوانیم: پیرمرد نابینایی که از مردم کمک میخواست از کنار امیرمؤمنان علیه السلام عبور کرد، امام علیه السلام فرمود: این چه وضعی است؟ پاسخ دادند: او مسیحی است. امام علیه السلام فرمود: تا سن پیری و کهنسالی از او کار کشیدهاید و حالکه از کار افتاده است، محرومش کردهاید؟! زندگی او را از بیت المال تأمین کنید».
۲۹۲۹