در سالهای اخیر، افزایش چشمگیر حضور دانشآموزان اتباع در مدارس حاشیه شهرها به یکی از پیچیدهترین چالشهای نظام آموزشی کشور تبدیل شده است. این پدیده که با موجهای جدید مهاجرت از کشورهای همسایه، بهویژه افغانستان، شدت بیشتری یافته، ابعاد مختلف آموزشی، فرهنگی و اجتماعی را در بر میگیرد و نیازمند تحلیل دقیق و راهکارهای جامع است. آمارها نشان میدهد که در برخی مدارس حاشیه شهرهای بزرگ، جمعیت دانشآموزان اتباع به بیش از ۵۰ درصد کل دانشآموزان رسیده است، وضعیتی که چالشهای متعددی را برای نظام آموزشی ایجاد کرده است.
نگاهی به وضعیت موجود نشان میدهد که مدارس حاشیه شهرها با چالشهای متعددی در زمینه پذیرش و آموزش دانشآموزان اتباع مواجه هستند. کمبود فضای آموزشی یکی از مهمترین این چالشهاست. کلاسهای درس در این مدارس اغلب با تراکم بالای دانشآموزی روبرو هستند که این امر کیفیت آموزش را به شدت تحت تأثیر قرار میدهد. در برخی موارد، تعداد دانشآموزان در یک کلاس به بیش از ۴۰ نفر میرسد که بسیار فراتر از استانداردهای آموزشی است. این تراکم بالا نه تنها بر کیفیت آموزش تأثیر منفی میگذارد، بلکه مدیریت کلاس را نیز برای معلمان دشوار میکند.
مسئله دیگر، تفاوت قابل توجه در سطح سواد و آمادگی تحصیلی دانشآموزان است. بسیاری از دانشآموزان اتباع به دلیل وقفههای تحصیلی ناشی از مهاجرت یا شرایط نامساعد آموزشی در کشور مبدأ، با چالشهای جدی در همراهی با سطح آموزشی مدارس ایران مواجه هستند. این موضوع کار معلمان را برای ارائه آموزش مؤثر و متناسب با نیازهای همه دانشآموزان دشوار میکند. در برخی موارد، دانشآموزانی که سالها از تحصیل دور بودهاند، باید در کلاسهایی با سن پایینتر از سن واقعی خود قرار گیرند که این امر میتواند مشکلات روانی و اجتماعی برای آنها ایجاد کند.
مشکلات زبانی و ارتباطی یکی دیگر از چالشهای اساسی است. بسیاری از دانشآموزان اتباع، بهویژه آنهایی که تازه وارد کشور شدهاند، در درک و تکلم زبان فارسی مشکل دارند. این مسئله نه تنها یادگیری را برای آنها دشوار میکند، بلکه بر روابط اجتماعی و عاطفی آنها با همکلاسیها و معلمان نیز تأثیر منفی میگذارد. در برخی موارد، این مشکلات زبانی میتواند به انزوای اجتماعی و افت تحصیلی منجر شود. علاوه بر این، معلمان نیز در انتقال مفاهیم درسی به این دانشآموزان با چالشهای جدی مواجه هستند.
کمبود معلمان آموزشدیده برای کار با دانشآموزان اتباع یک چالش جدی دیگر است. معلمان این مدارس اغلب آموزشهای تخصصی لازم برای مدیریت کلاسهای چندفرهنگی و رسیدگی به نیازهای ویژه دانشآموزان مهاجر را ندیدهاند. این موضوع میتواند به کاهش کیفیت آموزش و افزایش فشار روانی بر معلمان منجر شود. نبود برنامههای آموزشی مناسب برای توانمندسازی معلمان در این زمینه، مشکل را پیچیدهتر میکند.
تفاوتهای فرهنگی و ارزشی نیز چالشهای خاص خود را ایجاد میکند. گاه تفاوت در آداب و رسوم، باورها و ارزشهای فرهنگی میتواند به سوءتفاهمها و تنشهای اجتماعی در محیط مدرسه منجر شود. این تفاوتها میتواند در مواردی به تبعیض، انزوا یا حتی درگیری بین دانشآموزان منجر شود. برقراری ارتباط مؤثر با خانوادههای دانشآموزان اتباع نیز به دلیل موانع زبانی و فرهنگی دشوار است، در حالی که این ارتباط برای موفقیت تحصیلی دانشآموزان ضروری است.
مشکلات اقتصادی خانوادههای مهاجر تأثیر مستقیمی بر وضعیت تحصیلی دانشآموزان دارد. بسیاری از این خانوادهها در تأمین هزینههای تحصیل، لوازمالتحریر و سایر نیازهای آموزشی فرزندان خود با مشکل مواجه هستند. این وضعیت میتواند به ترک تحصیل و روی آوردن دانشآموزان به کار زودهنگام منجر شود. در برخی موارد، دانشآموزان مجبور میشوند همزمان با تحصیل کار کنند که این امر بر عملکرد تحصیلی آنها تأثیر منفی میگذارد.
فشار بر منابع و امکانات محدود مدارس نیز یک چالش جدی است. بسیاری از مدارس حاشیه شهر از نظر امکانات آموزشی، تجهیزات و فضای فیزیکی با کمبودهای جدی مواجه هستند و افزایش جمعیت دانشآموزی این کمبودها را تشدید میکند. این مسئله میتواند به کاهش کیفیت آموزش برای همه دانشآموزان منجر شود.
