شناسهٔ خبر: 70996750 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: همشهری آنلاین | لینک خبر

درباره شرمندگی رهبر انقلاب

رهبر انقلاب پس از شنیدن گلایه‌های یک تولیدکننده از تعلل ۴ساله مسئولان، فرمودند: «من شرمنده شدم.»

صاحب‌خبر -

به گزارش همشهری آنلاین، محسن مهدیان؛ مدیرمسئول روزنامه همشهری نوشت، رهبر انقلاب پس از شنیدن گلایه‌های یک تولیدکننده از تعلل ۴ساله مسئولان، فرمودند: «من شرمنده شدم.»

برداشت خطایی است اگر فکر کنیم این شرمندگی صرفا از باب ادب و اخلاق است یا خواسته‌اند با اغراق، احساس مسئولیت بیشتر در مسئولان ایجاد کنند. خاطرم هست سال‌ها پیش چنین عبارتی را برای یک جوان بیکار به‌کار بردند و فرمودند شرمندگی من از آن جوان بیکار که دست خالی به خانه می‌رود از خود آن جوان بیشتر است. حتی فرمودند از این غم نظام شرمنده است.

اگر عمق این شرمندگی را دقیق‌تر کنیم، چه‌بسا درد و داغ آن بیشتر فهم شود و برای اصلاح وضع موجود تعصب و اهتمام بیشتری ورزیم. وقتی می‌گویند شرمنده شدم، عین واقعیت است. به‌معنای حقیقی کلمه شرمنده شدند و اغراقی در آن نیست. ازآن‌رو در دل این شرمندگی ۲پیام همزمان مستتر است؛ اول اینکه وقتی خطایی وجود دارد و اهمالی صورت می‌گیرد، این خطا صرفا به پای این مسئول و آن یکی نیست؛ خطای او به پای همه نظام است. لذا در ماجرای اشتغال فرمودند نظام شرمنده است. رهبر انقلاب همه اجزای نظام را شئونی از ولایت می‌دانند؛ هرچند هر بخش مختار و پاسخگوی عملکرد خودش است، وقتی یک بخش خطا و کم‌کاری می‌کند، این خطا ناخواسته به پای همه نظام نوشته می‌شود. اگر هر مسئولی این بخش را عمیقا درک کند، آن‌وقت در کار و جهاد درنگ نمی‌کند؛ خطا و خدای ناکرده فساد که بماند.

و اما دومی. او خود را مثل یک پدر مقابل خانواده شرمنده می‌بیند. فرمودند بلکه بیشتر از همان جوان بیکار... علت شرمندگی بیشتر نیز مسئولیت بیشتر است. بازهم اگر هر مسئولی بداند که غم و غصه مردم، به دردکشیدن نظام و امام امت منتقل می‌شود، برای خدمت و تلاش شبانه‌روزی سرازپا نمی‌شناسد.

خلاصه اینکه شرمندگی امام جامعه را اینطور بفهمیم. اساسا پدر چنین شأنی دارد. او مثل هر پدری خطای فرزند را خطای خود می‌داند و با دردکشیدن فرزند، درد می‌کشد؛ آن‌هم پدری که برای دنیا و آخرت فرزند، بر او دلسوزتر است.

و اما سخن آخر
هر مسئولی به خود رجوع کند و ببیند در دل، چنین شرمندگی‌ای مقابل کسری‌ها و درد مردم دارد؟ اگر ندارد نفس او مهیای برداشتن بارهای بزرگ نیست؛ خود و مردم را معطل نکند.