شناسهٔ خبر: 70997710 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: مشرق | لینک خبر

حمله اصلاح طلبان به اقدام نمادین پزشکیان/ اگر بیل‌زن بودید، مردم را می‌فهمیدید

برخورد جناحی با اقدامات مثبتی که توسط دولت‌ها انجام می‌شود، ما را در دور باطلی می‌اندازد که شکاف‌ها را تقویت می‌کند، مشکلی را حل نمی‌کند و باب ادامه اقدامات مثبت دولت‌های قبل را نیز می‌بندد.

صاحب‌خبر -

به گزارش مشرق، رئیس‌جمهور در دومین روز سفرش به خوزستان و در جریان بازدیدی که از طرح احداث یک مدرسه در منطقه اهواز داشت، لباس کارگری پوشید و در اقدامی نمادین، خشت اول یک مدرسه در پردیس اهواز را بنا گذاشت. این اقدام رئیس‌جمهور واکنش‌های زیادی به همراه داشت و برخی نیز این اقدام رئیس‌جمهور را نقد کردند. نکته عجیب ماجرا آن است که بخش زیادی از منتقدان را بدنه اصلاح‌طلبی تشکیل می‌دادند، بدنه‌ای که حداقل انتظار از آن‌ها آن است که در مواقعی که اقدامات مثبتی از جانب رئیس‌جمهور انجام می‌شود، از آن‌ها حمایت کنند. بخشی از اصلاح‌طلبان اما این رفتار رئیس‌جمهور را ادامه تفکر محمود احمدی‌نژاد می‌دانند و به این خاطر آن را نقد می‌کنند.

برخی هم معتقدند در میانه بحران اقتصادی و گرانی دلار و بحران ارزی، این اقدامات حتی به عنوان مسکّن هم برای افکار عمومی عمل نمی‌کند. فارغ از اینکه اقدام رئیس‌جمهور اثری مثبت یا منفی در میان افکار عمومی می‌گذارد یا اینکه اساساً اثری می‌گذارد یا خیر، اما اشتباه محاسباتی برخی از منتقدان را باید آنجایی جست‌وجو کرد که آن‌ها به دنبال آن‌ هستند که تصویری از مسعود پزشکیان ببینند که می‌خواهند. آنچه در این سفر دوروزه از صحبت‌ها و اقدامات رئیس‌جمهور در رسانه‌ها بازتاب پیدا کرد، تصویری غیرواقعی از مسعود پزشکیان نبود و ردی از تلاش برای فریب افکار عمومی یا نمایش رسانه‌ای توسط رئیس‌جمهور نیز دیده نمی‌شود.

مسعود پزشکیان همان چهره‌ای را از خود نشان داد که در واقعیت است. نکته مهم‌تر آنکه این اقدام رئیس‌جمهور، یک نمایش رسانه‌ای صرف نبود و پیامی داشت. پیامی که نه برای مردم، بلکه برای مسئولان پررنگ‌تر است؛ شاهد مثال آن هم سخنرانی است که بعد از بازدید از این مدارس، در جمع نخبگان و فرهنگیان ایراد کرد. انتقادات به رفتار رئیس‌جمهور را می‌توان از چند زاویه مورد بررسی قرار داد.

عدالت در گفتمان اصلاح‌طلبی به فراموش‌خانه رفته است
برخی از اصلاح‌طلبان، اقدام رئیس‌جمهور در اهواز را ادامه رفتار رؤسای جمهور اصولگرایی مثل احمدی‌نژاد و شهید رئیسی دانستند. نمایش یک رفتار پوپولیستی که به زعم آن‌ها برخلاف جایگاه و شأن ریاست‌جمهوری است. اصلاح‌طلبان در سی سال گذشته بر مفهوم دموکراسی و توسعه تمرکز داشتند و گام برداشتن برای تحقق این دو مفهوم را رمز موفقیت دولت می‌دانستند. در تفکر اصلاح‌طلبان، عدالت مفهومی بیگانه بود؛ عدالت و ارتباط با بدنه اجتماعی جامعه به جز بدنه نخبگانی آن، موضوعی بود که اصلاح‌طلبان در دولت اصلاحات از آن غفلت کردند و محمود احمدی‌نژاد هم با سوار شدن بر نقطه ضعف اصلی تفکر اصلاحات، در رقابت با آن‌ها پیروز شد. این فاصله از مفهوم عدالت و عدم تلاش برای تحقق آن در دولت حسن روحانی هم ادامه پیدا کرد. ادامه این مسیر که می‌بایست جایگاه و شأن دولت و رئیس‌جمهور حفظ شود، باعث شد تا ریزش بدنه اجتماعی حامی اصلاح‌طلبان سرعت بیشتری بگیرد.