مسئله هویت و تعلق اجتماعی نیز چالش مهمی است که کمتر به آن توجه میشود. دانشآموزان اتباع اغلب با نوعی دوگانگی هویتی مواجه هستند؛ از یک سو به فرهنگ و هویت کشور مبدأ خود تعلق دارند و از سوی دیگر در حال رشد و تحصیل در محیطی با فرهنگ متفاوت هستند. این دوگانگی میتواند به مشکلات روانی و اجتماعی منجر شود.
برای مواجهه با این چالشها، راهکارهای متعددی قابل پیشنهاد است. در کوتاهمدت، افزایش سرانه آموزشی مدارس دارای دانشآموزان اتباع میتواند به بهبود امکانات و خدمات آموزشی کمک کند. این افزایش بودجه باید به طور خاص به تأمین تجهیزات آموزشی، کتب درسی و لوازمالتحریر برای دانشآموزان نیازمند اختصاص یابد.
برگزاری دورههای آموزشی ویژه برای معلمان در زمینه آموزش چندفرهنگی و روشهای تدریس به دانشآموزان غیرفارسیزبان نیز ضروری است. این دورهها باید شامل آموزش مهارتهای ارتباطی، روشهای تدریس زبان دوم و آشنایی با فرهنگ و آداب و رسوم کشورهای مبدأ باشد.
ایجاد کلاسهای تقویتی و جبرانی برای دانشآموزان اتباع میتواند به پر کردن خلأهای آموزشی و تقویت مهارتهای زبانی آنها کمک کند. این کلاسها باید به صورت منظم و با برنامهریزی دقیق برگزار شود و از معلمان مجرب و آموزشدیده استفاده شود.
در میانمدت، توسعه فضاهای آموزشی در مناطق حاشیهای و تدوین برنامههای درسی متناسب با نیازهای دانشآموزان اتباع باید در اولویت قرار گیرد. این برنامهها باید انعطافپذیر باشند و امکان تطبیق با شرایط و نیازهای متفاوت دانشآموزان را داشته باشند.
ایجاد مراکز مشاوره و حمایت روانی-اجتماعی برای کمک به دانشآموزان و خانوادههای آنها در سازگاری با محیط جدید نیز ضروری است. این مراکز باید خدمات مشاورهای، روانشناختی و مددکاری اجتماعی ارائه دهند و در صورت لزوم از مترجمان و مشاوران آشنا با فرهنگ کشورهای مبدأ استفاده کنند.
تقویت ارتباط مدرسه با خانوادههای دانشآموزان اتباع از طریق برگزاری جلسات منظم، کارگاههای آموزشی و برنامههای فرهنگی میتواند به بهبود وضعیت تحصیلی دانشآموزان کمک کند. این ارتباط باید دوسویه و مبتنی بر احترام متقابل باشد.
در بلندمدت، نیاز به تدوین سیاستهای جامع آموزشی برای اتباع و ساماندهی توزیع جمعیت دانشآموزی داریم. این سیاستها باید با در نظر گرفتن واقعیتهای موجود و پیشبینی روندهای آینده تدوین شود.
توانمندسازی اقتصادی-اجتماعی خانوادههای مهاجر از طریق برنامههای آموزش مهارت، کاریابی و حمایتهای اقتصادی میتواند به بهبود وضعیت تحصیلی دانشآموزان کمک کند. این برنامهها باید با همکاری سازمانهای دولتی، خصوصی و مردمنهاد اجرا شود.
ایجاد نظام آموزشی فراگیر و عادلانه که در آن همه دانشآموزان، فارغ از ملیت و قومیت، از فرصتهای برابر آموزشی برخوردار باشند، باید هدف نهایی باشد. این نظام باید بر اساس اصول آموزش چندفرهنگی و با هدف تقویت همبستگی اجتماعی طراحی شود.
حضور دانشآموزان اتباع در مدارس، علیرغم چالشهای موجود، میتواند فرصتی برای توسعه آموزش چندفرهنگی و تقویت همبستگی اجتماعی باشد. این دانشآموزان میتوانند پلی فرهنگی بین جوامع باشند و به غنای فرهنگی محیط آموزشی کمک کنند.
موفقیت در مدیریت این چالش نیازمند همکاری همه نهادهای مرتبط است. آموزش و پرورش، شهرداریها، سازمانهای مردمنهاد و نهادهای بینالمللی باید در یک تلاش هماهنگ برای بهبود وضعیت آموزشی این دانشآموزان همکاری کنند.
ایجاد کارگروه ویژه برای رصد و مدیریت وضعیت آموزشی دانشآموزان اتباع میتواند گامی مؤثر در این مسیر باشد. این کارگروه باید با جمعآوری دادههای دقیق، تحلیل مشکلات و ارائه راهکارهای عملی، به بهبود وضعیت آموزشی این دانشآموزان کمک کند.
در نهایت، باید تأکید کرد که سرمایهگذاری در آموزش دانشآموزان اتباع، سرمایهگذاری در آینده جامعه است. این دانشآموزان، چه در ایران بمانند و چه به کشور خود بازگردند، میتوانند نقش مهمی در توسعه روابط فرهنگی و اجتماعی بین کشورها ایفا کنند. موفقیت در این زمینه نه تنها به نفع دانشآموزان اتباع، بلکه به نفع کل جامعه خواهد بود.
محمد مهدی داوری - فعال اجتماعی
انتهای یادداشت /