مریم ایراندوست در بهمن سال ۱۳۵۷ در بندرانزلی چشم به جهان گشود او سرمربی تیم فوتبال زنان ملوان و در کارنامه تجربه حضور در کسوت سرمربی تیم ملی فوتبال زنان ایران را دارد. مریم ایراندوست دختر نصرت ایراندوست بازیکن سابق و پرآوازه ملوان و مربی فوتبال زنان و نماد تلاش در عرصه ورزش بانوان است. مریم ایراندوست، مربی فوتبال اهل بندرانزلی که هم اکنون در لیگ برتر سکاندار تیم فوتبال ایستا کردستان است و یکی از تاثیرگذارترین چهرههای فوتبال زنان ایران، در گفتوگو با ایسنا درباره خاطرات، چالشها و موفقیتهایش توضیحاتی ارائه داد و گفت: اگر بخواهیم نیمه پر لیوان را ببینیم، نسبت به روزهای آغاز فعالیت، شرایط بهبود پیدا کرده است و این پیشرفت در فوتبال زنان کاملاً مشهود است.
وی با اشاره به نگاه سنتی به فوتبال زنان در گذشته تصریح کرد: نگاه این بود که نباید فوتبال ورزش دختران باشد و حتی در برخی مواقع، جامعه پذیرای این موضوع نبود. بهطور مثال، در سال ۸۱ که فعالیت را آغاز کردیم، فوتبال ابتدا به شکل سالنی برای بانوان بستر فعالیت را فراهم کرد و از سال ۸۴ مسابقات فوتبال به شکل منطقهای برگزار شد.
ایراندوست افزود: تیم زنان ملوان را در همین سال تشکیل دادم و طی سه سال، با تلاش و همراهی دوستان و مسئولانی که همراه بودند، سالن و زمین برای تمرین میگرفتیم. با همه مشکلات، دختران ما توانمندی خود را نشان دادند و ثابت کردند که میتوانند برای اهداف و رویاهایشان تلاش کنند.
وی با تاکید بر ظرفیتهای نیروی انسانی در فوتبال زنان اظهار کرد: ما از نظر نیروی انسانی ظرفیت بسیار زیادی داریم و اگر امکانات و نگاه برابر نسبت به ورزش زنان و مردان وجود داشته باشد، مطمئن باشید دختران ما میتوانند به جام جهانی و المپیک برسند. برای مثال، در تکواندو این نگاه برابر وجود دارد و نتایجش را هم در المپیک دیدهایم.
مربی باسابقه فوتبال زنان ادامه داد: استانهای مختلف در کشور نیازمند رسیدگی و امکانات و تجهیزات هستند؛ حتی در مناطق محروم، اگر نگاه ویژهای وجود داشته باشد، نتیجه آن امید است و مطمئن باشید دختران ما میتوانند به قلههای پیروزی برسند.
ایراندوست با اشاره به تاریخچه فوتبال زنان ایران تاکید کرد: من با جرات میتوانم بگویم که تیم فوتبال زنان ملوان بندرانزلی اولین تاثیرگذاری را در فوتبال زنان ایران داشت. از اولین دوره مسابقاتی که شرکت کردیم، تنها تیمی که هنوز باقی مانده است، زنان ملوان است. از ۵ یا ۶ تیمی که آن زمان بودند، بسیاری کنار رفتند و تیمهای دیگر جایگزین شدند. اما این ثبات در تیم ملوان بندرانزلی ریشه در فرهنگ این شهر دارد.
وی افزود: من و تیم دختران ملوان، در نگاه مردم بندرانزلی دچار چالش نشدیم. مردم بندرانزلی، کار ما را زیبا و پرانرژی میدیدند و حامی ما بودند. خانوادهها، همسایهها و همشهریهایمان از همان ابتدا ما را حمایت کردند. در بندرانزلی چالش خاصی نداشتیم و همین باعث شد که بتوانیم خیلی زود قدرتمند شویم و این انرژی را در کل کشور به اشتراک بگذاریم.
ایراندوست درباره حمایت هواداران تیم ملوان خاطرنشان کرد: ممارست و پیگیریهای ما برای برگزاری مسابقات فوتبال و شرکت در این رقابتها، نشان داد که ما میتوانیم خوب باشیم و هیچ فرقی با آقایان نداریم. کمکم این حس و حال به استانهای دیگر سرایت کرد و مسئولان و هواداران را مجاب کرد که ما را جدی بگیرند. تیم ملوان بندرانزلی از اولینها بود و هواداران ما در کنارمان ایستادند. بهعنوان مثال، در ۶ بهمن ۹۱ که فینال جام حذفی برگزار شد، در روزهایی که هنوز فوتبال زنان گستردگی امروز را در فعالیت های ورزشی نداشت؛ چندهزار تماشاچی خانم در استادیوم سن سیروس (استادیوم سیروس قایقران) حاضر شدند. این یک روز ویژه برای تیم زنان ملوان بندرانزلی بود و تماشاچیان پر انرژی برای حمایت از تیم فوتبال زنان ملوان در استادیوم گرد هم آمدند، سکوها را پر کردند و این روز به یکی از روزهای ماندگار فوتبال زنان ایران تبدیل شد.
وی در ادامه افزود: آن روز، دربی استقلال و پرسپولیس در ورزشگاه آزادی برگزار میشد و تیم های دیگری که در شهرهای مختلف فوتبال بازی می کردند هیچکدام به اندازه بازی ما تماشاچی نداشتند؛ بیشترین تماشاچی را بازی ما داشت؛ بازی تیم زنان ملوان بندرانزلی. اینها پاداش تلاشهای ما از سوی خداوند مهربان بود و هنوز این خاطره برای من بسیار نزدیک و بسیار شیرین است.
ایراندوست با اشاره به عشق خود به فوتبال از دوران کودکی گفت: من زمانی عاشق فوتبال شدم که در شکم مادرم بودم. مادرم شش ماه باردار بود و به استادیوم رفت تا بازی پدرم را تماشا کند. آن بازی بین تیمهای بندرانزلی و استقلال تهران بود. در آن مسابقه، پدرم از فاصله ۴۰ متری به ناصر حجازی گل زد. مادرم همیشه تعریف میکرد که وقتی پدرم گل میزد و خوشحال میشد، گویی تو هم خوشحال میشدی و تکان میخوردی. فکر میکنم از همان جا عاشق فوتبال شدم.
وی تاکید کرد: فوتبال و مستطیل سبز در روح و جان من نقش بسته است. اگر مادرم عاشق فوتبال، پدرم و ملوان نبود، شاید من هم با ضریب اطمینان کمتری به سمت فوتبال میآمدم. اما مادرم همیشه مشوق اصلی من بود. پدرم بیشتر دوست داشت که به سمت درس بروم، چون سختیهای فوتبال و ورزش را میدانست. اما تا زمانی که محدودیتی برایم ایجاد نشده بود، همیشه با پدرم و کنار او در بازیها و اردوها بودم. با این حال، وقتی محدودیتهای سنی پیش آمد، دیوانهوار تلاش میکردم خودم را به زمین و فوتبال برسانم.
ایراندوست در پایان گفت: در دوران مدرسه، عکس فوتبالیستها همیشه لای کتابهایم بود و فوتبال را به شکل دیوانهواری دنبال میکردم. امروز که به این مسیر نگاه میکنم، میبینم عشق به فوتبال از همان کودکی در من ریشه داشت و همین عشق مرا به اینجا رساند.
انتهای پیام