در نگاه آن‌ها، حضور در میان مردم، تعدد سفرهای استانی، نامه دادن و نامه گرفتن از مردم، اقدامی ضدتوسعه است و جایگاه ریاست‌جمهوری را تقلیل می‌دهد. بخشی از اصلاح‌طلبان اما به این بهانه، مفهوم عدالت را نادیده گرفتند و آن را فراموش کردند. به تعبیر سعید حجاریان، «اصلاح‌طلبان با تمرکز بر مفهوم عدالت به معنی الاعم باید سر خود را پایین نگه‌دارند.» به تعبیر او، اصلاح‌طلبان در موضوع عدالت سکوت کردند. مسعود پزشکیان اما از معدود اصلاح‌طلبانی است که عدالت برای او موضوعیت دارد.

نمود عینی توجه او به عدالت را در ساخت دیوار مدرسه‌ای در اهواز می‌توان دید، اما این توجه تنها اختصاص به یک اقدام ندارد. عدالت در نگاه سیاسی رئیس‌جمهور نقش محوری دارد و به وضوح دغدغه اوست. برخلاف انتقادات، مسعود پزشکیان می‌تواند نقص و پاشنه آشیل اصلاح‌طلبی را بپوشاند و بدنه اجتماعی از دست رفته اصلاح‌طلبی را به اصلاح‌طلبان بازگرداند، البته اگر بخشی از بدنه اصلاح‌طلبی که تصور می‌کنند اصلاحات همچنان باید بر توسعه و دموکراسی تمرکز کند، اجازه دهند تا مسعود پزشکیان چهره واقعی از خود به نمایش بگذارد و در ادامه هم اصلاح‌طلبی را نجات دهد.

بگذارید رئیس‌جمهور خودش باشد
مسعود پزشکیان را نمی‌توان در استاندارد اصلاح‌طلبی شبیه به هیچ‌کدام از چهره‌های اصلاحات دانست. این موضوع را اصلاح‌طلبان نیز به خوبی می‌دانند. یکی از رسانه‌های اصلاح‌طلب بعد از پیروزی پزشکیان در انتخابات نوشته بود: «او تعریف جدیدی از اصلاح‌طلبان است؛ پزشکیان نه خاتمی است، نه موسوی، نه کروبی، بلکه او یک پروسه فکری جدید را در گفتمان اصلاح‌طلبی آغاز می‌کند.» با این نگاه، اقدام او در جریان بازدیدش از مدرسه‌ای در پردیس اهواز نیز تکمیل همین پازل است. رئیس‌جمهور در تفکر و چهارچوب اصلاح‌طلبی جای می‌گیرد، اما مشخصه‌هایی مخصوص به خود دارد و با همین مشخصه‌ها نیز رأی مردم را به دست آورد. اما بعد از استقرار رئیس‌جمهور در پاستور، بخشی از اصلاح‌طلبی به دنبال آن بودند تا تصویری از مسعود پزشکیان نشان دهند که مطلوب آن‌هاست. این بازنمایی تنها به این منظور صورت گرفت که راه آن‌ها را برای ورود به قدرت هموار می‌کند.

این تلاش نشان می‌دهد، آنچه برای برخی از اصلاح‌طلبان موضوعیت دارد، نه خود رئیس‌جمهور، بلکه امتیازی است که می‌توانند از دولت و رئیس‌جمهور بگیرند. تصویری که از بیل زدن رئیس‌جمهور در اهواز در رسانه‌ها منتشر شده، برهم زننده برساختی است که آن‌ها به دنبال بازنمایی از رئیس‌جمهور بودند. به همین خاطر نیز به انتقاد از این اقدام دست زدند.

برخلاف انتقادات، بیل زدن رئیس‌جمهور با لباس کارگری، تصویر واقعی و بدون بیرون‌زدگی از مسعود پزشکیان را به تصویر کشید؛ رئیس‌جمهوری که لازم باشد، لباس کارگری می‌پوشد، بنایی می‌کند، با مردم عادی صحبت می‌کند و حتی رعایت پروتکل‌ها نیز برای او سخت است. مشکل دقیقاً زمانی بروز می‌کند که اجازه داده نشود تا مسعود پزشکیان همان چهره‌ای را از خود نشان دهد که واقعی است. این مانع‌تراشی می‌تواند مسیر موفقیت دولت را بر مبنای نگاه رئیس‌جمهور و خواست او تحت تأثیر قرار دهد و اثرات منفی بر دولت بگذارد.

بهانه‌ای تازه برای فاصله‌گذاری اصلاح‌طلبان با دولت
بحران‌های دولت مسیر صعودی را طی می‌کنند و ادامه این بحران‌ها نیز در ادامه افزایش نارضایتی عمومی را به دنبال دارد. با تشدید این بحران‌ها، بخشی از اصلاح‌طلبان که از هزینه دادن به خاطر حمایت از دولت فرار می‌کردند، این روزها تمایل بیشتری به فاصله‌گذاری با دولت دارند و از هر فرصت و بهانه‌ای برای ابراز مخالفت خود با دولت استفاده می‌کنند. بخشی از انتقادات که از درون اصلاح‌طلبان و بعد از بازدید رئیس‌جمهور از منطقه پردیس در میان بخشی از اصلاح‌طلبان مطرح شد، در این دسته‌بندی قرار می‌گیرد.

از آنجا که به تعبیر بخشی از اصلاح‌طلبان، «بیل زدن رئیس‌جمهور» از مصادیق رفتارهای رؤسای جمهور اصولگراست، حالا فرصت خوبی در اختیار آن‌هاست تا به این بهانه ضمن اینکه دولت را نقد می‌کنند، ژست منتقد بگیرند و در میانه مشکلات احتمالی پیش‌روی دولت و نارضایتی‌های اجتماعی، کنار بکشند. بخشی از این انتقادات، بیش از آنکه برای نقد اصل رفتار رئیس‌جمهور صورت گرفته باشد، صرفاً بهانه‌ای برای بهانه‌جویان است تا بخشی از اصلاح‌طلبان که حامیان دولت بودند، حالا خود را در زمره منتقدان دولت تعریف کنند.

دولت هنوز از نبود بدنه ایدئولوژیک رنج می‌برد
دولت همچنان از یک مشکل ریشه‌ای رنج می‌برد. دولت چهاردهم، برخلاف آنکه حمایت جبهه اصلاحات و چهره‌های اصلاح‌طلبی را به همراه داشت، اما فاقد یک بدنه ایدئولوژیک حامی خود است که از سیاست‌ها و رفتارهایی که انجام می‌دهد، حمایت کند. بدنه‌ای که در روزهای انتخاباتی برای پیروزی مسعود پزشکیان گام برمی‌داشتند، در میانه هر بحرانی که دامن دولت را می‌گیرد، ترجیح می‌دهند برای اینکه هزینه اقدامات دولت را نپذیرند، به جای حمایت از آن‌ها انتقاد کنند. تشخیص اشتباه آن‌ها از طرفداری بی‌چون و چرا و مطالبه‌گری باعث شده حامیان دیروز دولت حال تبدیل به ابزارهای فشاری برای دولت شوند که به دردسرهای دولت اضافه می‌کنند و از همه مهم‌تر آنکه دولت را تنها و بدون حامی در میان انتقادات رها می‌کنند. این اقدام باعث کاهش توان دولت در مواجهه با انتقادات می‌شود. علت بالا گرفتن انتقادات بعد از اقدام رئیس‌جمهور را نیز می‌توان در فقدان این بدنه ایدئولوژیک جست‌وجو کرد.

زمانی که دولت از همراهی اجتماعی بدنه‌ای از جامعه و نخبگان به اصطلاح «پای کار» محروم باشد، تا اقدامات مثبت را به چشم مردم جامعه بیاورد، صدای منتقدان بلندتر شنیده می‌شود و در میان این همهمه، اقدامات مثبت نیز دیده نمی‌شوند و کمرنگ جلوه می‌کنند. در فقدان این بدنه ایدئولوژیک، کوچک‌ترین اقدام یا مشکلی تبدیل به بحرانی بزرگ برای دولت می‌شود و فشار را بر دولت افزایش می‌دهد و او را با جمع زیادی از منتقدان و بهانه‌جویان مواجه می‌کند که توان مواجهه با آن را ندارد.

مواجهه دوگانه برخی اصولگرایان با ماجرای سفر رئیس‌جمهور
اگرچه اصلاح‌طلبان بخش زیادی از منتقدان «کارگری کردن رئیس‌جمهور» را تشکیل می‌دادند، اما در میان بدنه اصولگرایی نیز افرادی حضور داشتند که این اقدام رئیس‌جمهور را مورد انتقاد قرار دادند. بخشی از انتقاد آن‌ها هم این بود که در «میانه بحران‌های ارزی و دلاری که کشور آن را تجربه می‌کند، انجام این اقدامات نمی‌تواند افکار عمومی را فریب دهد.» رفتار بخشی از اصولگرایان نیز معیارهایی دوگانه دارد.

در حالی که در دولت سیزدهم، سفرهای استانی رئیس‌جمهور و حضور او در میان مردم، در چهارچوب مردم‌گرایی و خادم ملت بودن، مورد تحسین آن‌ها قرار می‌گرفت، در نقطه مقابل، اما درحالی که این اقدام توسط مسعود پزشکیان و در دولتی اصلاح‌طلب انجام شده، اینگونه موضع می‌گیرند که این اقدامات نمی‌تواند راه‌حل مشکلات مردم باشد و اثری ندارد. برخورد جناحی با اقدامات مثبتی که توسط دولت‌ها انجام می‌شود، ما را در دور باطلی می‌اندازد که شکاف‌ها را تقویت می‌کند، مشکلی را حل نمی‌کند و باب ادامه اقدامات مثبت دولت‌های قبل را نیز می‌بندد.